ویژگی سازمان پیکار پس از نقد مشی چریکی، در دوگانگی نظرات سیاسی رهبری از یک طرف و سایر کادرها و توده های تشکیلاتی از طرف دیگر بود. این دوگانگی در تمام آن سال ها و بخصوص در حوادث مهمی همچون اشغال سفارت و جنگ ایران و عراق عریان بود. تقریبا در تمام موارد، رهبری با تاخیر فاز کوتاهی نظریات رادیکال دیگر کادرها و اعضا را می پذیرفت و از خود انتقاد می کرد. در کنگره دوم سازمان نیز علی رغم تمام انتقاداتی که به مواضع سیاسی رهبری شد، رفقای اصلی مرکزیت به خاطر قابلیت های برجسته شان کماکان با تغییرات اندکی مجددا انتخاب شدند. در مورد بیانیه پیکار 110 و مواضع کاملا راست آن نیز همگان در انتظار انتقاد از خود سریع مرکزیت بودیم. همانگونه که موضعگیری رفیق تراب از همان زمان گواه آن است، مواضع بیانیه در واقع نفی کامل تمام نظریات پیشین سازمان و اعتقادات اولیه هر سازمان کمونیستی بود. این بیانیه با برخوردی اپورتونیستی و رویزیونیستی، شعار استراتژیک پیشین: "علیه حزب جمهوری اسلامی، علیه لیبرال ها، زنده باد پیکار توده ها"، لبه تیز حمله را روی حزب ج.ا متمرکز می کرد و عملا لیبرال ها را از نفی و طرد معاف می داشت. عملا رفرم را بر انقلاب ترجیح می داد (ر.ک: کتاب "رفرم یا انقلاب" نوشته رفیق شهید ارژنگ رحیم زاده). به جز چند نفر هیچ عضو و هوادار سازمان این نظریات را قبول نداشت. انتقاد از خود رهبری دائما به تعویق می افتاد. اما با گذشت روزها و هفته های متمادی هیچ انتقاد از خود و تغییری در مواضع رسمی سازمان مشاهده نمی شد. از جمع مرکزی رفیق سپاسی توضیحی نوشت که منتشر نشد و در آن می گفت منظور از این بیانیه چیزهایی نبوده که مورد انتقاد قرار گرفته است. از سوی دیگر عضو دیگر مرکزیت یعنی رفیق احمد جیگاره ای (جلیل) که از بیانیه مزبور فاصله گرفته و می خواست با "کمیسیون گرایشی" (مخالف 110) همراه شود با ممانعت رفیق سودابه هدایی (همسرش) روبرو شد که می گفت "تو از خود انتقاد نکرده ای و نمی توانی در این کمیسیون باشی". مساله تعویق انتقاد از خود مرکزیت، در اوایل امر، با ضربه خوردن چاپ سازمان توجیه می شد. بعدها با ضربات و دستگیری های دیگر. طبعا به خاطر شرایط امنیتی حادی که پیش آمده بود، تمام قرارها و ارتباطات افقی رفقای تشکیلات به درستی ممنوع شده بود. امری که قبلا در سازمان بسیار عادی بود. از خرداد تا شهریور این وضع ادامه یافت و نگرانی از اینکه اصل مساله چیست افزایش می یافت. این نگرانی ها را نباید دست کم گرفت زیرا زمینه کاملا عینی و واقعی داشت. در همان دوره پس از انقلاب بود که مرکزیت فدائیان به راست غلتید و جریان اکثریت شکل گرفت. مدت کوتاهی پس از آن با شروع جنگ، مرکزیت رزمندگان به راست غلتید و به سوی حزب توده رفت. این وقایع و حساسیت درستی که در قبال آن ها وجود داشت، در سازمان پیکار نگرانی های شدیدی را به وجود آورد تا مبادا چیزی شبیه اکثریت در سازمان ما اتفاق افتد. اگر به وصیت نامه های رفقای شهید تبریز نگاه کنیم خواهیم دید که حتی در واپسین لحظات زندگی امکان انحراف در سازمان چقدر آن ها را آزار می داده است.
http://peykar.info/PeykarArchive/Peykar/pdf/Hemasseh-peykargaran.pdf
نگرانی عمومی بسیاری از رفقا از این خطر تا جایی بود که پاشیدگی سازمان را به پیدایش یک سازمان اکثریت دوم ترجیح می دادند. از اینرو برخوردهای هیستریک و غیر منطقی برخی از رفقا را می توان فهمید.