به حكومت تزاری

امسال، 1896 حكومت تزاری دو بیانیه خطاب به عموم دربارۀ مبارزات كارگران ‏علیه صاحبان كارخانه، منتشر ساخته است. در دیگر كشورها از این نوع بیانیه ها ‏فراوان منتشر می شود و حكومت آنها جریانات درون كارخانه ها را از مردم ‏پنهان نمی دارد و مطبوعات آزادانه خبرهای مربوط به اعتصابات را منتشر می ‏سازند. اما حكومت روسیه به شدت از آفت تبلیغات دربارۀ حوادث و اتفاقات درون ‏كارخانه می ترسد و از انتشار اخبار مربوط به اعتصابات در مطبوعات جلوگیری ‏به عمل می آورد. دولت بازرسان كارخانه ها را از انتشار گزارشات خود دربارۀ ‏اعتصابات منع كرده است و حتی نمی گذارد دعواهای مربوط به اعتصابات در ‏دادگاههای مربوطه مطرحشود  بطوری كه خلاصه تمام امكاناتش را بكار می ‏گیرد تا آنچه را كه در كارخانه ها و در میان كارگران می گذرد، از دیدۀ مردم ‏پنهان دارد. ولی ناگهان تمام تدابیر پلیس مثل حباب صابون می تركد و به هوا می ‏رود. حكومت خود را مجبور می بیند دربارۀ این حقیقت كه كارگران علیه كارخانه ‏داران وارد مبارزه شده اند بی پرده سخن بگوید. چه چیز موجب این تغییر شده ‏است؟ در سال 1895، تعداد اعتصابات كارگری به ویژه خیلی زیاد است. بله این ‏امر حقیقت دارد. اما پیش از این هم اعتصابات بسیاری صورت گرفته بود، اما ‏حكومت موفق شده بود از برملا شدن اسراسر آن جلوگیری كند و توده های كارگر ‏را در بی خبری نگهدارد. اعتصابات عمومی دامنه اش بسیار وسیع تر از ‏اعتصابات قبلی و در یك ناحیه متمركز است. بله این موضوع هم حقیقت دارد. اما ‏اعتصابات بزرگتری هم قبلا رخ داده بود برای مثال اعتصابات استانهای ولادمیر ‏و مسكو در سالهای 86-1885. اما در آن زمان حكومت از گفتن حتی یك كلمه ‏دربارۀ مبارزات كارگران خودداری كرد. پس این بار چه چیز حكومت را وادار ‏به سخن گفتن كرده است؟ تنها این حقیقت كه این بار سوسیالیستها پشتیبان كارگران ‏هستند و به آنان كمك می كنند تا مسائلشان را مطرح كنند و اخبار مربوط به ‏اعتصابات را در همه جا، هم در میان كارگران و هم در میان دیگر طبقات جامعه ‏پخش كنند. سوسیالیستها خواسته های كارگران را دقیقاً فرموله می كنند و به عموم ‏مردم نشان می دهند كه حكومت تا چه حد بی شرف و حقه باز است و چه ‏خشونتهای سبعانه ای در برخورد با كارگران از خود نشان می دهد. هنگامی كه ‏حكومت دریافت همۀ مردم از اعتصابات خبر دارند و سكوت او بسیار مضحك ‏است، به ناچار با بقیه همصدا شد، سوسیالیستها از دولت خواستند كه در این باره ‏به مردم توضیح دهد، حكومت هم روی صحنه ظاهر شد و توضیحش را داد.‏
اجازه بدهید ببینیم چه توضیحی می دهد.‏
