ترجمهء پروین اشرفی
برگرفته از سایت تریبون فمینیستی ایران
آنچه در زیر میخوانید ترجمه سخنرانی فلیسیتاس ترویه، زن فعال آلمانی، در رابطه با شکنجه در مکزیک است . این سخنرانی به دعوت «گروه خویشان و دوستان زندانیان سیاسی در مکزیک» در روز ۲۸ ژوئن ۲۰۰۵ در ونکوور- کانادا صورت گرفت.
فلیسیتاس زن روانشناسی است که بیش از شش سال است با افراد شکنجه شده در مکزیک کار میکند و یکی از بنیانگذاران «جمعیت مبارزه با شکنجه و معافیت از مجازات» است.
وی متخصص و صاحب نظر در زمینه تاثیرات جسمی و روانی شکنجه بر انسان هاست. و به عنوان کارشناس برای «کمیسیون حقوق بشر کشورهای آمریکا» فعالیت داشته است. وی همچنین بسیاری از افراد را برای کار در این زمینه آموزش میدهد. فلیسیتاس مقالات متعددی در مورد شکنجه دارد.
آنچه در نوشته ها و گفتار فلیسیتاس چشمگیر میباشد، این است که وی هیچگاه از کلمه قربانی در مورد شکنجه شدگان استفاده نمیکند، زیرا معتقد است که قربانی کسی است که "بیگناه" بوده و بدون هیچ دلیلی شکنجه و مجازات بشود. و در عین حال کلمهء «قربانی» به مفهوم آن است که فرد مطلقاً «بی عمل» است، حال آن که افراد تحت شکنجه خود «سوژه» هستند و از خود عملکردی دارند که در آن نادیده گرفته می شود. در حالیکه زندانیان سیاسی به این دلیل به زندان میافتند که معترض به عملکرد حکومتهایشان هستند و دقیقا همین اعتراضات و ادامه مبارزاتشان در زندان ، خود دلیل کافی است تا ماموران حکومتی بی مهابا آنان را مورد آزار و ضرب و شتم قرار بدهند.
تجربهء این «جمعیت» نشان می دهد که دولت مکزیک مانند برخی دولت های دیگری که ادعا میکنند دولت «خواهان تغییر و اصلاح» هستند، هیچ قدمی به نفع بهبود زندگی مردم مکزیک بر نمیدارد. دولت فوکس از همان ابتدای روی کار آمدنش به پروژهای خصوصی سازی، همکاری با طرحهای صندوق بین المللی پول، از بین بردن اتحادیه های کارگری، حمله به جنبش های کارگران، زنان، دانشجویان، حقوق بشر و بسیاری از اعمال غیر انسانی دیگر دست زده است.
فلیسیتاس میگوید این ها آن پروژه های اقتصادی – سیاسی ای هستند که حکومت مکزیک میخواهد به پیش ببرد و در این راه تلاش میکند هر معترضی را از سر راه بردارد. به همین مناسبت زندان های مکزیک مملو از کسانی است که به این پروژه ها اعتراض دارند و در مقابل انجام آن ها مقاومت میکنند. این افراد همان هایی هستند که در معرض بدترین شکنجه های جسمی و روانی قرار میگیرند.
فعالیت های فلیسیتاس فقط به مکزیک ختم نمیشود. وی در آلمان با بسیاری از پناهندگان ایرانی که در گذشته زندانی سیاسی بوده اند نیز کار میکند. فلیسیتاس با تجاربی که از کار وفعالیت در کشورهای دیگر، از جمله ال سالوادور و کردستان ترکیه دارد، معتقد است که حبس و اعمال شکنجه به مثابه یکی از شیوه های سرکوب آزادیخواهان در اکثر کشورها، حتی آنهایی که خود را "دمکراتیک" مینامند، وجود دارد. شاید به همین جهت است که وی عنوان «مکزیک: شکنجه در یک جامعه دمکراتیک» را برای سخنرانی خود برگزیده است.
پ.ا.
«مکزیک : شکنجه در یک جامعه دمکراتیک؟»
فلیسیتاس ترویه
( Felicitas Treue)
مترجم : پروین اشرفی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
قبل از هرچیز اجازه بدهید از «گروه خویشان و دوستان زندانیان سیاسی در مکزیک» که مرا به این برنامه دعوت کرده اند و این فرصت را به من دادند تا در زمینه مقوله شکنجه سخن بگویم، تشکر کنم.
