Le temps des cerises

ترانه خاطره انگيز فرانسوى
ترجمه پريسا نصرآبادى
ژان باتيست كلمان (Jean-Baptiste Clément) شاعر انقلابى و كمونار برجسته اى است كه در سال ۱۸۶۶ ترانه زيباى "موسم گيلاس ها "را سروده است. اكنون بيشتر ترانه هاى او از بين رفته و معدودى از آن ها برجاى مانده است. او در تمام مدّت كمون پاريس در كنار رفقاى هم رزم اش جنگيد و در طول "هفته خونين" در باريكادهاى كمونارها عليه سركوب وحشيانه كمون مقاومت كرد. سرانجام موفق شد از پاريس بگريزد و مبارزه اش را در بلژيك و سپس لندن ادامه دهد. آرامگاه او اكنون در كنار ديگر رفقاى هم رزم اش در گورستان پِرلاشِز است.
مضمون اين ترانه اگرچه عاشقانه است، اما پس از سركوب خونين كمون پاريس، يكى از مردمى ترين ترانه هايى بوده است كه بارها اجرا و توسط مردم زمزمه مى شده است و يادآور اتوپيا و روزهاى پرخاطره كمون پاريس است. نظير اين ترانه را در فرهنگ مبارزاتى و مردمى مان در سال هاى سياه پس از كودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ترانه هايى نظير "مرا ببوس" مى توان سراغ گرفت. در اين ترانه كوتاه بودن فصل گيلاس با دوران كوتاه كمون همانند شده است و سرخى گيلاس ها يادآور خون كمونارهاى رزمنده است.
روايتى تأييد نشده حاكى از آن است كه ژان باتيست كلمان در دوره كمون عاشق پرستارى مى شود كه براى كمونارها جانفشانى مى كرده است و سرانجام هم در جنگ و مقاومت خونين كمون در "هفته خونين" كشته مى شود، و ژان باتيست كلمان اين ترانه را همواره به ياد او زمزمه مى كرده و به او تقديم كرده است. آهنگساز اين ترانه آنتوان رنارد است و هنرمندان متعدّدى از جمله "ايومونتان" آن را اجرا نموده اند.
كمون در تاريخ، در شعرها و ترانه هاى ما جاودانه مى ماند، زيرا كه نام آن، به مقاومت، به اتوپى و به حيات شايسته انسان گره خورده است. كمون پاريس به ما نشان مى دهد كه چگونه دست جلّادان حاكم گلوى مبارزين و انسان هايى كه خواهان تغيير در زندگى شان هستند را مى فشارد و به خونين ترين شكل ممكن، آنان را از ادامه راه گريز ناپذير آزادى خواهى و عدالت جويى باز مى دارد. اما:
آرى!
من از روزهايى سرود مى خوانم
كه گردبادهاى آن هنوز مى پيچد
بر فراز جهان
و آفتاب سرخ اش
مى درخشد بر سينه هاى خونين كارگران...
(سرتوك)

زنده باد كمون پاريس!








"موسم گيلاس ها"
متن ترانه: ژان باتيست كلمان
برگردان:پريسانصرآبادى

آن دم كه ما آواز موسم گيلا س ها را سر مى دهيم
بلبل شادان و مرغ مقلّد
در جشن و پايكوبى خواهند بود
زيبارويان ديوانه وار در خويش نمى گنجند
و گويى خورشيدى در قلب عاشقان طلوع مى كند  
آن دم كه ما آواز موسم گيلا س ها را سر مى دهيم
مرغ مقلّد نغمه اى خوش تر سر خواهد داد.

اما موسم گيلاس ها بسيار كوتاه است
آنجا كه يكى از عاشقان به گاهِ غوطه خوردن در رويا  
گوشواره هاى آويخته را مى چيند
آن گيلاس هاى عشقِ همسان را
كه چونان قطره اى خون، بر روى برگ ها مى افتند ...
اما چه كوتاه است موسم گيلاس ها
آن آويزه هاى مرجانى كه به هنگام رويا مى چينيم!

آن دم كه موسمِ گيلاس ها فرا رسد
اگر از عاشقانه هاى غم آلود هراسانى،
از زيبارويان دورى بجو!
اما براى چونان منى كه، ابايى از اندوهِ بى محابا ندارم
يك روز زندگى نيز نمى بايست بى رنج سپرى شود
آن دم كه موسم گيلاس ها فرا رسد
تو نيز آن عاشقانه هاى اندوهناك را درخواهى يافت!

من موسم گيلاس ها را همواره دوست خواهم داشت،
و هم از آن ايام است كه زخمى گشوده در قلب خويش دارم.
تو گويى اگر بانوى بخت نيز چهره بنمايد
هرگز درد مرا التيامى نخواهد بود
من موسم گيلاس ها را همواره دوست خواهم داشت
و خا طره آن را در قلب خويش خواهم داشت...









Le Temps des cerises
http://www.youtube.com/watch?v=8OPPrCebr1Y

با آواز ايو مونتان

Quand nous chanterons le temps des cerises  
Et gai rossignol et merle moqueur
Seront tous en fête
Les belles auront la folie en tête
Et les amoureux du soleil au cœur
Quand nous chanterons le temps des cerises
Sifflera bien mieux le merle moqueur

Mais il est bien court le temps des cerises
Où l'on s'en va deux cueillir en rêvant
Des pendants d'oreille...
Cerises d'amour aux robes pareilles (vermeilles)
Tombant sous la feuille (mousse) en gouttes de sang...
Mais il est bien court le temps des cerises
Pendants de corail qu'on cueille en rêvant !

Quand vous en serez au temps des cerises
Si vous avez peur des chagrins d'amour
Évitez les belles !
Moi qui ne crains pas les peines cruelles
Je ne vivrai pas sans souffrir un jour...
Quand vous en serez au temps des cerises
Vous aurez aussi des chagrins (peines) d'amour !

J'aimerai toujours le temps des cerises
C'est de ce temps-là que je garde au cœur
Une plaie ouverte !
Et Dame Fortune, en m'étant offerte
Ne pourra jamais calmer(fermer) ma douleur...
J'aimerai toujours le temps des cerises
Et le souvenir que je garde au cœur !