۱ـ رمون اوبراك (Raimond Aubrac)
رمون اوبراك از برجسته ترين چهره هاى مقاومت ضد فاشيستى فرانسه در جنگ دوم جهانى، در هفته گذشته ۱۰ آوريل در سن ۹۷ سالگى درگذشت. حماسه مقاومت او و همسرش لوسى اوبراك عليه نازى ها و سه بار فرار وى از اردوگاه هاى هيتلرى چند سال پيش به صورت فيلم درآمد. چهار سال اشغال فرانسه به دست نازى ها (از ۱۹۴۰ تا ۴۴) چنان گنجينه عظيمى از مقاومت همه جانبه (واقعا همه جانبه) در عرصه فعاليت و بسيج و سازماندهى توده اى، در عرصه نظامى، سياسى و ديپلماتيك، در عرصه ادبيات و هنر و غيره فراهم كرده كه تاريخ فرانسه را رقم زده و فرهنگ آن را هر چه غنى تر كرده است. نقش كمونيست ها، دمكرات ها و مهاجران ارمنى در اين مقاومت دوران ساز فراموش نشدنى ست. رمان هاى مقاومت كه برخى به زبان فارسى ترجمه شده بود مانند "خاموشى دريا" اثر وركور ترجمه حسن شهيد نورايى و "برمى گرديم گل نسرين بچينيم" به ما كه تازه به اين وادى گام گذاشته بوديم درس و نيرو مى داد.
رمون اوبراك كه يهودى تبار بود (يكى از مقالات كتاب "چهل مقاله از يهودى تباران ضد استعمار فلسطين" ـ انديشه و پيكار ـ به امضاى اوست) همواره از حقوق مردم فلسطين در برابر تجاوزات اسرائيل دفاع ميكرد. چند سال پيش كه در اجتماعى از دوستداران فلسطين حضور يافت و سخنرانى كرد قامت خميده و اراده استوار او از يادم نرفته است و مرا به ياد اين شعر حافظ مى اندازد كه:
قد خميده ما سهلت نمايد اما / بر چشم دشمنان تير از اين كمان توان زد.
او گفته است: "مقاومت يعنى هوشيار بودن نسبت به آنچه رخ مى دهد، كوشش براى فهم آنچه در جامعه و در اطراف ما مى گذرد و آنگاه كه احساس كنيم با بى عدالتى روبرو هستيم، عليه بى عدالتى واكنش نشان دهيم نه كه به مشاهده آن بسنده كنيم بلكه بكوشيم كارى بكنيم."
 
۲ـ در گذشت احمد بن بلا

احمد بن بلا از رهبران جبهه آزادى بخش الجزاير و نخستين رئيس جمهورى اين كشور پس از استقلال از فرانسه در سال ۱۹۶۲، در ۱۱ آوريل ۲۰۱۲ در سن ۹۵ سالگى در گذشت. انقلاب الجزاير و مبارزان و رهبران آن براى ما كه در آن زمان دانشجو بوديم منبع الهام مبارزاتى بود. اينكه ملتى سركوب شده پس از ۱۳۰ سال استعمار وحشيانه بتواند ماشين جنگى فرانسه را شكست دهد و به استقلال دست يابد براى ما بسيار دلگرم كننده بود. اخبار اين جنبش و دفاع روشنفكران و آزاديخواهان فرانسوى مانند سارتر و سيمون دوبووار و ژيزل حليمى (نويسنده كتاب جميله بوپاشا با طرحى از چهره جميله كار پيكاسو روى جلد) در روزنامه هاى ايران انعكاس مى يافت. قهرمانان اين انقلاب مانند جميله بوپاشا، جميله بوحيرد، ...، براى مبارزان آن دوره ايران چهره هايى شناخته شده بودند. كتاب "الجزاير و مردان مجاهد" نوشته حسن صدر كه دكتر مصدق بر آن تقريظ نوشته و در آن گفته بود: "اگر مردم ايران در مبارزه براى آزادى خود خواستار پيروزى هستند بايد راه الجزاير را بروند" (نقل به مضمون). چه بسيار اشعار كه با ياد مقاومت در الجزاير سروده شده و برسر زبان ها بود. محمد كلانترى (پيروز) بر اساس "نامه اى از جميله دختر صحرا" اثر عبدالقادر حمده چنين سروده بود:
"به نام نامى مردم / به نام آرزوهاى طلايى رنگ و نورانى / به تو اى دشمن خونخوار آزادى / به تو اى عامل بى شرم استعمار/  بدون احترام و بى سلام، از من/ كه هستم دخترى آزاده از الجزاير/ در حصار محبسى تاريك در بندم/ تنم از ضربه شلاق تان چون آسمان نيلى است/ به روى صورتم آثار داغ ضربه ها پيداست/ به جاى آب جانم از شرنگ مرگ لبريز است/
شما جلادها شب را به زندانم كشانيديد/ تا در تيرگيهايش / رباييد از كف من گوهر تابان عفت را / چوسگها وحشيانه حمله آورديد و دامانم/ به دست احمقان پست وهرجايى ملوث شد/
وليكن اى رئيس دولت اى قصاب/  زندان شما با آنهمه وحشت/ براى مردمى چون من حصار و سنگرى باشد/ كه در آن لاله هاى سرخ ميرويد/ و از ديوار فولادين آن/ فرياد خشم ما / به سربازان آزادى توان و روح ميبخشد/ و اين فرياد در گوش شما / آهنگ مرگى هست بى ترديد/ به جلادت بگو: جسم مرا بر دار آويزد/ به جلادت بگو: يكباره جانم را فداى ملتم سازد/ كه بعد از مرگ باشم قدرتى در قلب انسانها / كه بعد از مرگ باشم سمبلى از قهرمانيها / كه بعد از مرگ نامم زنده تر گردد/ نهال آرمانم بارور گردد/ چرا چون بيد ميلرزيد؟ /چرا اى بزدلان از خويش ميترسيد؟ / كه زندانهايتان از مردم آزاده لبريز است/ شما بيهوده ميكوشيد/ تلاش و عزم ما بالاتر از هر كوششى باشد/ سپاه عدل بر اقليم ظالم چيره ميگردد/
واما ملت من، گر مدال افتخارم رشته دار است/ من آنرا بدست خود به دور گردن اندازم/ كه حق خويش را در پيشگاه تو ادا سازم".
دكتر مظاهر مصفا استاد دانشگاه نيز در باره جميله شعرى سروده بود كه تنها آغاز و پايانش به يادم مانده است:
"به پروردگاه جميله سلام / به آوردگاه جميله سلام / سلام من با غم آموخته / سلام من تشنه سوخته /
...................
ولى ننگ و نفرين بر آن ديو و دد / ز نيكى گريزان جوياى بد
كه كردند نام لامارتين تباه / و زين ننگ شد روى روسو سياه
شكستند قانون منتسكيو / سر افكنده كردند جان هوگو".
بارى بن بلا كه مى خواست در دوره استقرار دولت نيز همان آرمان هاى دوره انقلاب را دنبال كند مورد مخالفت فرمانده ارتش، هوارى بومدين، قرار گرفت و در سال سوم استقلال، ۱۹۶۵، با كودتا از كار بر كنار شد و تا بومدين زنده بود يعنى ۱۴ سال در زندان به سر برد. پس از آزادى نيز سال ها در سويس اقامت داشت و بعد از بازگشت به الجزاير، تلاش او براى تاثير در سياست كشورش چندان موفقيت آميز نبود. نام بن بلا با مبارزه استقلال طلبانه مردم الجزاير، با يك ميليون شهيد طى هفت سال جنگ، با قهرمانى توده هاى به جان آمده كه دست خالى وحشيانه ترين سركوب ها را تحمل كردند، با نام فرانتس فانون (نويسنده كتاب "دوزخيان روى زمين" با مقدمه سارتر) و ... با ورود پيروزمندانه بن بلا به مجمع   عمومى ملل متحد و به پا خاستن نمايندگان كليه ملت ها در ذهنم نقش بسته است. در آن دورهء استعمار زدايى و جنبش هاى رهايى بخش ملى، همبستگى و احترام بن بلا به مصدق، استقبال او از چه گوارا و حمايت بى دريغ او از آرمان فلسطين فراموش نشدنى ست. در همان سالها ترجمه كتابى تحت عنوان بن بلا اثر روبر مِرل نويسنده فرانسوى (انتشارات گاليمار) را به دوستى پيشنهاد كردم كه انجام داد (با ويراستارى بخشى از آن توسط مجاهد شيهد فاطمه امينى) و شركت انتشار آن را با نام مستعار خليل كوشا منتشر كرد.
۳ـ يكشنبه گذشته ۱۵ آوريل ۲۰۱۲ بيش از ۱۲۰۰ نفر از جانبداران حقوق مردم فلسطين از كشورهاى مختلف با در دست داشتن بليط هواپيما به سمت تل آويو براى رسيدن به فلسطين و شركت در برنامه "به فلسطين خوش آمديد" به فرودگاه هاى مختلف اروپا رفتند. اسرائيل كه ملت فلسطين را در گتوى بزرگى به نام سرزمين هاى اشغالى محبوس كرده است نه تنها ورود گونتر گراس را ممنوع كرده بلكه از ورود هواداران صلح و دوستى بين ملتها نيز جلوگيرى مى كند. چند صد نفر از انترناسيوناليست ها كه به دعوت انجمن هاى فلسطينى براى تأسيس مدرسه اى به فلسطين مى رفتند از پروازشان به مقصد جلوگيرى شد. عده زيادى هم از جمله ۴۰ فرانسوى در فرودگاه تل آويو بازداشت شده اند. "دمكراتيك ترين كشور خاورميانه" كه كعبه آمال برخى به اصطلاح چپ هاى ايرانى بود تاب اظهار نظرهاى مسالمت آميز هم ندارد.
براى اطلاع بيشتر رجوع شود به:
http://www.europalestine.com
۴ـ ديروز ۱۷ آوريل روز زندانى فلسطينى بود. بدين مناسبت تظاهرات گسترده در كليه شهرهاى فلسطينى چه در ساحل غربى و چه در غزه صورت گرفت. هم اكنون قريب ۵ هزار فلسطينى كه ده ها تن از آنان نمايندگان منتخب مردم در مجلس ملى هستند در زندان هاى اسرائيل اسيرند. سركوب مستمرى كه ۶۰ سال است عليه مردم فلسطين اعمال مى شود اگر نتوانسته اراده مردم را در مبارزه براى استقلال و آزادى درهم بشكند اما وحدت منافع سرمايه جهانى نيز مانع از آن شده كه دست رژيم اسرائيل كه مبنى بر آپارتايد و اشغال است از جان مردم فلسطين كوتاه گردد. صهيونيسم و حاميان آن بيش از گذشته رسوا شده اند و امروز ناديده گرفتن حقوق فلسطينى ها براى مردم جهان مى توان گفت كه ناممكن شده است. مبارزه ادامه دارد...
بيش از هزار تن از زندانيان به اعتراض دست به اعتصاب غذا زده اند و ديگران نيز به آنان ملحق خواهند شد.
۵ـ بمباران غزه و تخريب خانه ها و به آتش كشيدن مزارع و كشتار مردم از زن و مرد و كودك امرى روزمره است. از صلح دروغين خبرى نيست. نيروهاى اسرائيلى هرگاه مايل باشند به هر جا كه بخواهند، در فلسطين ظاهرا خودمختار، شبانه هجوم مى برند و مبارزان حق طلب را دستگير، شكنجه و زندانى مى كنند. كشتى هاى كمك مردمى كه طى چند سال اخير به سوى غزه رهسپار گرديده تا محاصره غزه را بشكند، همچنين انقلاب مصر و حمايت بيدريغ توده هاى مصرى براى باز شدن مرز اين كشور با غزه، در عين حال كه تا حدى مؤثر بوده ولى به هيچ رو محاصره چند سالهء يك ميليون و نيم نفر سكنه اين منطقه را نتوانسته درهم بشكند. گتوى غزه يادآور گتوى ورشو است. اين را بسيارى از وجدان هاى بيدار اسرائيلى نيز قبول دارند. بمباران هاى مستمر اسرائيل كودكان غزه را همواره تهديد مى كند. آنچه در زير مى آيد ابراز همبستگى ارجمند مادرى ايرانى ست كه با ديدن عكس كودكان غزه سطور زير را نوشته است:
پسرم، دخترم/ تو به دنيا مى آيى / در خاك فلسطين / تو به دنيا مى آيى / در غزه / نه براى زندگى / كه براى مردن / تو بزرگ مى شوى، آينده ات كجاست؟ / در راه مدرسه ـ در خانه ـ در رختخواب / هر لحظه، در انتظارى / كه تيرى از راه دور ترا نشانه بگيرد / كه ترا از زنده بودن محروم كند./ مرگ تو / زندگى فلسطين است / تو تكه تكه مى شوى / كه فلسطين / يك پارچه بماند.
كيان كاتوزيان مارس ۲۰۱۲
 


 
۶ـ همبستگى با پناهندگان افغانى كه ساليان دراز است به مردم ايران پناه آورده اند و مورد انواع ستم ها و بهره كشى هاى سودجويان قرار داشته اند و تحقير و بى انصافى ها و تبعيض هاى شرم آور به ويژه از سوى دولت عليه آنان اعمال شده است، اخيرا با ممنوعيت ورود به برخى اماكن عمومى نيز روبرو شده اند. اين برخورد نژادپرستانه از ماهيت ارتجاعى رژيم حاكم بر ايران ناشى مى شود كه بايد مبارزه با كليت آن را ادامه داد. دست در دست خواهران و برادران ستمديده افغانى بايد با مناسبات ظالمانه اى كه فضاى زندگى را در هردو كشور تحمل ناپذير كرده جنگيد.
۷ـ مدتها ست كه در شهرهاى خوزستان تظاهرات حق طلبانهء توده هاى عرب در جريان است. تبعيض ديرپاى ناشى از مناسبات ارتجاعى و سرمايه دارى اقليت هاى ملى را زير فشار مضاعف قرار داده است. قدرت هاى ارتجاعى حاكم تنها پاسخى كه دارند سركوب و كشتار است. تنها با ادامه مبارزه مساواتگرانه بين جوامع انسانى كه در ايران به سر مى برند مى توان راه را بر انحرافات خطيرى كه مبارزه طبقاتى را با بن بست روبرو مى سازد سد كرد. همبستگى با كليه ستمديدگان نه تنها وظيفه كه افتخار است.