امروز، یعنی ۲۸ ژوئن، روزی است که معنی بخصوصی دارد. از یکسو بخاطر نزدیک بودن آن به ۲۶ ژوئن، روزجهانی سازمان ملل در حمایت از شکنجه شدگان، و از سوی دیگر بخاطر اینکه امروز دهمین سال کشتار آگوآس بلانکاس (Aguas Blancas) در ایالت گررِرو (Guerrero) است. در این روز ۱۷ تن از دهقانان عضو سازمان کشاورزان (سازمان دهقانان کوهستان جنوب OSCC) هنگامیکه به یک تظاهرات میرفتند، توسط پلیس حکومتی به قتل رسیدند. تا همین امروز مسئولین این جنایت همچنان از مجازات معاف مانده اند، اگرچه مسئولیت فرماندار سابق، Roben Figueroa Alcocer و همچنین ژنرال Mario Arturo Acosta Chaparro در این کشتار بر همگان آشکار است. این واقعه فقط یکی از نمونه های دردناک معافیت از مجازات در مکزیک است.
من یک روانشناس و روانکاو هستم که با «جمعیت مبارزه با شکنجه و معافیت از مجازات» (Colective Against Torture and Impunity – CCTI) در مکزیک همکاری میکنم. CCTI یک سازمان مستقل حقوق بشری است که بر روی مسئله شکنجه متمرکز است، ما افراد بازمانده از شکنجه، خانواده های آنها و تیمی از کارشناسان در این زمینه را گرد هم میآوریم. در این مقطع ، سه پزشک و سه روانشناس داریم که در دفترمان در مکزیک، در شهر آکاپولکو (Acapulco) کار میکنند.
بگمانم آکاپولکو بخاطر اینکه یک محل توریستی است، برای همه آشنا باشد. اما ما به این دلیل در آکاپولکو کار میکنیم که یکی از بزرگترین زندان های حکومتی در این شهر قرار دارد و گرررو نیز، بخاطر سابقه تجاوز به حقوق انسانها در این ایالت، بسیار شناخته شده است.
فعالیت اصلی ما در زمینه پیگیری سلامت جسمی و روانی افراد شکنجه شده است که از طریق فراهم ساختن کمک های پزشکی، روان درمانی و قانونی صورت میگیرد. ما همچنین به فعالیت برای بالا بردن آگاهی مردم، جمع آوری اسناد و تحقیقات در مورد شکنجه و همچنین به آموزش دادن به دیگر کارشناسان، می پردازیم. امسال ما یک رشته کارگاههای محلی در ایالت گرررو برگزار کردیم تا به مناطقی که شکنجه در آن ها معمول بوده کمک کنیم تا در مورد تعرضی که از آن رنج برده اند، به جمعآوری مدارک بپردازند و همچنین از عواقب روانی فردی و جمعی شکنجه جلوگیری نماییم. بسیاری از کارهای ما در خود زندان ها صورت میگیرد، زیرا تعداد عظیمی از افراد شکنجه شده کسانی هستند که بخاطر اعترافات اجباری تحت شکنجه، به زندان های طولانی محکوم شده اند.
از آن جا که تعداد بسیار کمی کارشناس مستقل در زمینه سلامت جسم و روح وجود دارد که در مورد شکنجه سابقه کار داشته باشند، ما روی شناخته شده ترین موارد شکنجه در مکزیک کار میکنیم و بررسی های پزشکی و روانشناسی را پیش میبریم تا بتوانیم موارد استفاده از شکنجه را ثابت کنیم.
برای آنکه به مسئله شکنجه برخورد کنیم ضروری است که آن را تعریف کرده و بین آن و سایر اشکال خشونت تفاوت قائل شویم. به همین جهت من میخواهم تعریف مختصری از میثاق سازمان ملل علیه شکنجه ارائه بدهم. این میثاق بیان میدارد که شکنجه :
عملی است که درد و رنج شدیدی را، چه جسما و روحا، بطور عمد بر شخصی تحمیل میکند.
عملی است که برای گرفتن اطلاعات و یا اقرار، و یا بعنوان مجازات جهت مرعوب کردن و یا به هر دلیل مبتنی بر هر نوعی از تبعیض، بکار میرود.
این میثاق همچنین شکنجه را به مثابه درد و رنجی تعریف میکند که توسط مقامات دولتی و یا از طریق آن ها و یا توسط شخصی که به عنوان مأمور دولت عمل میکند، اعمال شود.
این تعریف که فقط خود عمل را تعریف می کند، ضروری است شامل مواردی گردد که اینگونه اعمال قانوناً به مثابه شکنجه شناخته شوند.
لذا چنانچه بخواهیم پدیده شکنجه را بفهمیم و آنرا در تمام ابعاد آن تعریف کنیم، یه یک تعریف جامع تری نیاز داریم که جوانب اجتماعی و سیاسی شکنجه را هم در بر بگیرد.
کار روزانه ما در مکزیک ، همچون تجارب کشورهای مختلف، از جمله ظهور دوباره شکنجه دولتی توسط نیروهای آمریکایی، نشان میدهد که شکنجه یکی از ابزارهای سرکوب از انبان سرکوب حکومتی است که در چهارچوب حکومتی برای تامین تسلط، تثبیت ساختار قدرت موجود ، مقابله با مقاومت های اجتماعی و حمایت از منافع اقتصادی – سیاسی خاصی بکار گرفته میشود.
هدف از شکنجه، خرد کردن شخصیت و هویت شخص شکنجه شده، کنترل وی و مجبور کردن او به اتخاذ رفتار مورد تمایل شکنجه گر، میباشد. وی را سپس به مثابه نمونه ای از یک انسان خرد شده در معرض دید هر کسی که امکان دارد عقاید و یا فعالیت های مشابهی از خود نشان بدهد، قرار میدهند. به همین جهت شکنجه هرگز بر روی یک فرد فقط سمت گیری نمیکند، بلکه همیشه شبکه های کار اجتماعی، گروه های سیاسی مورد نظر و همچنین خود جامعه به مثابه یک کل را هدف میگیرد.
استفاده مداوم و سیستماتیک از شکنجه به این منظور است که ترس، ترور و بی اعتمادی را برانگیخته و گسترش دهند، ارعاب را رایج نموده و مردم را فلج نمایند، مقاومت را بشکنند و بالاخره جامعه را کنترل کنند.
در مکزیک، شکنجه علیه رهبران و اعضاء جنبش های اجتماعی، دانشجویی و توده ای، سازمانهای سیاسی، اتحادیه ها و همچنین بر علیه مردمی که این جنبشها را حمایت کرده و به آن سمپاتی نشان میدهند، بکار میرود. بر همین اساس بسیار طبیعی ست که در مناطقی و یا در لحظات تاریخی، مشکلاتی چون فقر، تبعیض، منازعات اجتماعی - سیاسی (بر سر استفاده از منابع طبیعی، در دفاع از حقوق سیاسی و احترام به سنتها) به پروسه شدیدی از مقاومت و سازماندهی علیه سیاستهای حکومت منجر شود.
در مکزیک یکی دیگر از زمینه هایی که در آن از شکنجه استفاده میشود، زمینه مبارزه با جرایم جنایی است. متهمین به جرایم جنایی را مجبور میکنند که تحت شکنجه به جرم اعتراف نمایند. اعترافی که بعدا به عنوان یکی از عناصر اصلی در محکومیت آن شخص در دادگاه و همچنین پس از آنکه ظاهرا پرونده مختومه اعلام شده است، مورد استفاده قرار میگیرد. تراشیدن افرادی به عنوان مجرم لازم می آید تا مسئولین واقعی جرایم را از محاکمه شدن حفظ نموده، بی لیاقتی و فساد در درون نیروهای پلیس و دادگستری را لاپوشانی کنند. نباید فراموش کنیم که این گونه اعمال در وضعیتی اتفاق می افتد که در آن، نیروهای مختلف پلیس، تا بالاترین مراتب آن، به شرکت در جرایم سازمان یافته ، مکررا متهم میشوند.
هر تحلیل و توصیفی از شکنجه، که فقط شرکت کنندگان و مسئولین مستقیم آنرا مد نظر داشته باشد، نادرست است. این گونه تحلیل، در لاپوشانی کردن زمینه واقعی شکنجه و مختصات آن سهیم میباشد و از مبارزه موثر با شکنجه جلوگیری میکند. این امر بخصوص در مورد مکزیک مهم است، زیرا اغلب مسئله شکنجه تا سطح نبود تدارکات مناسب برای کار نیروهای پلیس و یا عدم آموزش آنها در زمینه حقوق بشر، تقلیل داده میشود. به نظر میرسد که حل این مسئله فقط به اتخاذ معیارهایی چون بالا بردن آگاهی و رشد تعلیمات بستگی دارد. متاسفانه چنین اقداماتی ساختار شکنجه را مورد حمله قرار نمی دهد و در نتیجه اعمال شکنجه را کاهش نمیدهد.
یکی دیگر از جوانبی که لازم به تذکر است، نقش شرکت های سرمایه داری بین المللی و فراملیتی میباشد که در غارت منابع طبیعی یک منطقه خاص نفع دارند. غالباً پروژه های این شرکت ها به همراه توافقاتی با دولت علیه خواسته های مردمی که اجرای این پروژه ها روی زندگی آن ها تأثیر منفی می گذارد، انجام میگیرد. یا حتی دولت ها خود را موظف میدانند که از پیس هرگونه مقاومت ممکن در آینده را کنترل نمایند تا شرایط مطلوبی را برای سرمایه گذاری و تضمین فعالیت های بلا مانع نهادهای سرمایه داری فراهم نمایند. اگر چه در چنین مواردی، نهادهای اجرایی، نیروهای حکومتی مانند پلیس، نظامیان و غیره میباشند، اما مسئولیت ها فراتر از چهارجوب کشوری است و اتحادی را با منافع اقتصادی فراملیتی بوجود میآورد.
برای مثال، از منطقهء لوسیچا (Loxicha) در ایالت اوکساکا (Oaxaca) نام میبرم. با این بهانه که روستاها حامیان اصلی گروه چریکی «ارتش انقلابی خلق» EPR هستند، موج وسیعی ار سرکوب گسترده در سال ۱۹۹۸ از طریق کشتار، ناپدید کردن افراد، دستگیری ها و ایجاد ترور در کل منطقه آغاز گشت. دستگیرشدگان را با شکنجه مجبور کردند که به اعترافات غلطی که آنها را به چریکها مربوط میساخت، دست بزنند. بسیاری از این دستگیر شدگان هنوز هم در زندان بسر میبرند. همزمان با این دوره، بین سال های ۱۹۹۸ و اواخر ۱۹۹۹، شرکت کانادایی «کنه کوت» Kennekott دست به حفاری زد و در این منطقه معادن وسیعی از اورانیوم و تیتانیوم کشف شد.
در چیاپاس (Chiapas) و گرررو (Guerrero) ما نمونه های بسیاری از منازعات بر سر بهره برداری از منابع طبیعی مانند آب، آب های معدنی، چوب و یا گوناگونی ژنتیکی را شاهدیم که در کنار سرکوب حکومتی علیه مردم صورت میگیرد. این ها حکومت هایی هستند با حضور نظامی قوی و سابقه طولانی تجاوز به حقوق بشر، باضافه یک تاریخچه طولانی مقاومت در برابر خود.
میخواهم تاکید بخصوصی بر روی این امر بگذاریم. زیرا این امر برای مکزیک بسیار مهم است . سیاست اقتصادی نئولیبرال، که همراه است با گشودن بیشتر درها بر روی سرمایه گذاری های بین المللی و نهادهای فراملیتی، خصوصی سازی خدمات پایه ای و بهره برداری منابع طبیعی، کاملا با منافع و نیازهای مردم فقیر، روستائیان و بومیان مکزیک متضاد است.
اکنون، برطبق اطلاعات رسمی، ۶۰% مردم مکزیک در فقر مطلق بسر میبرند. مهاجرت عظیمی به شهرهای بزرگ و یا شهرهای ثروتمند همسایه شمالی به چشم میخورد. قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی، نفتا NAFTA بین ایالات متحده آمریکا، کانادا و مکزیک از سال ۱۹۹۴، علیرغم تمامی قول هایی که داده شد، وضعیت مردم مکزیک را بیش از پیش وخیم کرده است. گندم ، حبوبات، برنج و گوشت ارزان ایالات متحده آمریکا به بازار مکزیک سرازیر شده است و کشاورزان مکزیکی نمیتوانند با آن رقابت کنند. فقر، منازعات اجتماعی و تنش در طول سال های اخیر افزایش یافته و حکوکت با سرکوب و کنترل شدید با آن مقابله کرده است.
نمونه اخیر آن برخورد به مخالفین گلوبالیزاسیون و تظاهراتی بود که در طول همایش آمریکای لاتین، نشست جزایر کارائیب و اتحادیه اروپا در گوادلاهارا درماه مه ۲۰۰۴ ، رخ داد. دستگیری های بسیاری صورت گرفت و بسیاری از دستگیرشدگان از شکنجه جسمی و روانی در طول بازداشت خود گزارش داده اند. از جمله کتک خوردن، تهدید، محرومیت از خوراک و آب، خفگی بر اثر کشیدن کیسه های پلاستیکی بر روی سر دستگیر شدگان و غیره. بسیاری از زنان از تجاوز جنسی رنج برده اند. حتی کمیسیون حقوق بشر ۱۹ مورد که شکنجه محسوب میشد، مستند ساخت. تا همین امروز هیچیک از پلیس های مسئول این امور، باری این اعمالشان مورد تعقیب قرار نگرفته اند، در حالیکه شکنجه شدگان باید خود را بطور مرتب به پاسگاه پلیس معرفی کرده و با بازداشت های جدی ای روبرو بشوند. در همه موارد شکنجه در مکزیک، شکنجه گران میتوانند بر روی معافیت خود حساب کنند، در حالیکه شکنجه شدگان مجبورند با عواقب جسمی و روانی شکنجه، حبس های طولانی، نابودی چشم اندازهای زندگی خود، خانواده شان و شبکه های کار اجتماعی شان روبرو بشوند.
