يادداشت از برنامهء دانيل مرمه، راديو France Inter
پخش در تاريخ ۲۹ ژانويه ۲۰۱۰

هوارد زين مورخ، استاد دانشگاه، نويسنده و نمايشنامه نويس آمريكايى و مبارز ضد تبعيض نژادى، ضد جنگ ويتنام و ضد جنگ در عراق در ۲۷ ژانويه درگذشت. «تاريخ مردمى ايالات متحده» اثر برجستهء اوست كه تاريخ را نه از ديد فاتحان و استثمارگران، بلكه از ديد مردم عادى و زحمتكش كه اكثريت جامعه را تشكيل مى دهند نگاشته است:
Howard Zinn, Une histoire populaire des Etat-Unis, de 1492 à nos jours
تاريخ مردمى ايالات متحده از ۱۴۹۲ تا امروز، ترجمهء فرانسوى، انتشارات آگون، مارسى ۲۰۰۲
 
اين مصاحبه در آوريل ۲۰۰۹ در شهر بوستون آمريكا انجام شده و هوارد زين از زندگى خود براى ما صحبت مى كند. ايده هاى او از كجا سرچشمه مى گيرد وچه رويدادى باعث شده كه وى چنين نگاهى داشته باشد؟ مصاحبه با كسى كه در ۲۷ ژانويه (۲۰۱۰) درگذشت، كسى كه بينش آمريكايى ها را نسبت به خودشان تغيير داد و نيز نگاه ما را نسبت به آنان (۱).
در ژنريك اين برنامهء راديويى صداى پرواز هواپيما نيز چند لحظه اى به گوش مى رسد، بهانه يا امرى نمادين براى آنكه هوارد زين از صداى يك هواپيما صحبت كند كه ۶۰ ثانيه پرواز كرده و ممكن بوده بيشتر پرواز كند. اين صداى چيست؟ صداى هواپيمايى كه هوارد زين از آن سخن مى گويد؟ هواپيمايى كه پرواز كزده و احتمالاً روزى بازهم پرواز خواهد كرد. صداى دنيايى ديگر، دنياى ممكن ديگر. چه چيز او را به چنين سخنى واداشته؟ او مورخ است و دارد دربارهء كمون پاريس سخن مى گويد. ما دربارهء كمون صحبت مى كرديم و دربارهء بارسلون در جريان جنگ داخلى اسپانيا. ما در جست و جوى نمونه هايى از لحظاتى در تاريخمان بوديم كه بتواند همچون مرجع و رفرانس به كار آيد براى رسيدن به يكى از اين دنياهاى ممكن. دنيايى كه برخى رؤيايش را دارند و از چنين رؤياپردازى دست بر نمى دارند. اين است آن تصويرى كه هوارد زين ارائه مى دهد. شك نيست كه پرواز هواپيما چندان طول نكشيده، اما همين كه يك هواپيما توانسته پرواز كند اميدى ست و استعاره اى براى دنيايى ممكن.
يك ساعت با هوارد زين خواهيم گذراند، مردى داراى نفَسى چنين نيرومند، نفَسى واقعاً از تاريخ، تاريخ مردمىِ ايالات متحده، تاريخ ايالات متحده كه از آن بى خبريم، تاريخى از ديد آدم هاى عادى و خرد، از ديد سياهان، از ديدِ كارگران، از ديد كسانى كه هرگز از تاريخ خود سخن نمى گويند، تاريخى نه آنكه از زبان قدرتمندان روايت مى شود.
كتاب هوارد زين را تصادفى باز مى كنيم و داستان پياده شدن نيروهاى آمريكايى را در شمال فرانسه مى يابيم كه در جنگ جهانى دوم عليه نيروهاى آلمانى اتفاق افتاد. نويسنده براى ما روايت مى كند كه در نيروهاى ارتش آمريكا سياهان و سفيدها از هم جدا بودند، درحالى كه همه خود را آماده مى كردند تا در خاك اروپا با نازى ها روبرو شوند. سياهان را در انتهاى فضاى كشتى نگه مى داشتند، نزديك موتورخانه، بدور از اندكى هواى تازه، يادآور كشتى هايى كه در زمان هاى قديم برده ها را با آن حمل مى كردند.
ناو كوين مِرى Queen Mary براى نجات اروپا آمده بود، اما در درون خود با سياهان برپايهء تبعيض نژادى برخورد مى كرد كه با تجارت برده شباهت داشت. نويسنده روايت مى كند كه چطور صليب سرخ با موافقت دولت آمريكا، خون سفيدان را با خون سياهان درهم نمى آميخت و طنز تاريخ اينكه پزشكى سياه پوست بود به نام چارلز درو Charles Drew كه پيشرفت در سيستم انتقال خون را به او مديونيم. او در جريان جنگ مسؤول سازماندهى اهداى خون بود و در پايان، از اينكه جلوى تبعيض را در اين مورد گرفته بود از وى قدردانى شد [ص ۷۱ـ۴۷۰]. اين مقاومت بود، مقاومت يك پزشك. تمام اين كتاب مقاومت را بازگو مى كند. از ۱۴۹۲ تا امروز.
از ورود كريستف كلمب آغاز مى كند تا كنون. هوارد زين تقريباً مثل يك خبرنگار عمل مى كند و تاريخ را آنطور كه روزمره رخ مى دهد روايت مى كند. او در حالى كه مورخ وقايع نگار حال است مورخ روزگاران طولانى نيز هست. بين اين دو لحظهء زمانى ست كه او با ما سخن مى گويد و بين اين دو تنش است كه در كتابش تاريخ را برايمان روايت مى كند، يعنى آنچه ما مردم براى تاريخ انجام مى دهيم و آنچه تاريخ براى ما انجام مى دهد.

دانيل مرمه: عنوان كتاب Histoire populaire است. اين صفت «مردمى يا خلقى» براى ما كمى شك برانگيز است، مثل دموكراسى «مردمى» پوپولِر، مثل پوپوليست. آيا به كارگيرى اين واژه در آمريكا هم چنين پژواكى دارد؟
هوارد زين: در آمريكا گفته مى شود A People’s History of the US يعنى تاريخ مردمِ ايالات متحده. ناشر فرانسوى چنين عنوانى را برگزيده. از نظر من، اين تاريخ مردم عادى ايالات متحده است.
د. م. خواست شما اين است كه تاريخ مردم را براى مردم روايت كنيد؟
هـ. ز. اين تعريف دموكراسى ست: حكومت مردم، توسط مردم براى مردم.
د. م. اين هدف كتاب است؟
هـ. ز. هدف اين است كه نشان دهيم در آمريكا حكومتِ مردمِ ايالاتِ متحده نداريم. ما حكومتى براى مردم نداريم.
د. م. با وجود اين شما يك دموكراسى هستيد.
هـ. ز. آرى، اما...
د. م. چرا نيستيد؟
هـ. ز. من در كتاب نشان داده ام كه پدران بنيانگذار [كشور ايالات متحده] قصد نداشتند كه دموكراسى برقرار كنند. كسانى كه در ۱۷۸۷ قدرت داشتند دموكراسى نمى خواستند. آنها دولتى مركزى و قوى مى خواستند كه منافع نخبگان را تأمين كند. آن ۵۵ نفرى كه قانون اساسى را نوشتند نمايندهء مردم نبودند. آنها برده دار بودند. بازرگان يا زميندار يا سهامدار بودند. آنها از شورش مى ترسيدند. درست قبل از آنكه قانون اساسى نوشته شود در ماساچوست يك قيام رخ داد در ۱۷۸۶ [ص ۱۱۰ كتاب]. اين قيام موجب ترس رهبران آمريكا گشت. آنها به يكديگر نامه نوشتند. يكى از اين نامه ها خطاب به جرج واشينگتن است و مى گويد: «شما مى دانيد كه اين شورشيان همان انقلابيون قديمى عليه انگليس هستند و فكر مى كنند كه چون در جنگ انقلابى شركت كرده اند حق دارند در ثروت كشور سهيم باشند و ما نبايد چنين اجازه اى به آنها بدهيم. بنا بر اين، ما بايد حكومتى برپا كنيم كه بتواند شورش را سركوب كند.
د. م. «تنها با پنجاه مرد مى توانستيم همه شان را به اطاعت واداريم و وادارشان كنيم آنچه مى خواهيم انجام دهند» اين حرف كريستف كلمب است دربارهء بوميان آمريكا در همان لحظه اى كه براى نخستين بار در آراواك Arawak پياده شد در ۱۴۹۲ [ص ۵ كتاب].
شما در جاى ديگر مى گوييد: يك درصد جمعيت آمريكا يك سوم ثروت ملى را صاحب است و بقيه اين طور قسمت مى شود كه ۹۹ درصد جمعيت روى سرِ هم سوار شوند و به جان يكديگر بيفتند. اما به رغم اين درگيرى تلخ و نوميد كننده كه ۹۹ درصد جدا جدا، بر سرِ منابع كمياب و نادرى كه از دست برگزيدگان حاكم در امان مانده، با يكديگر درگيرند مى گوييد: «من موفق شده ام اين ۹۹ درصد را يكجا جمع كنم و آنها را مردم آمريكا بنامم».
اين است آنچه مؤلف قصد دارد با عنوان كتاب: «تاريخ مردم ايالات متحده» بيان كند.
خب، اين مردم بوميان هستند، برده هاى فرارى، سربازان فرارى، كارگران جوان كارگاه هاى بافندگى، سنديكاليست ها، مردان قورباغه اى جنگ ويتنام و فعالان سالهاى ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ كه آنها را در تظاهرات عليه جنگ عراق ديده ايم. از كريستف كلمب تا جرج بوش از ديد مردم اعماق. آمريكايى كه درست در نقطهء مقابل تصورى ست كه ما از اين كشور داريم و خواستاريم كه شبيه آن شويم زمانى كه بعضى مى گفتند «ما همه آمريكايى هستيم» [اشاره است به سرمقالهء ژان مارى كولومبانى مدير سابق لوموند بلافاصله پس از حادثهء ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱].
(خطاب به هوارد زين): شما در كتابتان از ۱۴۹۲ آغاز مى كنيد. روز به روز، تقريباً همچون يك خبرنگار. آيا مى توانيد بگوييد كه آمريكا يك دموكراسى ست يا نه؟
هـ. ز. ايالات متحده گاه دموكراسى ست، گاه نه. به طور كلى، حكومت ايالات متحده امروزه در كنترل شركت هاى نيرومند است و هر دو حزب بزرگ جمهورى خواه و دموكرات وابسته به شركت هاى بزرگ اند. فرآيند سياسى فرآيند سياسى دموكراتيك نيست زيرا تحت كنترل سرمايه داران (تأمين كنندگان پول) است، لذا براى يك كانديداى نيروى سوم محال است به مرحله اى برسد كه انتخاب شود. نكتهء ديگر دربارهء دموكراسى اين است كه دموكراسى نيازمند تبادل آزاد عقايد و آراء است. در ايالات متحده كه غالب رسانه هاى گروهى، روزنامه ها و راديو تلويزيون ها تحت كنترل ثروتمندان قرار دارند، تبادل آزاد آراء بسيار سخت است.
بنابر اين، مسألهء دموكراسى در ايالات متحده در آرى يا نه نيست، بلكه در اين است كه رسانه هاى گروهى تا چه حد تحت كنترل شركت هاى ثروتمند هستند، ولى ما خارج از اين دايره، اندكى دموكراسى داريم.
د. م. وقتى مى گوييد «ما» منظور چه كسانى ست؟
هـ. ز. منظورم از «ما» اپوزيسيون است. مردمى كه در آمريكا ضد جنگ هستند و خواستار توزيع عادلانه ترى از ثروت. كسانى كه خواستار اصلاح نظام قضائى و زندان هستند.
د. م. با وجود اين، ايالات متحده تصوير آزادترين كشور دنيا را دارد.
هـ. ز. اين تصويرى ست كه خود ايالات متحده از خود درست كرده، يك تصوير ساختگى كه به همهء دنيا نشان داده مى شود. ما (اپوزيسيون) مى توانيم با هزار نفر، دو هزار، سه هزار نفر صحبت كنيم، اما بوش ۳۰ ميليون را مورد خطاب قرار مى دهد.
د. م. اما از كتاب شما خوب استقبال شده و يك ميليون از آن در آنجا به فروش رفته. اين يك موفقيت انتشاراتى، مردمى و دانشگاهى ست.
هـ. ز. ممنونم. باشد، اما يك ميليون نفر در آمريكا اكثريت نيست. هيچ راديو يا تلويزيون مهمى كلمه اى دربارهء كتاب من نگفته. اما نمى خواهم كاملاً بدبين باشم، زيرا اپوزيسيون در آمريكا ميليون ها نفر را دربر مى گيرد، ولى جاهاى ديگر دنيا اين اپوزيسون را نمى بينند.
د. م. ستاره ها، چهره هاى مشهور اپوزيسيون در آمريكا مايكل مور، نوآم چامسكى و شما در آينده (ببخشيد شما هنوز ستاره نيستيد). اين اپوزيسيون در ايالات متحده چقدر واقعيت دارد؟
هـ. ز. در دنياى امروز ستاره ها مهم اند، اما در پشت سرِ اين ستاره ها مردمان واقعى قرار دارند. پيش از آغاز جنگ با عراق صدها هزار نفر در سراسرِ كشور به تظاهرات عليه آن مى پرداختند. اينها كسانى بودند كه مى توانستند شركت كنند. پشت هريك از تظاهر كنندگان شايد ۵۰ نفر باشند كه به دلايلى نمى توانستند شركت كنند، اما مى خواستند. اين است كه مى توان گفت ميليونها نفر عليه جنگ بودند.
ما جنبش سنديكايى نيرومندى نداريم و از اين لحاظ ضعيف هستيم. ما سازماندهى مركزى براى جنبش در ايالات متحده نداريم ولى در شهرهاى كوچك هم فعاليت عليه جنگ داريم.
د. م. دربارهء رهيافت شما به تاريخ صحبت كنيم. شما آمريكاى اعماق را روايت مى كنيد. تأثير تاريخ را بر مردم بيان مى كنيد، آيا تأثير مردم را هم بر تاريخ مى گوييد؟ واقعيت اين است كه تاريخ را فاتحان روايت مى كنند (۲). تاريخ آمريكا اين طور روايت شده و چون آمريكا بر دنيا حاكم است تاريخ آمريكا همه جا اين طور روايت مى شود.
هـ. ز. درست است. من مى خواسته ام قربانيان جامعه را نشان دهم. بوميان را خواسته ام نشان دهم كه با ورود فاتحان به اين سرزمين، مقاومت كردند.
در سالهاى ۱۹۶۰ كه وانمود مى شد بوميان ناپديد شده اند، ناگهان جنبش بوميان همه را غافلگير كرد. روزهاى تعطيل، بوميان حرفهاشان را مى زدند. در روزهاى تعطيل، در كليساها افسانه اى شايع بود كه استعمارگران چقدر دست و دلباز و مهربان بوده اند. همين طور نسبت به گروه هاى ديگر مثل سياهان كه كوشيده ام نشان دهم كه سياهان قربانى جامعهء آمريكا هستند. كوشيده ام بيان كنم كه آنها چگونه در برابر بردگى و تبعض نژادى مقاومت كرده اند. افسانه اى بزرگ در آمريكا هست كه مى گويد آبراهام لينكلن سياهان را آزاد كرد. واقعيت اين است كه لينكلن خيلى كند عمل مى كرد. يك جنبش ضدبردگى راه افتاد با شركت سياهان و سفيدان كه فشار زيادى بر لينكلن و كنگره وارد آورد. در نتيجه، قانون اساسى تغيير كرد.
د. م. در سراسر كتاب، مقاومت را روايت مى كنيد و نه اينكه مردم براى ابد قربانى اند. از جايگاهى كه مورخ دارد بگوييد. مورخ وقايع را بر مى گزيند. عينيت گرايى و بى طرفى وجود ندارد.
هـ. ز. جالب است كه وقتى در ايالات متحده به مدرسه مى رويد كتاب تاريخ، كتابى قطور، به شما مى دهند و به شما مى گويند كه تمام تاريخ ايالات متحده اينجا ست و نمى گويند كه اين يا آن جنبه از تاريخ ايالات متحده حذف شده است. اين شما را به فكر مى اندازد كه تاريخ چگونه نوشته شده است و متوجه مى شويد كه بى طرفى غير ممكن است. مورخ نيز مانند روزنامه نگار بايد بين انبوه وقايع تعدادى را كه به نظرش مهم است انتخاب كند. در كتاب هاى تاريخ چيزهايى منعكس شده است كه طبقات بالا مهم مى دانسته اند.
د. م. به نظر مى رسد كه براى قدرتمندان، برخورد ابزارى با تاريخ امرى ناگزير است چه براى كسب قدرت، چه براى حفظ آن.
هـ. ز. درست است. وقتى مى گويند تاريخ اقتصادى آمريكا، منظورشان تاريخ راكفلر، كارنگى و... ست. در كتاب هاى تاريخ، چيزى از خشونت و درگيرى طبقهء كارگر با پليس و ارتش نمى خوانيد.
د. م. شما تاريخ اول ماه مه را روايت مى كنيد كه ابتكار آمريكا ست، كه حاصل مبارزات بزرگى ست.
هـ. ز. بله، طورى وانمود مى شود كه گويا تعطيلى اول ماه مه از سرِ بزرگوارى به طبقهء كارگر اهدا شده، در حالى كه چه مبارزاتى كه پيش از آن جريان داشته و آن را باعث شده است.
د. م. چه نامى به آثار خود مى دهيد؟ آموزش سياسى؟ اخلاقى؟
هـ. ز. من آن را همچون يك فعاليت سياسى تلقى مى كنم و از خوانندگانم مى خواهم كه در تاريخ سهيم شوند، از جنبش هاى اجتماعى الهام بگيرند و قهرمانانى تاريخى را برگزينند كه در كتابهاى تاريخ مدارس از آنها سخنى به ميان نيامده است. منظورم از قهرمانان البته ژنرالها و نظاميان نيست، بلكه مردمى ست كه عليه جنگ جنگيده اند.

(تنظيم براى انديشه و پيكار ۲۱ بهمن ۱۳۸۸)

-----------------------------
پاورقى
- نشانى اينترنتى برنامه: www.la-bas.org
۱ـ برخى ديگر از آثار هوارد زين:
Le xxe siècle américain, Une histoire populaire de ۱۸۹۰ à nos jours
قرن بيستم آمريكا، تاريخ مردمى از ۱۸۹۰ تا امروز، ترجمهء فرانسوى، انتشارات آگون ۲۰۰۳
L’impossible neutralité/ Autobiographie d’un historien et militant
بى طرفى ناممكن، زندگى نامهء يك مورخ و مبارز به قلم خودش، ترجمهء فرانسوى، انتشارات آگون ۲۰۰۶
Karl Marx/ Le retour (Marx in Soho)
ماركس و بازگشت او (در اصل انگليسى: Marx in Soho) آگون ۲۰۰۲ (به فارسى انتشارات انديشه و پيكار) و ...

گفتنى ست كه در سال ۲۰۰۳ انجمن دوستان لوموند ديپلوماتيك به كتاب تاريخ مردمى ايالات متحده جايزه داد. نك به مقالهء هىأت ژورى: ساراماگو، داريوفو (برندگان نوبل ادبى)، كوستا گاوراس (سينماگر) و خوزه لويس سامپدرو (نويسنده):
http://www.peykarandeesh.org/old/article/arti.pdf/Falak-ra-saghf-beshkafim.pdf

۲ـ يادآور قطعه اى از شعر «ميراث» اثر مهدى اخوان ثالث (م. اميد) كه تاريخنگارى رسمى را هنرمندانه تصوير و نقد مى كند:
اين دبير گيج گول كوردل: تاريخ،
تا مذهّب دفترش را گاهگه مى خواست
با پريشان سرگذشتى از نياكانم بيالايد؛
رعشه مى افتادش اندر دست.
در بَنان دُر فشانش كِلك شيرين سِلك مى لرزيد.
حِبرش اندر مِحبر پُر ليقه چون سنگ سيه مى بست.
زانكه فرياد امير عادلى چون رعد برميخاست:
ــ «هان، كجايى اى عموى مهربان! بنويس
ماه نو را دوش ما، با چاكران، در نيمشب ديديم.
ماديان سرخ يال ما سه كرّت تا سحر زائيد.
در كدامين عهد بوده ست اينچنين، يا آنچنان؟ بنويس.»
(برگرفته از شعر زمان ما، مهدى اخوان ثالث، برگزيدهء محمد حقوقى، انتشارات نگاه ۱۳۷۰، ص ۱۱۷)

هوارد زين
كارل ماركس و بازگشت او
نمايشنامهء تاريخى در يك پرده
ترجمهء تراب حق شناس و حبيب ساعى
ويراست دوم ۲۰۰۹

http://www.peykarandeesh.org/book/pdf/Marx-In-Soho.pdf