این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

خرداد هر سال يادﺁور يورش وحشيانه و ﺁغاز کشتار عام انقلابيون در سال ۱۳۶۰ است. به ياد می ﺁوريم که در روزهای پايانی خرداد ماه سال ۱۳۶۰ و يکپارچه شدن حاکميت خونين ارتجاع مذهبی در ايران و در ﺁن روزهای پرﺁشوب به فراخوان سازمان مجاهدين خلق ايران، تظاهراتی در خيابان های تهران ﺁغاز شد که برای مقابله با تاخت و تاز جمهوری اسلامی به بنيادهای ﺁزادی با همراهی اغلب نيروهای کمونيستی و سازمان های دمکراتيک توأم بود. در واقع اين تظاهرات نه تنها به سازمان مجاهدين بلکه به تمامی نيروهای سياسی و مترقی ايران تعلق داشت که بر باد رفتن آرمان‌های دموکراتيک و عدالتجويانهء انقلاب بهمن ۱۳۵۷ را که زمان چندانی از وقوعش نمی گذشت برنمی تافتند. حکومت جمهوری اسلامی در پی سرکوب ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به بعد، مجاهدين و همۀ نيروهای انقلابی و بويژه کمونيست ها را زير ضرب قرار داد.

از اين روز به بعد، اغلب نيروهای انقلابی و کمونيست، حداکثر توان خود را در نبردی نابرابرعليه دژخيمان جمهوری اسلامی بکار بردند، که با بجای گذاردن هزاران مبارز بر خاک افتاده و چندين برابر ﺁن اسيرانی در زندان های جمهوری پليد اسلامی ايران همراه بود. يک روز پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ رژيم خون ريز جمهوری اسلامی کشتار عام انقلابيون را با تيرباران تعدادی از افراد دستگير شده در اين روز به همراه تعداد بيشتری که مدت ها قبل بدلايل واهی دستگير کرده بود، در اين جنگ طبقاتی ﺁغاز کرد. رژيم بناگاه نقاب ريا و خيرخواهی اسلامی خود را به کنار گذارد و چهرۀ پليد و خونخواری از خود به نمايش گذاشت که بسياری از مبارزين شريف را بدون محاکمه و حتی دانستن نام آنها به جوخه های اعدام سپرد و بنيان حکومت اسلامی خود را بر دريايی از خون انقلابيون بنياد نهاد.
بايستی به ياد داشته باشيم که ﺁنها در شرايطی بد و دهشتناک و ناجوانمردانه، جان در راه ﺁرمان همگی مان و فردايی بهتر، نهادند. ﺁنان جوان بودند و می توانستند مثل روزگار امروز ما زندگی کنند، شادی کنند، لذت ببرند، تفريح کنند، ازدواج کنند، بچه دار شوند، مسافرت کنند، کوه بروند، غذای خوب بخورند و .... اما رفقای شهيد ما همۀ چيزهای خوب را برای همگان می خواستند و برايش تا پای جان مبارزه کردند. به ياد داشته باشيم، ﺁنان و ﺁرمانشان را ...
در روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، رژيم جمهوری اسلامی بنا بر اعتراف خود در دو اطلاعیۀ دادستانی مرکز، تنها در تهران ۲۳ زن و مرد جوان را اعدام کرد. در همان اطلاعيه های دادستانی نيز اشاره شده بود که بسياری نام خود را نگفته بودند و امروز هم بعد از گذشت ساليان دراز - با توجه به پژوهش مهناز متين و ناصر مهاجر در ﺁرش شمارۀ ۸-۷۷ - هنوز هم به ليست کامل نام اين ۲۳ شهيد عزيز دسترسی نداريم. مطابق اطلاعيه های دادستانی، اين افراد در دو نوبت ظهر، ۱۵ نفر و شبانگاه، ۸ نفر به جوخه های اعدام سپرده شده و همگی بدليل شرکت درتظاهرات روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ محکوم شده بودند، که اغلب ﺁنان بسيار پيشتر به دلايل واهی دستگير و همگی در اين روز برای ايجاد وحشت و نشان دادن قدرت رژيم به نيروهای مخالف توسط دژخيمان حکومتی اعدام شدند. در اينجا نگارنده ليست اين عزيزان را با توجه به تحقيقی که اشاره شد در زير می ﺁورم.

نام سن شغل وابستگی سازمانی تاهل تاريخ دستگيری
۱- بهنوش ﺁذريان - - چريک فدايی - اوايل خرداد ۱۳۶۰
۲- طاهرۀ ﺁقاخانی مقدم - - گروه نبرد (۵/۸ ماهه حامله بود) مهر ۱۳۵۹
۳- زهرا ابراهيميان ۲۱ - مجاهد - ۳۰ خرداد ۱۳۶۰
۴- کبری ابراهيميان ۱۹ دانش ﺁموز مجاهد - ۳۰ خرداد ۱۳۶۰
۵- ﺁذر احمدی - - مجاهد - -
۶- منوچهر اويسی - - چريک فدايی - اوايل خرداد ۱۳۶۰
۷- شهلا بالاخان پور ۲۱ دانشجو راه کارگر - ۳۰ خرداد ۱۳۶۰
۸- غلام علی جعفری ۲۴ دانشجو مجاهد - ۳۰ خرداد ۱۳۶۰
۹- رضا حاجی ملک - - مجاهد - -
۱۰- عليرضا رحمانی شستان ۳۱ - پيکار مجرد ۲۰اسفند ۱۳۵۹
۱۱- اصغر زهتابچی ۳۵ بازاری مجاهد (متاهل با ۳ فرزند) ۱۹ خرداد ۱۳۶۰
۱۲- سعيد سلطانپور ۴۲ - فداييان اقليت - ۲۷فروردين ۱۳۶۰
۱۳- محمد علی عالم زاده حرجندی۳۱ - گروه نبرد متاهل مهر ۱۳۵۹
۱۴- محسن فاضل ۳۲ - پيکار متاهل ۱۴ بهمن ۱۳۵۹
۱۵- کاظم فخرايی ۲۰ - مجاهد - -
۱۶- جعفر قنبر نژاد ۲۳ خبرنگار مجاهد - -
۱۷- جعفر کلاغچی گنجينه ۲۱ دانشجو- کارگر مجاهد مجرد -
۱۸- سيد حسين مرتضوی ۱۸ دانش ﺁموز مجاهد مجرد ۳۰خرداد ۱۳۶۰
۱۹- ؟
۲۰- ؟
۲۱- ؟
۲۲- ؟
۲۳- ؟
در پايان با تنها يادداشت هايی که از زندانيان آن دوره بدست آمده، نوشته ام را به پايان می برم. آنها، يادداشت های محسن فاضل است که بر روی کاغذ پوست پرتقال نوشته شده و پس از شهادتش در جيب لباس های خون آلودش، پيدا شد.
رفقا ! زندان من سخت است. هر روزش سخت است. ﺁينده اش معلوم نيست و پر از خطر است ولی اينجا من شور مبارزه را بر پا داشته ام. شور مبارزه با اين شرايط سخت در راه ﺁرمان ها و هدف های مبارزه ام. شور تولدی دوباره، شور کشف نقطه ضعف ها و انحرافات و درگيری ها و کلنجار دائم با ﺁنها و سرکوب ﺁنها. شور درک عميق تر اهداف و ﺁرمانی که بخاطرش مبارزه می کنم. شور کارکردن و شعر گفتن برای شما و انقلاب تحت اين شرايط. من مصمم هستم تا به ﺁخر ﺁتش اين شور را شعله ور نگاه دارم و اگر قرار است پايان زندگی من اينجا باشد با چنين روحیۀ پرشوری بگذار تمام شود.
يادشان گرامی باد .
۲۳ خرداد ۱۳۸۶
۱۳ ژوئن ۲۰۰۷
- - - - - - - - - -
منابع :
۱- از ﺁرمانی که می جوشد، شهريور ۱۳۶۴، هواداران سابق سازمان پيکار، سوئد. متن خاطرات شهيد محسن فاضل، که تنها دست نوشته های به بيرون آمده از زندان های جمهوری اسلامی است. در سايت انديشه و پيکار وجود دارد.
http://www.peykarandeesh.org/PeykarArchive/pdf/Mohsen-Fazel.PDF
۲- و گورستانی چنان بی مرز شيار کردند، خرداد ۱۳۸۰، مهناز متين، ناصر مهاجر، مجلۀ ﺁرش، فرانسه، شمارۀ ۷۸-۷۷، ص ص۹-۳۲.
۳- پيکار، ارگان سازمان پيکار در راه ﺁزادی طبقۀ کارگر، ۸ تير ۱۳۶۰، شمارۀ ۱۱۲، ص ص ۱۴-۱۳.
۴- پيکار، ۱۵ تير ۱۳۶۰، شمارۀ ۱۱۳، ص ص ۸-۷، و ۱۰.