ابتدا حكومت سعی كرد از انجام اینكار بطور آشكار و در ملاء عام خودداری ‏ورزد. از اینرو یكی از وزراء، وزیر دارائی آقای ویته ‏Vitle‏ بخشنامه ای خطاب ‏به بازرسان كارخانه ها صادر كرد كه در آن كارگران و سوسیالیستها را بدترین ‏دشمنان نظام اجتماعی معرفی كرده و به بازرسان اندرز داده بود كه سعی كنند ‏كارگران را بترسانند و آنان را مطمئن سازند كه حكومت، كارفرمایان را از دادن ‏هر گونه امتیازی به كارگران منع كرده است. در این بخشنامه همچنین آمده بود كه ‏با كارگران راجع به انگیزه های خیرخواهانۀ كارفرمایان و مقاصد شرافتمندانه ‏شان صحبت كنند و بگویند كه چقدر كارفرمایان به كارگران و خواسته هایشان ‏علاقه مندند و چگونه لبریز از احساسات خیرخواهانه نسبت به آنان می باشند. اما ‏حكومت نه دربارۀ خود اعتصابات، نه دربارۀ علت آنها و نه دربارۀ سركوب بی ‏شرمانه و نقض قوانین از طرف كارفرمایان و نه دربارۀ اهداف كارگران كلمه ای ‏سخن نمی گوید. در یك كلام، دولت به آسانی كلیۀ اعتصاباتی كه در تابستان و ‏پائیز 1895 صورت گرفته بود، دگرگون جلوه داده و سعی می كند با گفتن ‏جملاتی مبتذل دربارۀ اعمال خشونت آمیز و غیرقانونی از جانب كارگران، خودش ‏را از شر همۀ آن واقعیتها خلاص كند. همه می دانند كارگران نبودند كه مرتكب ‏اعمال خشونت آمیز شدند بلكه این پلیس بود كه به خشونت توسل جست. آقای وزیر ‏می خواست كه این بخشنامه كاملا محرمانه بماند اما همان مقاماتی كه او این مهم ‏را به آنان واگذار كرده بود، نتوانستند این سر را مخفی نگهدارند. بخشنامه در ‏دست مردم سراسر جامعه را طی كرد و سپس توسط سوسیالیستها چاپ و منتشر ‏شد. وقتی حكومت فهمید كه با این «اسراسر آشكارش» از خود مضحكه ای ساخته ‏است ناچار شد آنرا بطور رسمی برای چاپ به مطبوعات بدهد. و همانطور كه در ‏بالا گفتیم چنین بود جواب حكومت به اعتصابات تابستان و پائیز 1895. در بهار ‏‏1896 اعتصابات با مقیاس وسیع تری شروع شد. اخبار و شایعات مربوط به ‏اعصابات را جزوات سوسیالیستها در اختیار مردم می گذاشت. حكومت ابتدا ‏سكوت جبونانه ای اختیار كرد و منتظر ماند تا ببیند كه قضیه چگونه خاتمه می ‏یابد. و سپس هنگامی كه قیام كارگران فروكش كرد با تأخیر، درایت بوروكراتیكش ‏را همانطور كه پروتكل دیر از موقع پلیسی را به اطلاع می رساند، به اطلاع ‏عموم رساند. این بار حكومت مجبور بود بی پرده سخن گوید و مهم تر اینكه این ‏كار را جمعاً انجام داد. اطلاعیه دولت در شمارۀ 158 نشریۀ ‏Pravitelarenny ‎Veatni‏ ظاهر شد. این بار دیگر دولت قادر نبود كه اعتصابات كارگری را به ‏سیاق سابق دگرگون جلوه دهد. و مجبور بود تمام داستان و حقایق مربوط به ‏اقدامات سركوبگرانۀ كارفرمایان را بگوید و خواستهای كارگران را آشكار سازد و ‏بپذیرد كه كارگران بسیار شرافتمندانه رفتار كرده اند بنابراین كارگران دولت را ‏واداشتند تا از دروغ گفتن به شیوۀ شرم آور پلیسی دست بردارد. كارگران با قیام ‏خود و با طرح مسائل و خواسته هایشان در جزوات و اعلامیه های متعدد برای با ‏خبر ساختن عموم مردم، دولت را به قبول این حقیقت واداشتند. و این امر برای ‏كارگران پیروزی بزرگی محسوب می شد. اكنون كارگران به خوبی می دانند كه ‏برای اعلان عمومی نیازهایشان و برای باخبر ساختن كارگران سراسر كشور از ‏مبارزات خویش، از چه وسائلی می توانند استفاده كنند. كارگران اكنون می دانند ‏كه چگونه با مبارزات متحدانۀ خود برای تأمین حقوقشان و با آگاهی طبقاتی خود ‏قادرند دروغهای دولت را برملا سازند. تازه وقتی كه وزراء از اعتصابات ‏صحبت به میان آوردند شروع كردند به عذر تراشی و اینكه اعتصابات در نتیجۀ ‏ویژگیهایی است كه در تولید نخ و ریسندگی كتان وجود دارد. حقیقتاً! این ‏اعتصابات نتیجۀ ویژگیهای تولید تمام روسیه نیست؟ این اعتصابات نتیجۀ ‏ویژگیهای سیستم سیاسی روسیه نیست كه به پلیس اجازه می دهد كه به آرامترین ‏اعتصابات كارگران حمله كند و كسانی را كه تنها از خودشان در مقابل سركوب و ‏فشار دفاع می كنند، شكار و بازداشت نماید؟ اگر چنین است پس آقایان وزراء چرا ‏كارگران اعلامیه ها را از دست هم می قاپند و با ولع هر چه تمام تر آنها را می ‏خوانند و تقاضای تعداد بیشتری می كنند؟ اصلا به كتان و نخ ارتباطی ندارد. بلكه ‏به محرومیت اتباع روسیه از هر نوع حقوق، و رفتار خودسرانه و وحشیانۀ ‏حكومتی مربوط است كه چاپلوسی سرمایه داران را می كند و مجیز آنها را می ‏گوید. نه این عذر جدید بسیار بدتر و بی شرمانه تر از عذر آقای ویته وزیر دارائی ‏است كه سعی كرد از طریق بخشنامه اش و مقصر جلوه دادن مبلیغ، سر و ته ‏موضوع را هم بیاورد. آقای ویته دربارۀ اعتصابات به همانگونه سخن می گوید كه ‏هر صاحب مقامی كه سبیلش را سرمایه داران چرب كرده اند: مبلغان می آیند، ‏مسائل را توضیح می دهند، اعتصاب آغاز می شود. اما حالا كه آقایان وزراء یك ‏اعتصاب سی هزار نفری را می بینند، مجبورند كمی فكر كنند و بالاخره به این ‏نتیجه می رسند كه اعتصاب به این دلیل شروع نشده كه مبلغان سوسیالیست در ‏صحنه ظاهر شده اند. بلكه مبلغان سوسیالیست به این دلیل پیدایشان می شود كه ‏اعتصاب آغاز شده است، زیرا كه كارگران مبارزاتشان را علیه كارخانه داران ‏شروع كرده اند و حالا وزراء اظهار می دارند كه سوسیالیستها بعداً به اعتصابات ‏می پیوندند و این برای آقای ویته درس خوبیست. آقای ویته حواست را جمع كن و ‏خوب به خاطر بسپار، و یاد بگیر كه دربارۀ علت اعتصاب هیچگونه ابهامی ‏برایت وجود نداشته باشد. یاد بگیر كه خواسته های كارگران را مورد بررسی ‏قرار دهی نه گزارشات موشهای جاسوست را كه خودت هم كمترین اعتمادی به ‏آنها نداری. این آقایان وزراء به ملت می گویند كه افرادی با سوء نیت سعی می ‏كنند به اعتصابات جنبۀ سیاسی بزهكارانه و یا همانطور كه در جای دیگری ذكر ‏كرده اند، خصلت اجتماعی (‏Social‏) بدهند (البته منظور آقایان از خصلت ‏اجتماعی سوسیالیستی بوده است، حال از روی نادانی و یا از روی جبن ‏بوروكراتیك اجتماعی گفته شده، به هر حال چیز چرندیست: سوسیالیستی به معنی ‏پشتیبانی از مبارزات كارگران علیه سرمایه می باشد در حالی كه منظور از ‏اجتماعی صاف و ساده خود جامعه است. حال چگونه می توان به اعتصاب جنبۀ ‏اجتماعی داد؟ همانطور كه به آقایان وزراء رتبه می دهند). خنده دار است! ‏سوسیالیستها به اعتصاب جنبۀ سیاسی می دهند. چرا؟ قبل از اینكه هر سوسیالیستی ‏این كار را بكند خود حكومت تمام امكاناتش را بكار می برد تا این وظیفه را انجام ‏دهد. آیا این حكومت نیست كه كارگران صلح جو را درست مانند جنایتكاران ‏دستگیر می كند؟ آیا حكومت كارگران را بازداشت و اخراج نمی كند؟ آیا او ‏جاسوسها و پرووكاتورهایش را به هر سو نمی فرستد؟ آیا هر كس را كه به چنگش ‏بیافتد بازداشت نمی كند؟ آیا دولت قول نداد كه به صاحبان كارخانه ها كمك كند تا ‏تسلیم نشوند؟ آیا دولت، كارگران را صرفاً بخاطر جمع آوری پول برای ‏اعتصابگران، تحت تعقیب قرار نداد؟ حكومت خود قبل از هر كس دیگری این امر ‏را برای كارگران روشن می سازد كه جنگی كه آنان علیه كارخانه داران آغاز ‏كرده اند به ناچار باید به جنگی علیه دولت تبدیل شود. كار سوسیالیستها تنها تأیید ‏این موضوع و انتشار آن در اعلامیه ها و جزوات می باشد. تمام قضیه از این ‏قرار است. حكومت روسیه در امر نادیده گرفتن امور صاحب تجربۀ زیادی است. ‏و از همین رو آقایان وزراء دربارۀ اینكه چگونه حكومت به اعتصابات خصلت ‏سیاسی می بخشد، سكوت كرده اند. حكومت حتی تاریخ اعلامیه های سوسیالیستها ‏را هم به اطلاع عموم می رساند. پس چرا چیزی دربارۀ تاریخ صدور دستور ‏فرماندار شهر و ‏bachi-bazouk‏ در مورد بازداشت كارگران صلح دوست، مسلح ‏كردن ارتش، فرستادن نیروی انتظامی، اعزام جاسوسان و پرووكاتورها نمی ‏گوید؟ اینان كه تمام جزئیات اعلامیه های منتشره از طرف سوسیالیستها را به ‏اطلاع عموم می رسانند چرا دربارۀ تعداد كارگران و سوسیالیستهای بازداشتی، ‏دربارۀ خانواده هایی كه نابود شده اند و دربارۀ تعداد تبعیدیها و زندانیان بدون ‏محاكمه هیچ چیز نمی گویند؟ چرا؟ به این دلیل كه وزرای روسی هر چند كه از ‏هر نوع شرم و حیائی عاری هستند، اما در مورد گفتن چنین اعمال راهزنانه ای به ‏ملت بسیار با احتیاطند. كلیۀ نیروهای دولتی، قوای انتظامی، پلیس، ژاندارمها و ‏دادستانی در برابر و برعلیه كارگران صلح دوست كه برای احقاق حق خویش و ‏دفاع از خود در برابر استبداد كارخانه داران قیام كرده اند، جبهه گرفته و به مقابله ‏برخاسته اند، بخاطر مزد ناچیز خود و رفقایشان، كارگران انگلیسی، هلندی، ‏آلمانی و استرالیائی می جنگیدند، دولت تمام نیرویش، یعنی پلیس، قوای نظامی، ‏ژاندارمها و جاسوسها را، تمام خزانۀ عظیمش را كه به كارخانه داران بیچاره قول ‏مساعدت داده بود،‌ بكار گرفت.‏
كارگران متحد و متشكل نبودند، آنان قادر نبودند ترتیبی برای جمع آوری وجوه ‏بدهند و از كمكهای كارگران و شهرهای دیگر فهرستی تهیه كنند. آنان همه جا ‏مورد تعقیب قرار می گرفتند و مجبور بودند در مقابل فشار نیروهای دولتی تسلیم ‏شوند. آقایان وزراء از شادی پیروزی خود در پوست نمی گنجند. چه فتح با ‏شكوهی! چه نیروهای برابری! تمام قدرت حكومت و كلیۀ ثروت سرمایه داران ‏علیه سی هزار كارگر صلح جو و فقیر! آقایان وزراء بهتر بود قبل از لاف زدن ‏دربارۀ پیروزی كمی تأمل می كردند. لاف و گزاف آنان، انسان را به یاد لاف و ‏گزافهای پلیس می اندازد كه از اینكه از اعتصابات جان سالم بدر برده اند، به خود ‏می بالند. حكومت پیروزمندانه به سرمایه داران اعلام می كند كه «تحریكات» ‏سوسیالیستها هیچ اثری نداشت. چرا، جواب ما اینست كه هیچ تحریكی نمی ‏توانست یك صدم تأثیری را كه رفتار و كردار دولت در برابر این مسائل روی ‏كارگران سن پترزبورگ و سراسر روسیه داشت، به وجود بیاورد. كارگران می ‏بینند مشی دولت عبارتست از سكوت دربارۀ اعتصابات كارگری و دگرگون جلوه ‏دادن آنها. كارگران دیدند كه چگونه مبارزۀ متحدانۀ آنان، پلیس را به ترك ‏دروغگوئی و ریاكاری واداشت. آنان می دیدند كه حكومت چگونه قول مساعدت ‏به كارخانه داران می دهد و عملا از منافع آنان حراست می كند. كارگران در ‏حالی كه نه قانون را نقض كرده بودند و نه نظم را به هم زده بودند، در عوض در ‏برابر خویش ارتش و پلیس را دیدند، با آنان به گونه ای رفتار شد كه گوئی دشمنان ‏مملكت هستند. در این میان كارگران می توانستند دشمنان واقعی خویش را ‏بشناسند.‏
وزراء هر چقدر كه می خواهند راجع به شكست مبارزه داد سخن بدهند، چون ‏كارگران می بینند كه چگونه كارفرمایان كوتاه می آیند و دولت از تمام بازرسانش ‏دعوت می كند كه برای بحث دربارۀ امتیازاتی كه باید به كارگران بدهند، دور هم ‏گرد آیند، چون اكنون دیگر باید امتیاز داد. اعتصابات سالهای 1896-1895 بی ‏نتیجه نبودند. این اعتصابات خدمات بی پایانی به طبقۀ كارگر روسیه كردند، آنها ‏به كارگران نشان دادند كه چگونه بخاطر منافعشان بجنگند و به آنان آموختند كه ‏مفاهیم «موقعیت سیاسی» و «نیازهای سیاسی» طبقۀ كارگر را بفهمند.‏

نوامبر 1896‏
اتحاد مبارزه برای رهائی طبقۀ كارگر‏

نوشته شده در زندان، پائیز 1896‏
مجموعه آثار لنین، جلد دوم
‎************‎

به زنان و مردان كارگر كارخانۀ تورنتون

زنان و مردان كارگر كارخانۀ تورنتون!‏
روزهای ششم و هفتم نوامبر برای همۀ ما روزهایی فراموش نشدنی هستند. زیرا ‏در این روزها بافندگان با مقاومت پیگیرانۀ خود در مقابل فشار كارفرمایان ثابت ‏كردند كه در میان ما در لحظات دشوار هنوز هستند كسانی كه از منافع مشترك ما ‏كارگران دفاع می كنند. آنان نشان دادند كه این كارفرمایان محترم هنوز موفق نشده ‏اند ما را به بردگانی بیچاره برای پر كردن جیبهای گشادشان تبدیل كنند.‏
رفقا بیائید تا به آخر محكم و استوار بایستیم و به یاد داشته باشیم كه تنها از طریق ‏كوششهای متشكل و مشترك می توانیم شرایط زندگی مان را بهبود بخشیم، و مهم ‏تر از همه، رفقا باید مراقب باشیم كه با سر به درون دامی نیفتیم كه آقایان تورنتون ‏با حیله گریهای بسیار بر سر راهمان گسترده اند. استدلال این آقایان چنین است:‏
وضع بازار چندان خوب نیست، از اینرو اگر ما بخواهیم شرایط پیشین كار را حفظ ‏كنیم دیگر نمی توانیم همانقدر سود ببریم كه قبلا می بردیم و به هیچ وجه هم ‏حاضر نیستیم به سود كمتری تن در دهیم.‏
‏... بنابراین ما مجبوریم كارگران را تحت فشار بیشتری قرار دهیم. بگذار این ‏كارگران باشند كه بار هزینه های سنگین را متحمل شوند ... ولی این امر نباید به ‏شیوه های قبلی بلكه با هشیاری و زیركی تمام باید صورت بگیرد تا كارگران ساده ‏لوح نفهمند كه چه لقمۀ چرب و نرمی را برایشان تدارك دیده ایم. اگر بخواهیم این ‏برنامه را یكباره در مورد تمام كارگران اعمال و اجرا كنیم موجب شورش ‏یكپارچۀ آنها می شویم. پس اول خدمت بافنده های بیچاره می رسیم بعد بقیۀ ‏كارگران دردسری ایجاد نخواهند كرد (راه فراری ندارند). ما عادت نداریم در ‏رفتار با كارگران برای خود محدودیتی قائل شویم. تازه چرا اینكار را بكنیم؟
از اینرو كارفرمایان كه سخت علاقه مند به رفاه حال كارگران هستند می خواهند ‏به تدریج و مداوماً شرایطی را كه قبلا به بافندگان تحمیل كرده بودند به كارگران ‏تمام بخشها نیز تحمیل كنند ... به این دلیل است كه اگر نسبت به سرنوشت بافندگان ‏بی تفاوت بمانیم با دست خودمان چاهی را كنده ایم كه با سر به درون آن پرتاب ‏خواهیم شد.‏
به تازگی درآمد بافنده ها (اگر بخواهیم درآمدشان را به رقم صحیح حساب كنیم) ‏حدود سه روبل و پنجاه كوپك در هفته است و در طول همین مدت خانواده های 7 ‏نفری با درآمد 5 روبل با دشواری تمام امرار معاش كرده اند و خانواده هایی ‏مركب از پدر و مادر و یك فرزند تنها با 2 روبل سر كرده اند. آنان حتی تا آخرین ‏تكۀ پاره های لباسشان را فروختند و آخرین شاهی های پولشان را كه محصول كار ‏جهنمی و طاقت فرسایشان است خرج كردند در حالی كه ولی نعمتهایشان، ‏صاحبان تورنتون، در همان مدت میلیونها روبل بر ثروتشان افزوده می شد. ‏اخراج كارگرانی كه كارشان را از دست می دهند و قربانی حرص و آز سرمایه ‏داران می شوند و در مقابل چشم دیگران به خیابانها رانده می شوند، فشاری كه با ‏سنگدلی تمام مداوماً افزایش می یابد، این جریان را تكمیل می كند ...‏
آنان بدون هیچگونه توصیحی شروع به مخلوط كردن كرك با پشم كردند كه ‏سرعت كار را به نحو وحشتناكی كاهش می دهد بطوری كه كارگران برای گرفتن ‏تارها باید وقت زیادی صرف كنند. و بالاخره كارفرمایان بدون سر و صدا مدت ‏كار را برای تولید كوتاه كردند. اكنون بجای 9 اسكیمتس تنها می توان 5 ‏Schmitz‏ تولید كرد. و كارگران مجبورند برای چیدن و بافتن انرژی بیشتری ‏صرف كنند و اعصاب خود را بیشتر فرسوده كنند و بطوری كه همه آگاهند در ‏ازای این امر حتی یك كوپك هم پرداخت نمی شود. آنها می خواهند اعصاب ‏بافندگان ما را فرسوده كنند، رقم 1 روبل و 62 كوپك در ازای دو هفته كار كه به ‏تازگی در دفترهای مزد كارگران پدیدار شده ممكن است در آیندۀ نزدیك در تمام ‏بخشهای بافندگی رایج شود. رفقا! آیا شما هم می خواهید كه این لطف آقایان ‏كارفرما شامل حال شما هم بشود؟ اگر نمی خواهید و اگر قلبهایتان در مقابل رنج ‏توده های فقیری مثل خودتان به سنگ تبدیل نشده است محكم و استوار در اطراف ‏بافندگان حلقه بزنید و بیائید خواستهای مشتركمان را مطرح كنیم و در هر موقعیت ‏مناسبی برای بهبود شرایط زندگی مان با سركوبگران خود مبارزه كنیم.‏
كارگران بخشهای ریسندگی! گول افزایش مداوم و تدریجی درآمدتان را نخورید ... ‏تازه 3/2 كارگران ریسندگی را از كار اخراج كرده اند و افزایش مزد شما به قیمت ‏گرسنگی آنان تمام شده است. درك این حیلۀ مزورانۀ كارفرمایان چندان دشوار ‏نخواهد بود اگر شما حساب كنید قبلا درآمد بخش بافندگی چقدر بوده و حالا چقدر ‏است. كارگران بخش جدید رنگرزی! شما در ازای 14 و ربع ساعت كار روزانه ‏تنها 12 روبل در ماه می گیرید در حالی كه از پای تا سر به بخار مسموم و كشندۀ ‏رنگ آغشته گشته اید. به خواسته های ما توجه كنید!‏
ما خواستار پایان بخشیدن به كسور غیرقانونی ای هستیم كه در مقابل عدم كارآیی ‏سرپرست از شما اخذ می شود! زحمتكشان و كلیۀ كارگران ساده! آیا واقعاً شما ‏انتظار دارید 60 تا 80 كوپك در روز بگیرید در حالیكه بافندگان ماهر مجبورند با ‏روزی 20 كوپك امرار معاش كنند؟ رفقا چشمتان را به روی واقعیت نبندید. این ‏طعمه ای را كه كارفرمایان بر سر راهتان نهاده اند نبلعید، صفوف خود را فشرده ‏تر سازید وگرنه زمستان بدی در پیش خواهیم داشت. ما باید با چشمانی باز مراقب ‏مانورهای كارفرمایان كه صرفاً هدفشان پائین آوردن مزدهاست، باشیم. و در ‏مقابل هر نوع گرایشی در این جهت كه متضمن خانه خرابی ماست، شدیداً مقاومت ‏كنیم ... به آه و نالۀ آنان در مورد خرابی اوضاع توجه نكنیم: منظور آنان از ‏خرابی اوضاع تنها سود كمتر است در حالیكه برای ما خرابی اوضاع به معنای ‏قحطی و رنج خانواده هایمان است كه از كوچكترین تكۀ نان بیات نیز محرومند. آیا ‏این دو قابل ملاحظه اند؟ آنان پیش از هر چیز فشار را روی بافندگان متمركز كرده ‏اند.‏
خواسته های ما به شرح زیر است:‏
‏1- افزایش مزد بافنده ها به سطح مزدهای بهار یعنی حدود 6 كوپك برای هر ‏Schmitz‏.‏
‏2- بافندگان مشمول این قانون بشوند كه می گوید میزان مزد قبل از شروع كار به ‏كارگران اعلام گردد. و نرخ مزدها كه به امضای بازرس كارخانه رسیده است ‏تنها منحصر به روی كاغذ نباشد بلكه طبق قانون صورت واقعی به خود بگیرد. ‏مثلا در مورد بافندگی، نرخها باید شامل اطلاعاتی دربارۀ كیفیت پشم، میزان زوائد ‏و كركهای موجود در آن، تخمینی در مورد مدت زمان لازم برای كارهای مقدماتی ‏باشد.‏
‏3- زمان كار باید طوری تنظیم شود كه ما بدون اینكه مقصر باشیم، بیكار نمانیم. ‏مثلا الان كارها طوری ترتیب داده شده كه برای هر قطعه یك روز كار صرف ‏تارها می شود از اینرو قطعات تولید شده نصف قطعات قبلی از آب درمی آیند و ‏بافندگان با در نظر نگرفتن و عدم رعایت نرخ مزدها خسارت دو گانه ای را ‏متحمل می شوند. اگر كارفرمایان می خواهند از مزد ما بدزدند بگذارید آشكارا این ‏كار را بكنند تا كاملا روشن شود كه آنان چگونه ما را می دوشند.‏
‏4- بازرسان كارخانه باید مراقبت كنند تا تقلبی در مورد نرخ مزدها رخ ندهد ‏بطوری كه نرخ دو گانه ای وجود نداشته باشد یعنی مثلا لیست نرخ مزدها شامل ‏دو نرخ متفاوت برای تولید یك جنس كه دو نام متفاوت دارند، نباشد. مثلا ما برای ‏بافتن پارچۀ «بای بر» 4 روبل و 32 كوپك می گیریم در حالی كه برای پارچۀ ‏‏«اورال» 4 روبل و 14 كوپك. و ما می دانیم كه برای تولید این دو پارچه به یك ‏میزان انرژی، به یك میزان وقت، صرف می شود.‏
تازه حیله گری بی شرمانه تر اینكه برای كالاهائی با یك اسم، دو نرخ متفاوت می ‏گذارند. این طریقی است كه آقایان تورنتون از زیر بار «قانون جرائم» شانه خالی ‏می كنند. این قانون خاطرنشان می سازد تنها جریمه به كارگری تعلق می گیرد كه ‏در اثر بی مبالاتی وی خسارتی به كار وارد ساخته است و این كسر مزد باید ‏حداكثر 3 روز پس از تعیین جریمه در دفتر پرداخت مزد در ستون جرائم ثبت ‏گردد. همچنین باید گزارش دقیقی از تمام جرائم تهیه و نگهداری شود. وجوه جرائم ‏باید بجای سرازیر شدن به جیب كارفرما صرف برآوردن نیازمندیهای كارگران ‏كارخانۀ مربوطه بشود.‏
و اما دربارۀ خودمان. بیائید نگاهی به دفترچه هایمان بیاندازیم. در هیچ جای آن ‏اثری از ارقام جریمه نیست و آدم تصور می كند كه چقدر كارفرمایان ما مهربان ‏هستند. آنان با استفاده از عدم آگاهی ما از زیر قانون درمی روند و عملا اوضاع ‏را به نفع خود رو به راه می كنند. می بینید رفقا هیچ كس جریمه نشده اما از مزد ‏ما كم می شود. در آنجا كه دو نرخ است یك نرخ كمتر و یك نرخ بیشتر، همیشه ‏نرخ كمتر پرداخت می شود و هیچ جای شكایتی هم نیست. آنان همچنان به كم ‏كردن مزدهای ما و از این راه به افزایش درآمد خود ادامه می دهند.‏
‏5- علاوه بر آنكه باید نرخ واحد مقرر گردد، هر نوع كسور باید در ستون جرایم با ‏ذكر دلیل جریمه ثبت شود.‏
به این ترتیب جرایم ناحق آشكار می شود و كار مفت كمتری از ما كشیده می شود ‏و حوادث ناخوشایند كمتری رخ می دهد. مثلا در بخش رنگرزی مزد كارگران به ‏حساب عدم كارآیی سرپرست بدون مجوز قانونی كسر می شود و در حالیكه هیچ ‏گونه دلیل قانونی ای به نام بی مبالاتی كارگران برای كسور از مزدها وجود ندارد. ‏آیا تا به حال از مزد ما بخاطر گناهی كه مرتكب نشده ایم كسر نشده است؟
‏6- ما خواهان این هستیم كه حق مسكن به سطح قبل از سال 1891 برسد. یعنی یك ‏روبل برای هر نفر در ماه. زیرا درآمد ما به حدی پائین است كه ما قادر به ‏پرداخت 2 روبل در ماه نیستیم و تازه برای چه 2 روبل بپردازیم؟ آیا لانه های ‏كثیف، شلوغ و بد بو كه دائماً در معرض آتش سوزی قرار دارند ارزش 2 روبل ‏در ماه را دارند؟ رفقا فراموش نكنید كه نرخ یك روبل در ماه در سراسر ‏پترزبورگ نرخ متداولی نیست. فقط این اربابان با ملاحظۀ ما هستند كه نمی توانند ‏به این مبلغ رضایت دهند. از اینرو ما باید آنان را وادار سازیم تا از حرص و طمع ‏خود بكاهند.‏
در دفاع از این خواسته ها ما قصد طغیان نداریم، و ما صرفاً می خواهیم آنچه را ‏كه سایر كارگران كارخانه ها بر طبق قانون به دست آورده اند، به دست بیاوریم. ‏ما می خواهیم حق مان را از آن كسانی بازستانیم كه تمام امیدشان این است كه ما ‏قادر به دفاع از حقوقمان نیستیم. بیائید به آنان نشان دهیم كه سخت در اشتباهند.‏

تقریر و انتشار به سال 1895‏
مجموعه آثار لنین، جلد 2‏
‏******************‏
تکثیر از:‏
کمونیستهای انقلابی
http://www.k-en.com ‎
  این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید