اول ارد يبهشت سالروز مقاومت دانشجويان در مقابل «انقلاب فرهنگى» رژيم جمهورى اسلامى در سال ۱۳۵۹ 
         تصوير بالا: حمله اوباشان حزب الله و بسيجى به دانشجويان دانشگاه تهران در جريان «انقلاب فرهنگى» رژيم در سال ۱۳۵۹ زمانى  كه دانشجويان در داخل دانشگاه تهران مقاومت مى كردند.
 
جمهورى اسلامى در سال ۱۳۵۹، دو سال پس ازقيام مردم تصفيه دانشگاهها از دانشجويان و استادان مبارز و كمونيست را  با يك حمله  وحشيانه شروع كرد. در اين حمله وحشيانه بيش از ۳۷ نفر بدست نيروهاى رژيم در شهرهاى مختلف  كشته شدند. جمهورى اسلامى تنها با براه انداختن حمام خون و بستن دانشگاهها براى ۲ سال و سپس تصفيه آن از نيروهاى كمونيست و مبارز توانست دانشگاهها را براى مدتى به گورستانى تبديل كند كه در آن اوباشان انجمن اسلامى ، تحكيم وحدت وبسيج يكه تازى مى كردند.  تعداد دانشجويان در سال ۱۳۵۹ بنا به آمار رژيم ۱۷۴۲۱۷ نفر بود كه در سال ۱۳۶۱ تعداد آنان ۱۱۷۱۴۸ اعلام شد. با توجه به پذيرش دانشجويان جديد در سال ۱۳۶۱ تعداد كسانيكه از دانشگاهها اخراج شدند بيش از ۵۷۰۶۹ نفرى است كه تفاوت ايندو آمار نشان ميدهد. تعداد استادان و هيات علمى دانشگاهها كه در سال ۱۳۵۹ بيش از ۱۶۸۷۷ نفر بود به ۸۰۰۰ نفر درسال ۱۳۶۱ كاهش يافت كه نشان دهنده تصفيه بيش از ۵۰ درصد كادر علمى دانشگاهها مى باشد.
 
نقشه حمله رژيم به دانشگاهها پس از سخنرانى خمينى در فروردين ۱۳۵۹ انجام گرفت كه خواهان تصفيه دانشگاهها از اساتيد وابسته به شرق و غرب  و تحكيم آن با حوزه گرديد تا دانشگاه محيط سالمى براى تدريس علوم عالى اسلامى شود.سخنرانى خمينى عكس العملى بود به شكست انجمن هاى اسلامى در انتخابات دانشگاهها كه كمتر از ده در صد آرا را آورده بودند و بنى صدر بعد از بركنارى خود در روزنامه اش به آن اشاره مى كند كه موضوع شكست نيروهاى اسلامى در انتخابات دانشگاهها در شوراى انقلاب نيز مطرح ميشود. حملات با سخنرانى رفسنجانى در دانشگاه تبريز در ۲۶ فروردين آغاز گرديدند. بدنبال اين سخنرانى، دانشجويان در بخش پرسش و پاسخ به افشاى وى پرداختند و  بدنبال آن رفسنجانى نيزدر آنجا تهديد به تصفيه دانشگاهها نمود كه با هو كردن دانشجويان مجبوربه فرار شد. بدنبال آن حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ دانشجوى حزب اللهى در ساختمان مركزى دانشگاه  تبريز دست به تحصن زدند. دكتر فاروقى رييس وقت دانشگاه تبريز اين اشغالگران را مورد انتقاد قرار داده و گفت كه سرنوشت ۱۲۰۰۰ دانشجو را تابع احساسات چند صد نفر نخواهد كرد. در ۳۰ فروردين همان سال شوراى انقلاب اسلامى با صدور اطلاعيه اى فرمان حمله به دانشگاهها را اين چنين صادر كرد: ستادهاى عملياتى گروههاى گوناگون، دفترهاى فعاليت و نظاير اينها كه در دانشگاهها و موسسات عالى مستقر شده اند چناچه ظرف سه روز از صبح شنبه تا پايان روز دوشنبه اول ارديبهشت برچيده نشوند شوراى انقلاب مصمم است كه همه باهم يعنى رييس جمهور( بنى صدر) و اعضاى شورا مردم را فرا خوانده و همراه با مردم در دانشگاهها حاضر شوند و اين كانونهاى اختلاف را برچينند. ( به نقل از اعلاميه شوراى انقلاب). در روز ۲۸ فروردين دانشگاه علم و صنعت در تهران به وسيله انجمن اسلامى تعطيل و پاسداران دانشگاه را محاصره كردند. دانشجويان دانشگاه صنعتى نيز مورد حمله قرارگرفته و پس از مقاومت تصميم گرفتند به همراه ساير دانشجويان  دردانشگاه تهران به مقاومت خود ادامه دهند. دانشجويان در زير حملات حزب الله و نيروهاى سپاه كه با سنگ و گاز اشك آور حمله مى نمودند ساعت ۱۱.۵ بعد از ظهر دوشنبه اول ارديبهشت مجبور به ترك دانشگاه شدند. ترك دانشگاه زمانى صورت گرفت كه راديو با پخش اعلاميه هاى شوراى انقلاب تهديد مى كرد كه روز سه  شنبه با مردم به دانشگاه ميروند. بنى صدر در راس حزب الله روز سه شنبه دوم ارديبهشت وارد دانشگاه شد و اعلام كرد: اينها اين گروههاى چپ نما در دو روز گذ شته ابتكار عمليات قهرآميز را دست گرفتند. چرا ؟ بهانه اين بوده كه دولت مى خواهد دانشگاه را تعطيل كند. غافل از اينكه خودشان دانشگاهها را تعطيل كرده اند. اكنون در دانشگاه درس و بحثى در كار نيست و عملا به مركز فعاليتهاى تخريبى و صدور اين فعاليتها تبديل شده است. بدين قرار همانطورى كه تعطيل دانشگاهها دليل نداشت، ايجاد برخوردهاى خونين از سوى چپ نمايان نيز دليل نداشت ( انقلاب اسلامى نشريه بنى صدر سوم ارديبهشت ۱۳۵۹). بدين ترتيب بنى صدر دانشجويان مقاوم چپ را  همرديف و حتى عامل درگيرى ها معرفى نمود. همزمان در تهران، نيروهاى حزب الله و سپاه و كميته و در راس انها دانشجويان انجمن اسلامى در شهرهاى مختلف به دانشگاهها حمله كرده و با سركوب دانشجويان به بستن دانشگاهها دست زدند. بنا بگزارش صداى جمهورى اسلامى ۱۳۰ نفر در حمله به دانشگاههاى تهران زخمى شدند. بنا بگزارش شاهدان حداقل ۳ نفر كشته شدند كه نام ۲ نفر از آنها محسن رفعتى و فريدون آشورى مى باشد.
 
در رشت، حزب الله و در راس انها هادى غفارى و امامى كاشانى با همكارى انصارى استاندار و كريمى دادستان شهر روز سوم ارديبهشت به دانشگاه حمله كرده وبا كشتن ۱۲ نفر و زخمى و دستگير نمودن بسيارى ديگردانشگاه را به تصرف خود در آوردند. اسامى  كشته شدگان دراين حملات ازاين قرارند: منيره موسى پور، امان الله ايمانى، جهانى ، محمد شادمان، خسرو بنياد، اصغر مجابرآبادى، على صفر زاده(طرقى) – محصل، اصغر بيك آبادى – كارمند، پيروز برانداخت، جواد گرگرى، اصغر گنجى و احمد گنجه اى. همچنين فرامرز حميد كه از دستگير شدگان بود در تابستان در شهر رشت در يك محاكمه به تيرباران محكوم شده و تيرباران ميشود.
 
در شيراز بنا بگزارش كيهان بيش از ۴۹۱ نفر مجروح شدند. بنا به گزارش شاهدان عينى ميزان مجروحان به ۱۰۰۰ نفر ميرسيد و حداقل ۳ نفر كشته شدند. نسرين رستمى يكى از كشته شده ها مى باشد.
 
در دانشگاه جندى شاپور اهواز به تعداد زيادى از دانشجويان دختر تجاوز ميشود و تا يك هفته مردم جنازه روى آب رودخانه اهواز مى ديده اند. اسامى ۱۲ نفر از كشته شدگان اهواز به قرار زيرند: غلام سعيدى، فرزانه رضوان، جبراييل هاشمى ، حميد درخشان، طاهره حياتى ( دانش آموز ۱۴ ساله كه درمقابل دانشكده علوم باقمه كشته شد)، فرهنگ انصارى، محمود لرستانى (كارگر شركت نفت)، سعيد مكوند، محمد عزيز پور، مهناز معتمدى، مهدى علوى شوشترى و احسان الله آبفشانى. روز پنجشنبه چهارم ارديبهشت خانواده هاى دانشجويان زندانى به همراه دانشجويان درجلو تالار شهردارى اهواز جمع ميشوند كه با تيراندازى پاسدارا ن مواجه شده و ۳ نفر كشته و ۲۶ نفر زخمى ميشوند. روز ۱۲ ارديبهشت احمد موذن فارغ اتحصيل دانشگاه اهواز به همراه مسعود دانيالى ديپلمه بيكار، دكتر نريميسا پزشك درمانگاه حصيرآباد اهواز، مسعود ربيعى دانشجوى فوق ليسانس علوم تربيتى، غلام حسين صالحى دانشجوى علوم كامپيوتر، اسداله خرمى دانشجوى دانشكده علوم تربيتى  به جرم شركت در دركيريها در يك محاكمه چند ساعته محكوم شده و تيرباران مى شوند. دو نفراول از دانشجويان و دانش آموزان هوادار پيكار بودند و دكتر نريميسا با پيشگام بود كه به جرم مداواى دانشجويان زخمى به جوخه هاى تيرباران سپرده شد. بر طبق گزارشات، بيشترين جنايات را رژيم در دانشگاه اهواز مرتكب شد.
 
در زاهدان، روز دوم ارديبهشت به دانشسراى عالى حمله مى شود و يكى از دانشجويان پيشگام بنام صادق نظيرى كشته و عده زيادى مجروح مى شوند. در مشهد و اصفهان و تبريز نيز با حمله به دانشگاهها و مجروح كردن  و دستگيرى دانشجويان ، رژيم موفق به تسخير دانشگاهها مى شود. اسامى ۲ نفر از كشته شدگان در مشهد بقرار زيرند: شكرالله مشكين فام و محسن رفعتى.
 
بسيارى از اصلاح طلبان فعلى رژيم از جمله ابراهيم نبوى، محسن كديور، دكتر معين، مهاجرانى، علوى تبار و مجيد محمدى( ازاعضاى انجمن اسلامى دانشگاه شيراز) و عباس عبدى و محسن ميردامادى ( از اعضاى انجمن  اسلامى دانشگاه پلى تكنيك) و همچنين احمدى نژاد رييس جمهور فعلى ( عضو انجمن اسلامى علم و صنعت) فعالانه دراين جنايات حزب الله شركت داشتند. شاهدى عينى نقل مى كند كه خود  عباس عبدى را ديده كه حزب اللهى ها را بداخل دانشگاه مى آورده است و حتى به او پرخاش ميكند.
 
به فرمان خمينى در ۲۲ خرداد ۱۳۵۹ ستاد انقلاب فرهنگى دانشگاهها تشكيل شد. در فرمان خمينى آمده  بود:  بر اين اساس به حضرات آقايان محترم محمد جواد با هنر، مهدى ربانى املشى، حسن حبيبى، عبدالكريم سروش، شمس آل احمد، جلال الدين فارسى، على شريعتمدارى مسوليت داده ميشود تا ستادى تشكيل دهند وازافراد صاحب نظر متعهد و مومن به جمهورى اسلامى دعوت نمايند تا شورايى تشكيل دهند و برنامه ريزى رشته هاى مختلف و خط مشى فرهنگى آينده دانشگاهها بر اساس فرهنگ اسلامى و انتخاب اساتيد شايسته و متعهد و آگاه وديگر امور مربوط به انقلاب آموزشى اسلامى اقدام نمايند. بديهى است بر اساس مطالب فوق دبيرستانها و ديگر مراكز آموزشى كه در رژيم سابق با آموزش و پرورش انحرافى و استعمارى اداره مى شد، تحت رسيدگى دقيق قرار گيرد.( به نقل از فرمان خمينى براى تصفيه دانشگاهها در ۲۲ خرداد ۱۳۵۹).
 
درجريان حمله رژيم به دانشگاهها، سازمان جوانان ودانشجويان دموكرات وابسته به حزب توده كه با رژيم همكارى ميكرد با انتشار اعلاميه اى «گروههاى چپ نما» را متهم كرد كه » از تعميق انقلاب ضد امپرياليستى وخلقى به رهبرى امام خمينى به وحشت افتاده اند و براى به آشوب كشيدن محيطهاى دانشگاهى و نهايتا خدمت به امپرياليسم و ضد انقلاب تلاش ميكنند.»  دانشجويان انجمن مسلمانان وابسته به سازمان مجاهدين با وجود انتشارطرح حمله به دانشگاهها درقبل از حمله با توجه با قول همكارى كه به بنى صدر داده بودند، در ۳۰ فروردين دانشگاهها را تخليه كردند. دانشجويان پيشگام كه هنوز در حزب توده و امام خمينى ذوب نشده بودند تا دوشنبه اول ارديبهشت با دانشجويان مبارز ودانشجويان طرفدارسازمان پيكار در كميته اى بر عليه اين حملات شركت كرده و نيروى بزرگ تشكيل دهنده مقاومت بودند. اما رهبرى اين جريان بدون مشورت با كميته مشترك و بدون حتى خبر دادن به نيروهاى خود، ازبالا با جمهورى اسلامى به توافق رسيده و دوشنبه شب به نيروهاى خود دستور تخليه دانشگاهها را ميدهد. دانشجويان مبارز و دانشجويان طرفدار پيكار اخرين نيروهايى هستند كه پس از بررسى اينكه نيروى كمى هستند صبح سه شنبه و قبل از حمله نيروهاى حزب الله به رهبرى بنى صدر دانشگاه تهران را تخليه مى كنند. اين يكى از دلايلى است كه اكثر نيروهاى وابسته به حزب توده، اكثريت و حتى مجاهدين سعى در برجسته كردن نقش روز ۱۶ آذر بعنوان روز دانشجو دارند زيرا در جريان حمله رژيم به دانشگاه يا به  تاييد آن پرداختند و يا موضعى سازشكارانه اتخاذ نمودند. اين چنين شد كه ۱۶ آذريعنى روزى كه دانشجويان در برابر رژيم شاه مقاومت كردند و ۳ كشته دادند هرسال برجسته ميشود ولى از مقاومت دهها هزار دانشجو و كشته شدن نزديك به ۳۷ نفراز آنان در زمان جمهورى اسلامى كمتر سخنى گفته ميشود. بسيارى از» اصلاح گران رژيم» و از جمله دانشجويان تحكيم وحدت و انجمن اسلامى كه در اين كشتارها دست داشتند و تا مدتها بر جو دانشگاهها مسلط بودند، در برجسته كردن روز ۱۶ آذر براى به فراموشى سپردن اول ارديبهشت با كمك نيروهاى اپوزيسيون طرفدار رژيم نقش اساسى داشته اند.  
تصوير بالا: تظاهرات سازمان پيكار در مقابل دانشگاه تهران در اولين سالگرد كشتار اول ارديبهشت ۵۹. شعار روى پلاكارد: ننگ و نفرت بر حزب جمهورى(اسلامى) و ليبرالها ( بنى صدر) عاملين كشتار اول ارديبهشت ۵۹. سازمان دانشجويان و دانش آموزان پيكار (كلمات داخل پرانتز از نويسنده است). همانطور كه عكس بالا نشان ميدهد هردو طرف خيابان جلو دانشگاه با حضور بيش از ۱۵۰۰ نفر از تظاهركنندگان بسته شده است. تظاهركنندگان در حال حركت به سمت ميدان انقلاب مى باشند. اين تظاهرات درسال ۱۳۶۰ بدون اعلام علنى سازمان داده شده بود، به همين دليل نيروهاى رژيم غافلگير شده و نتوانستند جلو شكل گرفتن آنرا بگيرند. 
   تصوير بالا: ادامه تظاهرات در اعتراض به كشتار دانشجويان در اولين سالگرد كشتار دانشجويان در جلو دانشگاه چند دقيقه بعد از پرتاب نارنجك به ميان تظاهركنندگان مى باشد. يكى از تظاهركنندگان دستان خونين خود را به مردم نشان مى دهد تا جنايت رژيم را افشا نمايد. ادامه اين تظاهرات درمقابل بيمارستان هزار تختخوابى كه بيشتر مجروحين را به آنجا منتقل كرده بودند تا دو روز ادامه داشت تا توانستند بسيارى از مجروحين را از دست پاسداران فرارى بدهند.
 
در سى فروردين سال ۱۳۶۰، تظاهراتى از جانب دانشجويان و دانش آموزان طرفدار سازمان  پيكار درجلو دانشگاه تهران به مناسبت  اولين سالگرد انقلاب فرهنگى رژيم و در اعتراض به بستن دانشگاهها انجام گرفت كه نيروهاى حزب الله از درون دانشگاه و از پشت نرده هاى دانشگاه  نارنجكى ساچمه اى را به ميان تظاهركنندگان پرتاب كردند. ۲ نفر به اسامى آذر مهر عليان دانش آموز سال سوم نظرى دبيرستان عاصمى و ايرج ترابى كارگر ۱۸ ساله كشته و بيش از ۷۰ نفر مجروح گرديدند كه حداقل يك نفر فلج شد. مژگان رضوانيان دانش آموز ۱۶ ساله اى كه دراين حملات مجروح شده بود، پس از ۲۰ روز كشته شد و شمار كشته شدگان به ۳ نفر رسيد.
 
روزنامه جمهورى اسلامى با وقاحت تمام اعلام كرد كه يكى از دانشجويان قصد پرتاب سه راهى داشته كه با درگيرى با نيروهاى حزب الله اين سه راهى در ميان تظاهركنندگان منفجر ميشود. مصاحبه با مجروح شدگان و همچنين اطلاعات منتشر شده توسط سازمان پيكار روشن ميسازد كه يك نارنجك ضد نفرساخته كارخانجات اسلحه سازى رژيم كه تحت كنترل سپاه بود به ميان تظاهركنندگان پرتاب شده است نه يك سه راهى. حزب توده با وقاحت هميشگى از همين هم فراتر رفت و درروزنامه «مردم» ارگان حزب نوشت كه»ضد انقلابيون ، ساواكى ها، رنجبريها، پيكاريها، … از عصر يكشنبه در مقابل دانشگاه تهران اجتماع كردند(به نقل از مردم ارگان حزب توده). سازمان اكثريت كه ديگر در حزب توده ذوب شده بود و از رژيم دفاع ميكرد نوشت» عصر روز دوشنبه ساعت ۴ بعد از ظهر ۳۱ فروردين ۱۳۶۰، نارنجكى توسط يك ماشين در حال عبورازخيابان انقلاب به ميان مردمى كه درحال عبور بودند، پرتاب شد. براثر تركش نارنجك ، بيش از ۱۵ تن ازعابرين به سختى مجروح شدند.  در اين هنگام گروهك پيكاروشركا دست به يك راهپيمايى در خيابان انقلاب زدند… پس ازانفجار، عناصر ضد انقلاب با استفاده از وضع پريشان و درهم پريده اى كه پديد آمده بود، انواع و اقسام شايعه هاى ضد انقلابى – ليبرالى را در ميان مردم مى پراكندند. كاملا روشن است كه اين حركت مشخصا توسط ستون پنجم آمريكا صورت گرفته است… اين اقدام جنايتكارانه به ويژه زمانى اتفاق مى افتد كه دولت جمهورى اسلامى مشى خود را درقبال آزاديهاى سياسى تغيير داده و پذيرش اين آزاديها را در چارچوب قانون اساسى اعلام داشته است.» لازم به ذكر است كه من خود شاهد بودم كه تظاهركنندگان در حال حركت به سمت ميدان انقلاب بودند كه حزب اللهى ها كه در داخل دانشگاه بودند به ميان جمعيت نارنجك پرتاب كردند و شاهد كشته شدن آذرمهرعليا بودم كه در جلو من به زمين افتاده بود.  به اين ترتيب روشن ميشود كه چرا اركستر هماهنگى از پاسدار ولترها كه خود را اصلاح طلب مينامند، سازمان اكثريت، حزب توده و انواع سازمانهاى «جمهوريخواه» و «دمكرات»، كه ازاين سازمانهاى مادر جدا شده اند و همگى در آن زمان در عشق به خمينى و جمهورى اسلامى ذوب شده بودند، سعى دارند با برجسته كردن روز ۱۶ آذر، بحث و حركت در بزرگداشت مقاومت دانشجويان را در اول ارديبهشت به فراموشى بسپارند.
 
روز اول ارديبهشت روز مقاومت دانشجويان در برابر رژيم و بستن دانشگاهها، روز دانشجو در رژيم جمهورى اسلامى مى باشد. دانشجويان چپ و راديكال با گراميداشت اين روز به عنوان روز دانشجو در رژيم جمهورى اسلامى بايد يه مقاومت در برابر توطئه سكوت در مورد اين مقاومت تاريخى دانشجويان چپ و انقلابى بپردازند.
اول ارديبهشت ۱۳۸۸
بر گرفته از سایت