متاسفانه غیرممکن است اطلاعات موثقی در بارهء تعداد موارد شکنجه در مکزیک کسب کنیم. اگرچه دولت ادعا میکند که دیگر از شکنجه خبری نیست، اما سازمان های بین المللی مختلف، از جمله سازمان عفو بین الملل یا کمیته سازمان ملل علیه شکنجه، از استفاده سیستماتیک از شکنجه در مکزیک سخن میگویند. «جمعیت» کوچک ما تاکنون ۱۰۰ مورد شکنجه را طی دورهء ریاست جمهوری فوکس (Fox) ثبت کرده است و ما اصلاً هیچ گرایش نزولی برای کم کردن شکنجه در مکزیک نمی بینیم. مرتکبین این شکنجه ها غالباً ماموران پلیس، بازجویان دادستانی، نظامیان، مقامات محلی و یا دیگر ماموران پلیس هستند.
این واقعیات در تناقض آشکار است با تصویر باصطلاح روشنی که رئیس جمهور تلاش دارد از خود، از زمان به قدرت رسیدن دولتش در سال ۲۰۰۰، نشان بدهد. فاکس از هر فرصتی استفاده میکند تا وانمود سازد که حقوق بشر بیش از هر چیز مورد اهتمام اوست. به همین دلیل وی در طول حکومت خود معاهدات و توافق نامه های بین المللی متفاوتی را در زمینه شکنجه امضاء کرد. چند هفته پیش، مکزیک مقاوله نامه پیمان علیه شکنجه را که بازرسی های مرتب زندان توسط کمیسیون کارشناسان را مقرر میدارد، به تصویب رساند. اما علیرغم همه اینها، نه تعداد موارد شکنجه در دوران حکومت کنونی کم شده است و نه تلاش واقعی ای برای تامین عدالت در رابطه با پرونده های قدیمی شکنجه که از دولت های دیگر به جا مانده ، صورت گرفته است. بر این اساس، ما مبتوان اقدامات دولت را که بدون هیچ قصد واقعی ای جهت حل مشکلات ساختاری صورت میگیرد، در صرفاً لفاظی به شمار آوریم.
در همین ارتباط لازم میدانم از افراد و سازمان هایی که در مکزیک، در مبارزه با اعمال شکنجه فعالیت می کنند نام ببرم. فعالین مستقل حقوق بشر و سازمان هایی که برای عدالت و علیه معافیت از مجازات مبارزه میکنند، با حملات مختلفی از سوی مقامات روبرو میشوند. برای اینکه صداهای منتقد و ناراحت را خنثی، آرام و خفه کنند، متدهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. از حملات آشکار و تهدید گرفته تا ارعاب فعالین و سازمان ها. بدون شک، ارعاب شیک ترین متد است، زیرا از خشونت آشکار احتراز میجوید و میتواند افراد و سازمان ها را به جانب حکومت بکشاند.
باید به تلاشهای سازمان های باصطلاح غیر دولتی (NGO) آمریکای شمالی که منابع مالی بزرگی را در اختیار دارند تا در جامعه حقوق بشری مکزیک نفوذ کنند، توجه خاصی مبذول داشت. به نظر میرسد که بخصوص آن سازمان هایی که بر روی مسئله شکنجه کار میکنند، نظر این سازمان های غیر دولتی را بخود جلب میکند. منظورم مخصوصاً «خانه آزادی» (Freedom House) ست که یک سازمان بغایت محافظه کار است و بکلی از سوی آمریکا تامین مالی میشود. این کمک ها از سوی آژانس ایالات متحده برای توسعه بین المللی (US-AID-Agency for International Development) سرازیر میشود. این آژانس میکوشد تا با کمک های اقتصادی، کمک های مربوط به توسعه یا نوع دوستانه در سرتاسر دنیا، حمایت از اهداف سیاست خارجی ایالات متحده را فراهم سازد.
از سال ۲۰۰۳ تا کنون، جیمز وولزی (James Woolsey) ، رئیس سازمان سیا بین سالهای ۹۳ و ۹۵ ، طراح سیاست آمریکا در قبال عراق و مشاور بسیاری از موسسات نئو محافظه کار، رئیس «خانه آزادی» است. وی همچنین رئیس کمپانی تایتان (Titan)، یک کمپانی خصوصی تامین امنیت، است. این کمپانی حداقل یکی از بازجویان زندان ابوغریب عراق را استخدام کرده است.
ساموئل هانتینگتون (Samuel Huntington) یا دایانا ویلی یرز نگروپونته (Diana Villiers Nogroponte) همسر جان نگروپونته رئیس امنیت ملی در ایالات متحده، از جمله دیگر اعضاء هیئت مدیره و معتمدین «خانه آزادی» میباشند. بسیاری از این شخصیت ها بخاطر ایده های بغایت محافظه کارانه خود و رابطه نزدیک شان با قدرتمندان دولت آمریکا، مشهور اند.
«خانه آزادی» مقوله شکنجه را بخاطر انجام فعالیت هایش در مکزیک انتخاب کرده است و میکوشد سازمان های محلی را از طریق دادن مبالغ هنکفت امکانات نامحدود مالی کنترل نماید. ما باید دوباره جوانب وسیع تری از این استراتژی را تحلیل کنیم. در زمانی که یک بحث عمومی در مورد استفاده قانونی از شکنجه در جنگ با تروریسم از سوی آمریکا طرح میشود و هنگامی که ایالات متحده مجبور است با گزارش های وسیعی مبنی بر شکنجه زندانیان توسط آمریکائیان روبرو گردد، دیگر چرا ایالات متحده میخواهد در مبارزه با اعمال شکنجه در مکزیک دخالت داشته باشد.
من فکر میکنم یکی از دلایل این امر این است که سازمان هایی که با افراد شکنجه شده کار میکنند، اطلاعات بسیار حساسی را جمع آوری میکنند. اطلاعات در مورد فعالین سیاسی، در باره سازمان های سیاسی، شبکه های کاری آنها، فعالیت هایشان و غیره. کنترل این سازمان ها به معنی داشتن دسترسی به تمام آن اطلاعاتی است که میتواند هر زمانی که لازم بود، در زمینه مقابله با شورش به کار گرفته شود.
بنا براین با توجه به جوانب مختلفی که در سخنرانی خود ذکر کرده ام، ما باید قبول کنیم که مبارزه با اعمال شکنجه فقط مبارزه ای برای پایان بخشیدن به یک خشونت جدی علیه حقوق بشر نیست. این مبارزه همچنین مبارزه ای است برای کسب حقوق سیاسی، برای مقابله با نقشه های سیاسی – اقتصادی مبتنی بر نابرابری و به منظور تامین یک دمکراسی واقعی. مکزیک و بسیاری از دیگر کشورها هنوز از این دمکراسی بسیار دورند.
ونکوور، ۲۸ ژوئن ۲۰۰۵
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
www.contralatortura.org
ویرایش با نظر فلیسیتاس ترویه از سایت انتشارات اندیشه و پیکار
Mexico: Torture in a Democratic Society?
Psych. Felicitas Treue
First of all I would like to thank the Group of Relatives and Friends of Political Prisoners in Mexico for inviting me and giving me the opportunity to speak at this event.
This day, the 28th of June, has a special meaning. On the one hand because the event commemorates the United Nations International Day in Support of Victims of Torture celebrated the 26th of June. On the other hand because today is the 10th anniversary of the massacre in Aguas Blancas, in the state of Guerrero. On this day 17 peasants, members of the Peasants’ Organization OCSS, on their way to a demonstration were killed by state police forces. Until today this crime has remained impune, although the responsibility of the ex-governor Ruben Figueroa Alcocer and the General Mario Arturo Acosta Chaparro has been clearly shown. This is just one of the many painful cases of ongoing impunity in Mexico.
I am a psychologist and psychotherapist working with the Colective against Torture and Impunity (CCTI) in Mexico (www.contralatortura.org). CCTI is an independent human rights organization that is focusing on the problem of torture, bringing together survivors of torture, their families and a team of health professionals. At this point we have a team of 3 medical doctors and 3 psychologists working in our office in Mexico City and Acapulco. I guess that Acapulco is mostly known as a tourist attraction, but we work there because one of the biggest state prisons is located there and the state of Guerrero is known for its bad record of human rights violation. Our main activities include the rehabilitation of torture survivors, which means providing medical, psychological and legal assistance for the case. We also realize activities to raise public awareness, documentation and research regarding torture as well as training for other professionals. During this year we are realizing a series of community workshops in the state of Guerrero to help the affected communities document the aggressions suffered and preventing the individual and collective psychological consequences of torture. A lot of our work is also realized inside the prisons, because a great number of survivors get long prison sentences based on the forced confessions they make under torture. Due to the fact that there are very few independent health professionals with experience in the subject, we have been involved in some of the most prominent cases of torture in Mexico, elaborating medical and psychological appraisals in order to proof the use of torture.
In order to treat the subject of torture it is necessary to define it and distinguish it from other forms of violence. That’s why I want to mention briefly the definition of the UN Convention against torture:
It states that torture means:
Any act by which severe pain or suffering, whether physical or mental, is intentionally inflicted on a person.
In order to obtain information or a confession, as a punishment, to intimidate or for any reason based on discrimination of any kind.
The Convention also defines that such pain or suffering is inflicted by or at the instigation of a public official or other person acting in an official capacity.
This is an operational definition that is also needed to qualify such acts as torture in legal proceedings.
Nevertheless if we want to understand and analyse the phenomena of torture in it’s complete dimensions we need a more complete description that also includes social and political aspects.
Our daily work in Mexico as well as the experiences from different countries, including the latest public reappearance of torture by the US-american forces, show that torture is one instrument from the big state repertoire/toolkit of repression. It is used in the context of state repression to secure dominance, to stabilize existing power structures, to fight social resistance and promote specific economic-political interests.
The aim of torture is to break the personality, the identity of the tortured, manipulate him/her and force him/her to show a certain behaviour favoured by the torturer. He is then left as a broken human being, visible example for everybody who could possibly show similar ideas or activities. Torture is therefore never directed only against the individual, it always aims against the social network, the political groups of reference and the society as a whole as well. The frequent or systematic use of torture is meant to provoke and spread fear, terror and mistrust, to intimidate and paralyse, to break resistance and finally control and manipulate the society.
In Mexico torture is used against leaders or members of social, student or grassroot movements, political organizations, unions, but also against the population that could support or sympathize with them. According to this it is very frequent in regions or historical moments in which poverty, discrimination, social-political conflicts (about the use of natural ressources, political rights and respect of traditions) lead to strong processes of resistance and organization against state politics.
Another context of torture in Mexico is its use in the context of crime combat. The alledged criminals are obliged to make a confession under torture, which is then used as the main element for condemnation in the court process and after all that the case seems to be resolved. This artificial production of criminals is needed to protect the real responsables and masks the inadequacies and corruption inside the police and investigative forces. We shouldn’t forget that this is happening in a situation where the different police forces up to their highest levels are repeatedly accused of being accomplices of organised crime.
Every analysis or description of torture that merely takes into account the direct participants or responsibles is therefore inadequate. It contributes furthermore to mask the real background and protagonists of torture and prevents it’s effective combat. This is especially important in the mexican context because the problem is often reduced to an inadequate preparation for their job or missing training in human rights of the police forces. The solution seems to lie in measures to raise awareness and improve training. Unfortunately these activities will not attack the structural problem and therefore not reduce the use of torture.
Another important aspect that needs to be mentioned is the role of international and transnational corporations, that are interested in the exploitation of the natural ressources of a specific region. Most frequently their projects are carried out with governmental consent against the outspoken will of the affected population or governments commit themselves beforehand to control possible future resistance in order to create favorable conditions for investment and guarantee the corporations’ unhindered activities. Although in this case the executing bodies are state forces like police, military, etc., the responsibilities reach further than the national context and make an alliance with the transnationals’ economic interests.
To give an example I want to mention the Loxicha region in the state of Oaxaca. With the pretext that the communities were the main support for the guerrilla group EPR, a massive wave of repression was started in 1998, with killings, disappeard persons, arrests and terror in the whole region. The arrested by the means of torture were obliged to make false confessions relating them to the guerilla, and many of those still remain in prison. At the same time between 1998 and the end of 1999 the Canadian company Kennekott realized drillings in the region and huge mines of Uranium and Titanium were found. In Chiapas and Guerrero we find more examples of conflicts around the exploitation of natural ressources like water, minerals, wood or genetic diversity, that go hand in hand with state repression against the population. These are states with a strong military presence and a long record of human rights violations, but also with a long history of resistance.
I put special emphasis on this topic because it is very important for Mexico. The neo-liberal economic policy with further opening for international investment and transnational corporations, privatization of basic services and the exploitation of natural resources is completely contrary to the interests and needs of the poor, rural and indigenous population.
At this moment, according to official data, more than 60% of the mexican population is living in poverty, there is a huge migration to the big cities or to the rich northern neighbour. The Free Trade Agreement NAFTA between the USA, Canada and Mexico since 1994, despite of all the promises made, has further aggravated the situation for the rural population. Cheap US American corn, beans, rice and meat are flooding the mexican market and the mexican farmers cannot compete.
Poverty, social conflicts and tensions have increased over the last years and have been confronted and controlled with repression by the state.
A very recent example is the treatment of globalization opponents who held a demonstration during the Summit of Latin America, the Carribean and the Euopean Union in Guadalajara in May 2004. There was a large number of arrests and many of the arrested reported physical and psychological torture like beatings, threats, deprivation of food and water, asphyxia with a plastic bag over the head, etc., during detention. Many women suffered sexual torture. Even the state Comission of Human Rights documented 19 cases that qualify as torture. Up to date none of the responsible police agents have been charged for their actions, whereas the tortured have to present themselves regularly at the police station and face serious charges against them. Just like in almost all the torture cases in Mexico the torturers can count on impunity, whereas the tortured have to face the physical and psychological consequences of torture, long-term imprisonment, the destruction of their life-perspectives, their families and social networks.
Unfortunately it is impossible to obtain reliable data about the number of torture cases in Mexico. Although the government states that torture doesn’t exist any more, various international organizations, like Amnesty International or the UN Commitee against torture speak of a systematic use of torture in Mexico. Our small colective has registrated about 100 cases of torture during the period of President Fox’s government. And we cannot see a decreasing tendency. The perpetrators are mostly agents of the General or State Attorney’s investigating police, militaries, local authorities or other police agents.
These facts represent a clear contrast to the bright image that the President tries to give himself since taking over the government in 2000. Fox takes every opportunity to stress that human rights are priority Number 1. During his government he signed various international treaties and agreements regarding torture. A few weeks ago Mexico ratified the Facultative Protocol to the Convention against Torture that establishes regular prison inspections by an expert commission. But despite of all this, neither the number of torture cases has decreased in the present government nor have there been real efforts to promote justice in elder cases from other governments. Accordingly we can qualify the gos as purely rhetorical without any real intention to resolve the structural problem.
In this context I feel it is necessary to mention the individuals and organizations engaged in the battle against torture in Mexico. The independent human rights activists and organizations struggling for justice and against impunity have to face different kinds of attacks from the authorities. In order to neutralize, soften or shut up the critical and uncomfortable voices different methods are used – from open aggressions, threats, intimidations to the the manipulation of activists and organizations. Without doubt manipulation is the most elegant method because it avoids open violence and manages to bring the individuals and organizations on the state’s side.
Special importance has to be given to the attempts of northamerican so-called NGO’s handling big funds, to gain influence in the mexican human rights community. It seems that especially those organizations dealing with torture attract their interest.
I am talking especifically about „Freedom House“, an ultra-konservative organization, funded mainly by US-AID, the Agency for International Development, an agency that provides economic, development and humanitarian assistance around the world in support of the foreign policy goals of the United States.
Since 2003, James Woolsey, director of the CIA between 93 and 95, architect of the american Iraq policy and advisor of many neo-konservative foundations, is the Chairman of Freedom House. He has also been director of Titan, a private security corporation, who obviously employed at least one of the interrogators in the iraqui prison of Abu Ghraib.
Other members of the Board of Trustees are Samuel Huntington, or Diana Villiers Negroponte, wife of John Negroponte, director of national intelligence in the USA. Many of these personalities are well known for their ultra-konservative ideas and close relations with the administration of power.
Freedom House has chosen the topic of torture for it’s activities in Mexico and is trying to control local organizations by offering them great amounts of money and unlimited funding opportunities. Again we have to analyze the broader context of this strategy. In a political moment when the USA has to face massive allegations of having used torture on prisoners, when there is a public discussion about legally using torture in the war against terrorism, why would the USA want to get engaged in the fight against torture in Mexico.
I think one of the reasons is that organizations working with survivors of torture manage a lot of very sensitive information. Information about political activists, about political organizations, their networks, their activities, etc. Controlling these organizations means having access to all this information that can be used in the context of counterinsurgency whenever it seems necessary.
So, looking back at the different aspects I have mentioned in my speech we have to acknowledge that the struggle against torture is not only a struggle to end a serious human rights violation. It is also a struggle for political rights, against political and economic plans based on inequality and in favour of a real democracy.
Mexico and many other countries are still very far away from that!
Vancouver, June 28, 2005.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید