www.peykarandeesh.org
جنبشهای اجتماعی و مردمی
انتشارات اندیشه و پیکار

پيام نداى سرخ شماره يك

نداى سرخ
۲۹ تیرماه ۱۳۸۸

به نام تمامى جانباختگان راه آزادى
درود بر مردم غيور ايران

بنظر ما هر فردى كه در مبارزه قدم مى گذارد بايد براى خود و مردم هدف و انگيزه ى خود را به روشنى توضيح دهد تا مردم بدانند كه اين همراهى در كجا با اهداف و خواسته هايشان مطابقت دارد و در كدام زمينه ها اختلاف عقيده و تمايز اهداف وجود دارد. تجربه نشان داده است كه افرادى كه از بيان اهداف و خواسته هاى نهايى خود، به بهانه ى «وحدت كلمه»، سر باز مى زنند، هدفشان سركوب نظرات مخالفشان به همين بهانه است. والا ، اگر ما به آزادى عقيده و بيان اعتقاد داشته باشيم، چرا بايد طرح نظرات مخالف مان ضرورتاً به تشتت و جدايى بيانجامد. مگر نه اينستكه مبارزه مى كنيم تا همه، از جمله مخالفانمان، آزاد باشند تا از حق بيان شان استفاده كنند؟ پس مطمئناً بيان اين نظرات باعث ايجاد تفرقه و جدايى نخواهد شد.
هدف ما از شركت در اين مبارزات به مراتب فراتر از نتايج انتخابات رياست جمهورى دهم است. و معتقد هستيم كه اكثريت كسانيكه در انتخابات شركت كردند و به موسوى و يا كروبى رأى دادند نيز اهداف و خواسته هايشان به مراتب بالاتر از گزينش اين يا آن فرد بوده است. زمانيكه مردم در مناظره هاى تلويريونى به عمق اختلافات كانديداها پى بردند و معتقد شدند كه براى شكستن قدرت مطلقه از موقعيت انتخاباتى، بعنوان كم هزينه ترين راه، استفاده كنند. در حقيقت، انگيزه مردم به دستيابى به آزادى هاى مردمى و انسانى شان بود كه در مقابل انحصارطلبان حكومتى به اصلاح طلبان حكومتى رأى دادند. اما هنگاميكه اينچنين با رأيشان برخورد شد و طرفداران حكومت مطلقه با تهديد به زور و سركوب وقيحانه از قبول نتايج آراء سرباز زده و بقول شعار روزهاى اول خيزش ها «رايشان را دزديده و با همان رأى دزديده شده، پُز مشروعىّت نظام را به جهانيان مى دهند»، پس از سى سال خفقان و سركوب، طاقتشان به نهايت رسيد و در خيابان ها لبريز شد. نتيجه اش را هم ديديم كه چگونه حكومت وحشيان، سگهايشان را به جان مردم انداختند و صدها نفر را كشتند و صدها نفر ديگر مفقودالأثر شدند و هزاران نفر را به بند كشيدند. اما، با اينحال، مبارزات مردم كه اينك در مسير انقلاب ديگرى قرار گرفته است، سركوب نشد و نه تنها به بقايش ادامه داد، بلكه روز به روز گسترده تر، فراگيرتر و منسجم تر شد و مى شود. شرايطى كه ما در آن قرار داريم، وضعيىّتى است كه حكومت تنها به اتكاء نيروهاى مسلحش خود را نگاه داشته و مردم نيز با وجود پرداخت چنين هزينه ى سنگينى، نمى توانند سلطه ى اين حكومت را تحمل كنند. ما در انتخابات شركت كرده بوديم كه چنين هزينه ى سنگينى نپردازيم. اما، اينك كه پرداخت اين هزينه را به ما تحميل كرده اند، دليلى ندارد كه خواسته هاى مبارزاتى خود را به نتايج انتخابات محدود كنيم. اينك زمان آن رسيده كه مستقيماً براى آزادى هاى مردمى و انسانى خود مبارزه كرده تا اگر نتيجه ى مبارزات ما به قدرت گيرى اصلاح طلبان حكومتى هم انجاميد، ايشان بدانند كه تا زمانيكه حقوق اوليه و خواسته هاى ما محقق نشود، دست از مبارزه بر نمى داريم.
پس روشن شد كه هدف ما در اين مبارزه، به روى كار آمدن افراد ديگرى از همين حكومت نبوده، بلكه دستيابى به حقوق و آزادى هاى دمكراتيك مردمى است كه در ميدان هاى نبرد، هزينه ى آن را مى پردازند. مهمترين و كليدى ترين هدف و خواسته ى مردمى، كه «دمكراسى» عنوان خود را از آن به عاريه گرفته ، حق حكومت مردم بر مردم و حق تعيين سرنوشت مردم به دست خودشان بوده، كه اين اصل است كه اجراى بقيه ى اصول دمكراسى را تضمين مى كند. يعنى آزادى بيان،قلم،تجمع، تحزب،ارتباطات و اطلاات و برابرى حقوق جنسيت ها و اقليت ها و خلاصه تمامى حقوقى كه بصورت عاميانه به «حقوق بشر» خوانده مى شود، تنها زمانى ضمانت اجرايى دارند كه حق حاكمىّت مردم اعمال شود. در غير اينصورت، تا زمانيكه حكومت در دست گروهى چند صد و يا نهايتاً چند هزار نفره باشد، اين گروه، به محدود كردن آزادى هاى مردم «غير خودى» و سركوب اعتراضات ايشان متوسل خواهد شد، تا قدرت و امتيازهاى ويژه خود را حفاظت كند. پس اگر نتيجه ى مبارزات ما به «دمكراسى» نرسد، تمامى وعده - وعيدها و شعارهاى آزادى خالى از هرگونه قدرت اجرايى بوده و فقط در حرف باقى مى ماند.
البته اين مبحث كلى، داراى شاخه ها و مشخصات بسيار دقيق ترى است كه ما، ممبعد، در هر پيام، بخشى از آن را مطرح كرده و مى شكافيم.
مورد ديگرى حتماً بايد به آن پرداخته شود، و محورمباحث نظرى ما را تشكيل مى دهد، طرح معضلات و مشكلات جلوى پاى مبارزات در جريان است كه ممكن است مانع رشد و توسعه و شايد حتى بقاء آن باشد. به اين دليل ما براى اين مبحث اولوىّت قائليم كه اگر اين مبارزات نتواند به بقاء خود ادامه دهد و زبانمان لال، اگر سركوب شده و يا به علت انحراف از راه، متوقف گردد، ديگر صحبت از دستيابى به «دمكراسى» و «حق تعيين سرنوشت» زائد است. تنها زمانى ما مى توانيم به برقرارى «حكومت مردم بر مردم» و آزادى هاى مردمى دست يابيم كه اين مبارزات تا شكستن كودتاى دولتى پيش رفته باشد و در جريان اين مبارزات، نهادهاى مردمى آنچنان قدرتمند گردند كه ديگر هيچ فرد و گروهى جرأت اقدام عليه آزادى هاى مردم و به بند كشيدن دوباره ى ما به مغزش هم خطور نكند. برخوردارى از حق حكومت مردمى، از آغاز پيدايش جوامع متمدن بشرى، مهمترين اصل زندگى اجتماعى بوده است. اهمىّت آن به قدرى بود كه در جامعه ى يونانى كه حكم هر بزهكار و جنايتكارى با هدف اصلاح مجرم تعيين مى شده است و كمتر كسى را تنبيه كرده و يا به بند و زندان محكوم مى كردند، فقط براى يك جرم حكم اعدام صادر مى شده است و آن جرم «اقدام براى ايجاد ديكتاتورى و كوشش براى سلب آزادى از مردم» بوده است.
البته ما با مجازات اعدام براى هر جرمى، از جمله اين جرم، مخالفيم. همچنين با هرگونه اعمال خشونت و ترويج آن نيز در جامعه مخالفيم. بنابراين، هر توصيه، طرح و يا پيشنهادى را كه بخواهد مردم را به اين راه بكشاند مردود دانسته و محكوم مى كنيم. اما، در عين حال با توصيه هايى كه امروزه زير نام «مبارزه ى مسالمت آميز» و «عدم خشونت» كه مردم را به تحمل سركوب و اعمال ديكتاتورى دعوت مى كنند هم مخالفيم. ما از خود سوأل مى كنيم كه چه نوع افرادى و با چه انگيزه هايى سعى دارند زير چنين عنوان هايى، ما را راضى به سكوت و باز گذاشتن دست سركوبگران به قتل فرزندان و عزيزانمان مان كنند؟ ما با نصايح مسيح گونه اى كه پيشنهادشان تقدير از قاتلين و دژخيمان با دادن گل به ايشان است، سخت مخالفيم. البته اينكه عليه چنين افرادى اقدامات خشونت آميز هم بكنيم، مخالفيم. ما معتقديم كه در مبارزات جارى بايد به فكر روش هايى باشيم كه سركوبگران را از اعمال خشونت عليه مردم باز دارد. ما معتقديم كه نبايد گونه هايمان را بچرخانيم و كشته دادن ها و به زنجير كشيدن هاى بيشتر را تحمل كنيم. ما بايد به دنبال طراحى راه و روش هايى باشيم كه ابزار و سلاح هاى سركوبگران را از كار بياندازد. اين راه واقعى مبارزه عليه خشونت است. يعنى راهى كه سركوبگران را نيز از اعمال خشونت باز دارد. پس منبعد، بخشى از پيامهاى ما را بررسى شيوه هاى سركوب و پيشنهادهايى درباره چگونگى مبارزه و خنثى سازى اين روش ها خواهد بود. در مطالعه ى اين زمينه هاى مشخص خواهيد ديد كه هدف، از كار انداختن ابزارهاى سركوب و ايجاد مانع براى اجراى موفقيت آميز طرحهاى سركوبگران است و نه اعمال خشونت عليه ايشان!
با بررسى روش هاى سركوبگران در شكستن صف هاى تظاهرات و پراكنده كردن مردم به گروه هاى كوچكتر و قابل سركوب، نقش گروه هاى موتور سوار بسيار برجسته مى شود. آنها با استفاده از اين گروه ها، همچون سواره نظام در جنگ هاى تاريخى، به صف هاى تظاهرات زده و با ايجاد فاصله بين گروه هاى مردمى، آنها را به جمع هاى قابل سركوب تقسيم مى كنند. همانطور كه شاهد بوده ايد، با به كارگيرى متشكل و علمى يك گروه چند صد نفره از موتور سوارها، يك صف تظاهراتى چند ده هزار نفره را اول، تكه تكه كرده و سپس با هجوم نيروهاى چماقدار پياده شان، اين گروه ها را با كتك و گاز و باطوم سركوب كرده و كسانى را كه از خود شجاعت و جسارت بيشتر نشان داده و يا در همان ميدان نقش سازماندهى و راهنماى ديگران به روى دوششان افتاده است، و يا حتى فعالان سياسى و جنبش هاى مدنى كه قبلاً شناسايى شده اند را بازداشت مى كنند. بنابراين بررسى اين تاكتيك و يافتن راه هاى مبارزه با آن از اولويت هاى مبارزه عليه اعمال خشونت سركوبگران مى باشد.
بايد دقت كرد كه گروه هاى موتورسوار، تنها زمانى مى توانند صف هاى پر جمعيت را پراكنده كنند كه توانسته باشند به درون اين صف ها نفوذ كرده باشند. متأسفانه، ديده شده است كه صف هاى مردم، بصورت پراكنده و با فضاهاى خالى بسيار حركت مى كنند. چرا كه عادت راه رفتن تمامى راهپيمايان يكسان نيست. يكى آهسته تر و ديگرى تندتر، يكى با تمركز و مستقيم و ديگران جمعى و همراه با حرف زدن و شوخى كردن و .... اين ها باعث مى شود كه مردم جدا جدا حركت كنند و فضاى لازم براى نفوذ موتورسواران را مهيا سازند. در اين مورد چند پيشنهاد داريم:
اول اينكه از راهپيمايى بى هدف خوددارى كنيد. پس از نماز جمعه، يكى از موفق ترين اجتماعات مردمى، تجمع مردم در مقابل وزارت كشور بود و عليرغم حملات موتور سوراران و افراد پياده ى سركوبگران، فضاى خيابان و ميدان فاطمى باندازه اى بود كه جمعيت هاى متفرق، بسرعت دور هم جمع شده و تجديد سازمان مى كردند. اما جمعيت در حال حركت گيشا، كه زير نظر نيروهاى سركوبگر هم بود، به اين نيروها اين امكان را داد تا با پيش بينى مسير حركت، مناسبترين منطقه را براى حمله و سركوب انتخاب كنند. يعنى زمانى كه جمعيت به روى پل رفت و هيچ راه در رويى نداشت. چه بسا كسانيكه جمعيت را تشويق به گذر از روى پل كردند، نفوذى هاى نيروهاى سركوبگر بودند. چرا كه همين جمعيت، اگر در زير پل بود، هم از فضاى بزرگراه چمران و خيابان گيشا مى توانست استفاده كرده، متفرق و سپس دوباره جمع شوند و هم مردم ديگر مى توانستند خود را به ايشان رسانده و به كمكشان بيايند. پس اولين اقدام ضد خشونت راهپيمايان چند هزار نفره، ساكن شدن در نزديكترين ميدان و يا منطقه اى است كه داراى فضاى كافى براى جنگ و گريز باشد.
همچنين، حركت جمعى باعث مى شود كه محيط درگيرى احتمالى لحظه به لحظه تغيير يابد و نتوان محيط را براى پيشگيرى از حملات سركوبگران آماده كرد. بنابراين، هنگاميكه صف تظاهركنندگان توانست به چند هزار نفر برسد، نزديكترين ميدان و مناسب ترين نقطه درگيرى را كه داراى فضاى كافى باشد براى ادامه اعتراضات شناسايى كرده و در همانجا ساكن شده و يا تحصن كنيد. تا رسيدن به آن نقطه بايد جوانان با ايجاد زنجير از طريق حلقه كردن بازوان در يكديگر نوار غيرقابل عبورى براى موتور سواران ايجاد كنند. بهترين حالت اينست كه افراد درون زنجير نيز در صف هاى منظم، بازوان خود را حلقه كرده و صفوف را به يكديگر بچسبانند تا فضايى بين شان وجود نداشته باشد. اين يكى از قديمى ترين تاكتيك هاى خيابانى است.در صورت حمله يك يا دو موتور براى شكاندن حلقه، مى توان حلقه را موقتاً باز كرد و ايشان را بلعيد، اما به سرعت حلقه را بست تا اين موتورها را از دسته هايشان جدا نمود. در اين صورت مردم درون حلقه خود مى دانند با ايشان چه بكنند. پيشنهاد ما اينستكه به موتوسواران آسيب نرسانيد، اما موتوهاى ايشان خرد كرده و از كار بياندازيد.
دوم اينكه، با ساكن شدن جماعت در يك محل، مى توان محدوده ى درگيرى را قبل از رسيدن نيروهاى سركوب، آماده سازى كرد. بايد فوراً در نقاط ورودى ميدان و يا منطقه، موانعى ايجاد كرد تا از رفت و آمد موتورها و يا وسايل مكانيزه ى ديگر جلوگيرى كرد. بايد با سنگ و آجر و سطل هاى بزرگ زباله و تايرهاى آتشين و خلاصه هر چه كه به دستمان مى رسد ايجاد سنگر كنيم. يكى ديگر از وسايلى كه مى تواند حمله موتورسواران را خنثى كند، طناب است. مثلاً، اگر برخى از تجمع كنندگان، هريك پنج تا ده متر طناب با خود آورده باشند، مى توانند با گره زدن طناب ها، دور تا دور ميدان و يا نقاط ورودى آن را طناب كشى كنند و ارتفاع اين طناب ها از زمين حدود يك متر باشد تا موتور سوار را از موتورش جدا سازد. در صورت امكان سريعاً موتور را آتش بزنيد تا مورد استفاده دوباره قرار نگيرد. همچنين مى توان از لاشه آن براى مستحكمتر كردن سنگرها استفاده نمود. مانع كاراى ديگرى براى موتور، همان ميخ هاى چهارپر قديمى است. كه اگر چند صد نفر، هر يك حتى يك كيلو از آن را با خود حمل كند، مى توان دور تا دور منطقه ريخت تا لاستيك موتورها را پنچر كرده و از كار انداخت. البته استفاده از روغن و هر مايع لغزنده ى ديگرى نيز مى توان استفاده نمود تا موتور سواران قابليت مانور خود را از دست بدهند. البته از آنجاييكه بيشتر اين تظاهرات ها بدون سازماندهى و تقسيم كار قبلى صورت مى پذيرد، به احتمال قوى نمى توان تنها از يك شيوه ى محافظتى استفاده نمود و اما مى توان نسبت به كمىّت ابزار جمع شده، با بكارگيرى كليه ى اين رهنمودها در نقاط مختلف محيط درگيرى موانعى را ايجاد كرد.
پس جمعبندى ما از اين بخش اينست كه:
مبارزه عليه خشونت و تلاش براى از كار انداختن ابزار سركوب برابر با خشونت نيست، بلكه عين مبارزه عدم خشونت است.
بايد از راهپيمايى هاى بى هدف خوددارى كرده و فوراً صف راهپيمايان را در مكان مناسبى مستقر سازند.
پس از استقرار تجمع در منطقه مورد نظر، فوراً در مقابل ورودى هاى آن سنگر بچينند. و وسايل دفاعى را جمع آورى كرده و به تناسب موجودى در مناطق مختلف به كار ببندند.
از آنجاييكه هنوز نمى توان نيروى محافظتى حرفه اى براى تظاهرات اعزام نمود، شركت كنندگان در تظاهرات بايد بدانند كه مورد حمله نيروهاى سركوبگر قرار خواهند گرفت و هريك وظيفه خود بدانند كه وسايل دفاع از تظاهرات را تا حد امكانشان تهيه نموده و با خود بياورند. اين وسايل عبارتند از: طناب، ميخ هاى چهارپر، روغن موتور يا هر مايع لغزنده ى ديگر، نفت و كهنه براى ايجاد آتش و ...
مسلماً اينها تنها راهكارها نبوده، بلكه تا جايى كه عقل ما مى رسد مورد را بررسى كرده و راهكارها را پيشنهاد نموديم. اميدواريم كه نيروهاى مبارز مردمى از اين بحث استفاده كرده و در مورد راهكارهاى مقاومت و مبارزه انديشيده و نظرات خود را با ديگران در ميان گذارند.
ما در پيامهاى ديگر خود به اشكال متنوع مبارزه و مقاومت هاى شهرى خواهيم پرداخت.

اتحاد مبارزه پيروزى
نان مسكن آزادى

نداى سرخ
۲۹ تیرماه ۱۳۸۸

بالای صفحه