مقالات
بمناسبت 22 آپریل سالروز تولد لنین
- توضیحات
- نوشته شده توسط لنین
- دسته: مقالات
امسال، 1896 حكومت تزاری دو بیانیه خطاب به عموم دربارۀ مبارزات كارگران علیه صاحبان كارخانه، منتشر ساخته است. در دیگر كشورها از این نوع بیانیه ها فراوان منتشر می شود و حكومت آنها جریانات درون كارخانه ها را از مردم پنهان نمی دارد و مطبوعات آزادانه خبرهای مربوط به اعتصابات را منتشر می سازند. اما حكومت روسیه به شدت از آفت تبلیغات دربارۀ حوادث و اتفاقات درون كارخانه می ترسد و از انتشار اخبار مربوط به اعتصابات در مطبوعات جلوگیری به عمل می آورد. دولت بازرسان كارخانه ها را از انتشار گزارشات خود دربارۀ اعتصابات منع كرده است و حتی نمی گذارد دعواهای مربوط به اعتصابات در دادگاههای مربوطه مطرحشود بطوری كه خلاصه تمام امكاناتش را بكار می گیرد تا آنچه را كه در كارخانه ها و در میان كارگران می گذرد، از دیدۀ مردم پنهان دارد. ولی ناگهان تمام تدابیر پلیس مثل حباب صابون می تركد و به هوا می رود. حكومت خود را مجبور می بیند دربارۀ این حقیقت كه كارگران علیه كارخانه داران وارد مبارزه شده اند بی پرده سخن بگوید. چه چیز موجب این تغییر شده است؟ در سال 1895، تعداد اعتصابات كارگری به ویژه خیلی زیاد است. بله این امر حقیقت دارد. اما پیش از این هم اعتصابات بسیاری صورت گرفته بود، اما حكومت موفق شده بود از برملا شدن اسراسر آن جلوگیری كند و توده های كارگر را در بی خبری نگهدارد. اعتصابات عمومی دامنه اش بسیار وسیع تر از اعتصابات قبلی و در یك ناحیه متمركز است. بله این موضوع هم حقیقت دارد. اما اعتصابات بزرگتری هم قبلا رخ داده بود برای مثال اعتصابات استانهای ولادمیر و مسكو در سالهای 86-1885. اما در آن زمان حكومت از گفتن حتی یك كلمه دربارۀ مبارزات كارگران خودداری كرد. پس این بار چه چیز حكومت را وادار به سخن گفتن كرده است؟ تنها این حقیقت كه این بار سوسیالیستها پشتیبان كارگران هستند و به آنان كمك می كنند تا مسائلشان را مطرح كنند و اخبار مربوط به اعتصابات را در همه جا، هم در میان كارگران و هم در میان دیگر طبقات جامعه پخش كنند. سوسیالیستها خواسته های كارگران را دقیقاً فرموله می كنند و به عموم مردم نشان می دهند كه حكومت تا چه حد بی شرف و حقه باز است و چه خشونتهای سبعانه ای در برخورد با كارگران از خود نشان می دهد. هنگامی كه حكومت دریافت همۀ مردم از اعتصابات خبر دارند و سكوت او بسیار مضحك است، به ناچار با بقیه همصدا شد، سوسیالیستها از دولت خواستند كه در این باره به مردم توضیح دهد، حكومت هم روی صحنه ظاهر شد و توضیحش را داد.
اجازه بدهید ببینیم چه توضیحی می دهد.
ابتدا حكومت سعی كرد از انجام اینكار بطور آشكار و در ملاء عام خودداری ورزد. از اینرو یكی از وزراء، وزیر دارائی آقای ویته Vitle بخشنامه ای خطاب به بازرسان كارخانه ها صادر كرد كه در آن كارگران و سوسیالیستها را بدترین دشمنان نظام اجتماعی معرفی كرده و به بازرسان اندرز داده بود كه سعی كنند كارگران را بترسانند و آنان را مطمئن سازند كه حكومت، كارفرمایان را از دادن هر گونه امتیازی به كارگران منع كرده است. در این بخشنامه همچنین آمده بود كه با كارگران راجع به انگیزه های خیرخواهانۀ كارفرمایان و مقاصد شرافتمندانه شان صحبت كنند و بگویند كه چقدر كارفرمایان به كارگران و خواسته هایشان علاقه مندند و چگونه لبریز از احساسات خیرخواهانه نسبت به آنان می باشند. اما حكومت نه دربارۀ خود اعتصابات، نه دربارۀ علت آنها و نه دربارۀ سركوب بی شرمانه و نقض قوانین از طرف كارفرمایان و نه دربارۀ اهداف كارگران كلمه ای سخن نمی گوید. در یك كلام، دولت به آسانی كلیۀ اعتصاباتی كه در تابستان و پائیز 1895 صورت گرفته بود، دگرگون جلوه داده و سعی می كند با گفتن جملاتی مبتذل دربارۀ اعمال خشونت آمیز و غیرقانونی از جانب كارگران، خودش را از شر همۀ آن واقعیتها خلاص كند. همه می دانند كارگران نبودند كه مرتكب اعمال خشونت آمیز شدند بلكه این پلیس بود كه به خشونت توسل جست. آقای وزیر می خواست كه این بخشنامه كاملا محرمانه بماند اما همان مقاماتی كه او این مهم را به آنان واگذار كرده بود، نتوانستند این سر را مخفی نگهدارند. بخشنامه در دست مردم سراسر جامعه را طی كرد و سپس توسط سوسیالیستها چاپ و منتشر شد. وقتی حكومت فهمید كه با این «اسراسر آشكارش» از خود مضحكه ای ساخته است ناچار شد آنرا بطور رسمی برای چاپ به مطبوعات بدهد. و همانطور كه در بالا گفتیم چنین بود جواب حكومت به اعتصابات تابستان و پائیز 1895. در بهار 1896 اعتصابات با مقیاس وسیع تری شروع شد. اخبار و شایعات مربوط به اعصابات را جزوات سوسیالیستها در اختیار مردم می گذاشت. حكومت ابتدا سكوت جبونانه ای اختیار كرد و منتظر ماند تا ببیند كه قضیه چگونه خاتمه می یابد. و سپس هنگامی كه قیام كارگران فروكش كرد با تأخیر، درایت بوروكراتیكش را همانطور كه پروتكل دیر از موقع پلیسی را به اطلاع می رساند، به اطلاع عموم رساند. این بار حكومت مجبور بود بی پرده سخن گوید و مهم تر اینكه این كار را جمعاً انجام داد. اطلاعیه دولت در شمارۀ 158 نشریۀ Pravitelarenny Veatni ظاهر شد. این بار دیگر دولت قادر نبود كه اعتصابات كارگری را به سیاق سابق دگرگون جلوه دهد. و مجبور بود تمام داستان و حقایق مربوط به اقدامات سركوبگرانۀ كارفرمایان را بگوید و خواستهای كارگران را آشكار سازد و بپذیرد كه كارگران بسیار شرافتمندانه رفتار كرده اند بنابراین كارگران دولت را واداشتند تا از دروغ گفتن به شیوۀ شرم آور پلیسی دست بردارد. كارگران با قیام خود و با طرح مسائل و خواسته هایشان در جزوات و اعلامیه های متعدد برای با خبر ساختن عموم مردم، دولت را به قبول این حقیقت واداشتند. و این امر برای كارگران پیروزی بزرگی محسوب می شد. اكنون كارگران به خوبی می دانند كه برای اعلان عمومی نیازهایشان و برای باخبر ساختن كارگران سراسر كشور از مبارزات خویش، از چه وسائلی می توانند استفاده كنند. كارگران اكنون می دانند كه چگونه با مبارزات متحدانۀ خود برای تأمین حقوقشان و با آگاهی طبقاتی خود قادرند دروغهای دولت را برملا سازند. تازه وقتی كه وزراء از اعتصابات صحبت به میان آوردند شروع كردند به عذر تراشی و اینكه اعتصابات در نتیجۀ ویژگیهایی است كه در تولید نخ و ریسندگی كتان وجود دارد. حقیقتاً! این اعتصابات نتیجۀ ویژگیهای تولید تمام روسیه نیست؟ این اعتصابات نتیجۀ ویژگیهای سیستم سیاسی روسیه نیست كه به پلیس اجازه می دهد كه به آرامترین اعتصابات كارگران حمله كند و كسانی را كه تنها از خودشان در مقابل سركوب و فشار دفاع می كنند، شكار و بازداشت نماید؟ اگر چنین است پس آقایان وزراء چرا كارگران اعلامیه ها را از دست هم می قاپند و با ولع هر چه تمام تر آنها را می خوانند و تقاضای تعداد بیشتری می كنند؟ اصلا به كتان و نخ ارتباطی ندارد. بلكه به محرومیت اتباع روسیه از هر نوع حقوق، و رفتار خودسرانه و وحشیانۀ حكومتی مربوط است كه چاپلوسی سرمایه داران را می كند و مجیز آنها را می گوید. نه این عذر جدید بسیار بدتر و بی شرمانه تر از عذر آقای ویته وزیر دارائی است كه سعی كرد از طریق بخشنامه اش و مقصر جلوه دادن مبلیغ، سر و ته موضوع را هم بیاورد. آقای ویته دربارۀ اعتصابات به همانگونه سخن می گوید كه هر صاحب مقامی كه سبیلش را سرمایه داران چرب كرده اند: مبلغان می آیند، مسائل را توضیح می دهند، اعتصاب آغاز می شود. اما حالا كه آقایان وزراء یك اعتصاب سی هزار نفری را می بینند، مجبورند كمی فكر كنند و بالاخره به این نتیجه می رسند كه اعتصاب به این دلیل شروع نشده كه مبلغان سوسیالیست در صحنه ظاهر شده اند. بلكه مبلغان سوسیالیست به این دلیل پیدایشان می شود كه اعتصاب آغاز شده است، زیرا كه كارگران مبارزاتشان را علیه كارخانه داران شروع كرده اند و حالا وزراء اظهار می دارند كه سوسیالیستها بعداً به اعتصابات می پیوندند و این برای آقای ویته درس خوبیست. آقای ویته حواست را جمع كن و خوب به خاطر بسپار، و یاد بگیر كه دربارۀ علت اعتصاب هیچگونه ابهامی برایت وجود نداشته باشد. یاد بگیر كه خواسته های كارگران را مورد بررسی قرار دهی نه گزارشات موشهای جاسوست را كه خودت هم كمترین اعتمادی به آنها نداری. این آقایان وزراء به ملت می گویند كه افرادی با سوء نیت سعی می كنند به اعتصابات جنبۀ سیاسی بزهكارانه و یا همانطور كه در جای دیگری ذكر كرده اند، خصلت اجتماعی (Social) بدهند (البته منظور آقایان از خصلت اجتماعی سوسیالیستی بوده است، حال از روی نادانی و یا از روی جبن بوروكراتیك اجتماعی گفته شده، به هر حال چیز چرندیست: سوسیالیستی به معنی پشتیبانی از مبارزات كارگران علیه سرمایه می باشد در حالی كه منظور از اجتماعی صاف و ساده خود جامعه است. حال چگونه می توان به اعتصاب جنبۀ اجتماعی داد؟ همانطور كه به آقایان وزراء رتبه می دهند). خنده دار است! سوسیالیستها به اعتصاب جنبۀ سیاسی می دهند. چرا؟ قبل از اینكه هر سوسیالیستی این كار را بكند خود حكومت تمام امكاناتش را بكار می برد تا این وظیفه را انجام دهد. آیا این حكومت نیست كه كارگران صلح جو را درست مانند جنایتكاران دستگیر می كند؟ آیا حكومت كارگران را بازداشت و اخراج نمی كند؟ آیا او جاسوسها و پرووكاتورهایش را به هر سو نمی فرستد؟ آیا هر كس را كه به چنگش بیافتد بازداشت نمی كند؟ آیا دولت قول نداد كه به صاحبان كارخانه ها كمك كند تا تسلیم نشوند؟ آیا دولت، كارگران را صرفاً بخاطر جمع آوری پول برای اعتصابگران، تحت تعقیب قرار نداد؟ حكومت خود قبل از هر كس دیگری این امر را برای كارگران روشن می سازد كه جنگی كه آنان علیه كارخانه داران آغاز كرده اند به ناچار باید به جنگی علیه دولت تبدیل شود. كار سوسیالیستها تنها تأیید این موضوع و انتشار آن در اعلامیه ها و جزوات می باشد. تمام قضیه از این قرار است. حكومت روسیه در امر نادیده گرفتن امور صاحب تجربۀ زیادی است. و از همین رو آقایان وزراء دربارۀ اینكه چگونه حكومت به اعتصابات خصلت سیاسی می بخشد، سكوت كرده اند. حكومت حتی تاریخ اعلامیه های سوسیالیستها را هم به اطلاع عموم می رساند. پس چرا چیزی دربارۀ تاریخ صدور دستور فرماندار شهر و bachi-bazouk در مورد بازداشت كارگران صلح دوست، مسلح كردن ارتش، فرستادن نیروی انتظامی، اعزام جاسوسان و پرووكاتورها نمی گوید؟ اینان كه تمام جزئیات اعلامیه های منتشره از طرف سوسیالیستها را به اطلاع عموم می رسانند چرا دربارۀ تعداد كارگران و سوسیالیستهای بازداشتی، دربارۀ خانواده هایی كه نابود شده اند و دربارۀ تعداد تبعیدیها و زندانیان بدون محاكمه هیچ چیز نمی گویند؟ چرا؟ به این دلیل كه وزرای روسی هر چند كه از هر نوع شرم و حیائی عاری هستند، اما در مورد گفتن چنین اعمال راهزنانه ای به ملت بسیار با احتیاطند. كلیۀ نیروهای دولتی، قوای انتظامی، پلیس، ژاندارمها و دادستانی در برابر و برعلیه كارگران صلح دوست كه برای احقاق حق خویش و دفاع از خود در برابر استبداد كارخانه داران قیام كرده اند، جبهه گرفته و به مقابله برخاسته اند، بخاطر مزد ناچیز خود و رفقایشان، كارگران انگلیسی، هلندی، آلمانی و استرالیائی می جنگیدند، دولت تمام نیرویش، یعنی پلیس، قوای نظامی، ژاندارمها و جاسوسها را، تمام خزانۀ عظیمش را كه به كارخانه داران بیچاره قول مساعدت داده بود، بكار گرفت.
كارگران متحد و متشكل نبودند، آنان قادر نبودند ترتیبی برای جمع آوری وجوه بدهند و از كمكهای كارگران و شهرهای دیگر فهرستی تهیه كنند. آنان همه جا مورد تعقیب قرار می گرفتند و مجبور بودند در مقابل فشار نیروهای دولتی تسلیم شوند. آقایان وزراء از شادی پیروزی خود در پوست نمی گنجند. چه فتح با شكوهی! چه نیروهای برابری! تمام قدرت حكومت و كلیۀ ثروت سرمایه داران علیه سی هزار كارگر صلح جو و فقیر! آقایان وزراء بهتر بود قبل از لاف زدن دربارۀ پیروزی كمی تأمل می كردند. لاف و گزاف آنان، انسان را به یاد لاف و گزافهای پلیس می اندازد كه از اینكه از اعتصابات جان سالم بدر برده اند، به خود می بالند. حكومت پیروزمندانه به سرمایه داران اعلام می كند كه «تحریكات» سوسیالیستها هیچ اثری نداشت. چرا، جواب ما اینست كه هیچ تحریكی نمی توانست یك صدم تأثیری را كه رفتار و كردار دولت در برابر این مسائل روی كارگران سن پترزبورگ و سراسر روسیه داشت، به وجود بیاورد. كارگران می بینند مشی دولت عبارتست از سكوت دربارۀ اعتصابات كارگری و دگرگون جلوه دادن آنها. كارگران دیدند كه چگونه مبارزۀ متحدانۀ آنان، پلیس را به ترك دروغگوئی و ریاكاری واداشت. آنان می دیدند كه حكومت چگونه قول مساعدت به كارخانه داران می دهد و عملا از منافع آنان حراست می كند. كارگران در حالی كه نه قانون را نقض كرده بودند و نه نظم را به هم زده بودند، در عوض در برابر خویش ارتش و پلیس را دیدند، با آنان به گونه ای رفتار شد كه گوئی دشمنان مملكت هستند. در این میان كارگران می توانستند دشمنان واقعی خویش را بشناسند.
وزراء هر چقدر كه می خواهند راجع به شكست مبارزه داد سخن بدهند، چون كارگران می بینند كه چگونه كارفرمایان كوتاه می آیند و دولت از تمام بازرسانش دعوت می كند كه برای بحث دربارۀ امتیازاتی كه باید به كارگران بدهند، دور هم گرد آیند، چون اكنون دیگر باید امتیاز داد. اعتصابات سالهای 1896-1895 بی نتیجه نبودند. این اعتصابات خدمات بی پایانی به طبقۀ كارگر روسیه كردند، آنها به كارگران نشان دادند كه چگونه بخاطر منافعشان بجنگند و به آنان آموختند كه مفاهیم «موقعیت سیاسی» و «نیازهای سیاسی» طبقۀ كارگر را بفهمند.
نوامبر 1896
اتحاد مبارزه برای رهائی طبقۀ كارگر
نوشته شده در زندان، پائیز 1896
مجموعه آثار لنین، جلد دوم
************
به زنان و مردان كارگر كارخانۀ تورنتون
زنان و مردان كارگر كارخانۀ تورنتون!
روزهای ششم و هفتم نوامبر برای همۀ ما روزهایی فراموش نشدنی هستند. زیرا در این روزها بافندگان با مقاومت پیگیرانۀ خود در مقابل فشار كارفرمایان ثابت كردند كه در میان ما در لحظات دشوار هنوز هستند كسانی كه از منافع مشترك ما كارگران دفاع می كنند. آنان نشان دادند كه این كارفرمایان محترم هنوز موفق نشده اند ما را به بردگانی بیچاره برای پر كردن جیبهای گشادشان تبدیل كنند.
رفقا بیائید تا به آخر محكم و استوار بایستیم و به یاد داشته باشیم كه تنها از طریق كوششهای متشكل و مشترك می توانیم شرایط زندگی مان را بهبود بخشیم، و مهم تر از همه، رفقا باید مراقب باشیم كه با سر به درون دامی نیفتیم كه آقایان تورنتون با حیله گریهای بسیار بر سر راهمان گسترده اند. استدلال این آقایان چنین است:
وضع بازار چندان خوب نیست، از اینرو اگر ما بخواهیم شرایط پیشین كار را حفظ كنیم دیگر نمی توانیم همانقدر سود ببریم كه قبلا می بردیم و به هیچ وجه هم حاضر نیستیم به سود كمتری تن در دهیم.
... بنابراین ما مجبوریم كارگران را تحت فشار بیشتری قرار دهیم. بگذار این كارگران باشند كه بار هزینه های سنگین را متحمل شوند ... ولی این امر نباید به شیوه های قبلی بلكه با هشیاری و زیركی تمام باید صورت بگیرد تا كارگران ساده لوح نفهمند كه چه لقمۀ چرب و نرمی را برایشان تدارك دیده ایم. اگر بخواهیم این برنامه را یكباره در مورد تمام كارگران اعمال و اجرا كنیم موجب شورش یكپارچۀ آنها می شویم. پس اول خدمت بافنده های بیچاره می رسیم بعد بقیۀ كارگران دردسری ایجاد نخواهند كرد (راه فراری ندارند). ما عادت نداریم در رفتار با كارگران برای خود محدودیتی قائل شویم. تازه چرا اینكار را بكنیم؟
از اینرو كارفرمایان كه سخت علاقه مند به رفاه حال كارگران هستند می خواهند به تدریج و مداوماً شرایطی را كه قبلا به بافندگان تحمیل كرده بودند به كارگران تمام بخشها نیز تحمیل كنند ... به این دلیل است كه اگر نسبت به سرنوشت بافندگان بی تفاوت بمانیم با دست خودمان چاهی را كنده ایم كه با سر به درون آن پرتاب خواهیم شد.
به تازگی درآمد بافنده ها (اگر بخواهیم درآمدشان را به رقم صحیح حساب كنیم) حدود سه روبل و پنجاه كوپك در هفته است و در طول همین مدت خانواده های 7 نفری با درآمد 5 روبل با دشواری تمام امرار معاش كرده اند و خانواده هایی مركب از پدر و مادر و یك فرزند تنها با 2 روبل سر كرده اند. آنان حتی تا آخرین تكۀ پاره های لباسشان را فروختند و آخرین شاهی های پولشان را كه محصول كار جهنمی و طاقت فرسایشان است خرج كردند در حالی كه ولی نعمتهایشان، صاحبان تورنتون، در همان مدت میلیونها روبل بر ثروتشان افزوده می شد. اخراج كارگرانی كه كارشان را از دست می دهند و قربانی حرص و آز سرمایه داران می شوند و در مقابل چشم دیگران به خیابانها رانده می شوند، فشاری كه با سنگدلی تمام مداوماً افزایش می یابد، این جریان را تكمیل می كند ...
آنان بدون هیچگونه توصیحی شروع به مخلوط كردن كرك با پشم كردند كه سرعت كار را به نحو وحشتناكی كاهش می دهد بطوری كه كارگران برای گرفتن تارها باید وقت زیادی صرف كنند. و بالاخره كارفرمایان بدون سر و صدا مدت كار را برای تولید كوتاه كردند. اكنون بجای 9 اسكیمتس تنها می توان 5 Schmitz تولید كرد. و كارگران مجبورند برای چیدن و بافتن انرژی بیشتری صرف كنند و اعصاب خود را بیشتر فرسوده كنند و بطوری كه همه آگاهند در ازای این امر حتی یك كوپك هم پرداخت نمی شود. آنها می خواهند اعصاب بافندگان ما را فرسوده كنند، رقم 1 روبل و 62 كوپك در ازای دو هفته كار كه به تازگی در دفترهای مزد كارگران پدیدار شده ممكن است در آیندۀ نزدیك در تمام بخشهای بافندگی رایج شود. رفقا! آیا شما هم می خواهید كه این لطف آقایان كارفرما شامل حال شما هم بشود؟ اگر نمی خواهید و اگر قلبهایتان در مقابل رنج توده های فقیری مثل خودتان به سنگ تبدیل نشده است محكم و استوار در اطراف بافندگان حلقه بزنید و بیائید خواستهای مشتركمان را مطرح كنیم و در هر موقعیت مناسبی برای بهبود شرایط زندگی مان با سركوبگران خود مبارزه كنیم.
كارگران بخشهای ریسندگی! گول افزایش مداوم و تدریجی درآمدتان را نخورید ... تازه 3/2 كارگران ریسندگی را از كار اخراج كرده اند و افزایش مزد شما به قیمت گرسنگی آنان تمام شده است. درك این حیلۀ مزورانۀ كارفرمایان چندان دشوار نخواهد بود اگر شما حساب كنید قبلا درآمد بخش بافندگی چقدر بوده و حالا چقدر است. كارگران بخش جدید رنگرزی! شما در ازای 14 و ربع ساعت كار روزانه تنها 12 روبل در ماه می گیرید در حالی كه از پای تا سر به بخار مسموم و كشندۀ رنگ آغشته گشته اید. به خواسته های ما توجه كنید!
ما خواستار پایان بخشیدن به كسور غیرقانونی ای هستیم كه در مقابل عدم كارآیی سرپرست از شما اخذ می شود! زحمتكشان و كلیۀ كارگران ساده! آیا واقعاً شما انتظار دارید 60 تا 80 كوپك در روز بگیرید در حالیكه بافندگان ماهر مجبورند با روزی 20 كوپك امرار معاش كنند؟ رفقا چشمتان را به روی واقعیت نبندید. این طعمه ای را كه كارفرمایان بر سر راهتان نهاده اند نبلعید، صفوف خود را فشرده تر سازید وگرنه زمستان بدی در پیش خواهیم داشت. ما باید با چشمانی باز مراقب مانورهای كارفرمایان كه صرفاً هدفشان پائین آوردن مزدهاست، باشیم. و در مقابل هر نوع گرایشی در این جهت كه متضمن خانه خرابی ماست، شدیداً مقاومت كنیم ... به آه و نالۀ آنان در مورد خرابی اوضاع توجه نكنیم: منظور آنان از خرابی اوضاع تنها سود كمتر است در حالیكه برای ما خرابی اوضاع به معنای قحطی و رنج خانواده هایمان است كه از كوچكترین تكۀ نان بیات نیز محرومند. آیا این دو قابل ملاحظه اند؟ آنان پیش از هر چیز فشار را روی بافندگان متمركز كرده اند.
خواسته های ما به شرح زیر است:
1- افزایش مزد بافنده ها به سطح مزدهای بهار یعنی حدود 6 كوپك برای هر Schmitz.
2- بافندگان مشمول این قانون بشوند كه می گوید میزان مزد قبل از شروع كار به كارگران اعلام گردد. و نرخ مزدها كه به امضای بازرس كارخانه رسیده است تنها منحصر به روی كاغذ نباشد بلكه طبق قانون صورت واقعی به خود بگیرد. مثلا در مورد بافندگی، نرخها باید شامل اطلاعاتی دربارۀ كیفیت پشم، میزان زوائد و كركهای موجود در آن، تخمینی در مورد مدت زمان لازم برای كارهای مقدماتی باشد.
3- زمان كار باید طوری تنظیم شود كه ما بدون اینكه مقصر باشیم، بیكار نمانیم. مثلا الان كارها طوری ترتیب داده شده كه برای هر قطعه یك روز كار صرف تارها می شود از اینرو قطعات تولید شده نصف قطعات قبلی از آب درمی آیند و بافندگان با در نظر نگرفتن و عدم رعایت نرخ مزدها خسارت دو گانه ای را متحمل می شوند. اگر كارفرمایان می خواهند از مزد ما بدزدند بگذارید آشكارا این كار را بكنند تا كاملا روشن شود كه آنان چگونه ما را می دوشند.
4- بازرسان كارخانه باید مراقبت كنند تا تقلبی در مورد نرخ مزدها رخ ندهد بطوری كه نرخ دو گانه ای وجود نداشته باشد یعنی مثلا لیست نرخ مزدها شامل دو نرخ متفاوت برای تولید یك جنس كه دو نام متفاوت دارند، نباشد. مثلا ما برای بافتن پارچۀ «بای بر» 4 روبل و 32 كوپك می گیریم در حالی كه برای پارچۀ «اورال» 4 روبل و 14 كوپك. و ما می دانیم كه برای تولید این دو پارچه به یك میزان انرژی، به یك میزان وقت، صرف می شود.
تازه حیله گری بی شرمانه تر اینكه برای كالاهائی با یك اسم، دو نرخ متفاوت می گذارند. این طریقی است كه آقایان تورنتون از زیر بار «قانون جرائم» شانه خالی می كنند. این قانون خاطرنشان می سازد تنها جریمه به كارگری تعلق می گیرد كه در اثر بی مبالاتی وی خسارتی به كار وارد ساخته است و این كسر مزد باید حداكثر 3 روز پس از تعیین جریمه در دفتر پرداخت مزد در ستون جرائم ثبت گردد. همچنین باید گزارش دقیقی از تمام جرائم تهیه و نگهداری شود. وجوه جرائم باید بجای سرازیر شدن به جیب كارفرما صرف برآوردن نیازمندیهای كارگران كارخانۀ مربوطه بشود.
و اما دربارۀ خودمان. بیائید نگاهی به دفترچه هایمان بیاندازیم. در هیچ جای آن اثری از ارقام جریمه نیست و آدم تصور می كند كه چقدر كارفرمایان ما مهربان هستند. آنان با استفاده از عدم آگاهی ما از زیر قانون درمی روند و عملا اوضاع را به نفع خود رو به راه می كنند. می بینید رفقا هیچ كس جریمه نشده اما از مزد ما كم می شود. در آنجا كه دو نرخ است یك نرخ كمتر و یك نرخ بیشتر، همیشه نرخ كمتر پرداخت می شود و هیچ جای شكایتی هم نیست. آنان همچنان به كم كردن مزدهای ما و از این راه به افزایش درآمد خود ادامه می دهند.
5- علاوه بر آنكه باید نرخ واحد مقرر گردد، هر نوع كسور باید در ستون جرایم با ذكر دلیل جریمه ثبت شود.
به این ترتیب جرایم ناحق آشكار می شود و كار مفت كمتری از ما كشیده می شود و حوادث ناخوشایند كمتری رخ می دهد. مثلا در بخش رنگرزی مزد كارگران به حساب عدم كارآیی سرپرست بدون مجوز قانونی كسر می شود و در حالیكه هیچ گونه دلیل قانونی ای به نام بی مبالاتی كارگران برای كسور از مزدها وجود ندارد. آیا تا به حال از مزد ما بخاطر گناهی كه مرتكب نشده ایم كسر نشده است؟
6- ما خواهان این هستیم كه حق مسكن به سطح قبل از سال 1891 برسد. یعنی یك روبل برای هر نفر در ماه. زیرا درآمد ما به حدی پائین است كه ما قادر به پرداخت 2 روبل در ماه نیستیم و تازه برای چه 2 روبل بپردازیم؟ آیا لانه های كثیف، شلوغ و بد بو كه دائماً در معرض آتش سوزی قرار دارند ارزش 2 روبل در ماه را دارند؟ رفقا فراموش نكنید كه نرخ یك روبل در ماه در سراسر پترزبورگ نرخ متداولی نیست. فقط این اربابان با ملاحظۀ ما هستند كه نمی توانند به این مبلغ رضایت دهند. از اینرو ما باید آنان را وادار سازیم تا از حرص و طمع خود بكاهند.
در دفاع از این خواسته ها ما قصد طغیان نداریم، و ما صرفاً می خواهیم آنچه را كه سایر كارگران كارخانه ها بر طبق قانون به دست آورده اند، به دست بیاوریم. ما می خواهیم حق مان را از آن كسانی بازستانیم كه تمام امیدشان این است كه ما قادر به دفاع از حقوقمان نیستیم. بیائید به آنان نشان دهیم كه سخت در اشتباهند.
تقریر و انتشار به سال 1895
مجموعه آثار لنین، جلد 2
******************
تکثیر از:
کمونیستهای انقلابی
http://www.k-en.com
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید