شصت روز اعتصاب غذا حتا اگر "تر" باشد، حتا اگر در بیمارستان و در ده روز آخر، فرد اعتصابی به سرم وصل باشد، چه بر سر بدن می آورد؟
فشار ۵ روی ۷، ضربان قلب نامنظم بین ۴۰ تا ۶۰، خونریزی روده و معده، دستگاه گوارش دیگر همان چای و قند را هم نمیپذیرد. کاهش وزن شدید، درد و ضعف شدید که به تدریج به کم شدن هوشیاری خواهد انجامید و...
این شرایط جسمانی جعفر عظیم زاده است. گزارش پزشک قانونی که از طرف دادستانی جعفر عظیم زاده را معاینه کرده است دال بر وخامت وضع وی بوده است. پزشک بیمارستان اعلام کرده که مشکلات ضربان قلب ربطی به خود قلب ندارد، تنها به دلیل عدم تغذیه به مدت طولانی است و اعلام کرده اند که دیگر کاری از دست آنان بر نمیآید و باید هر چه زودتر تغذیه شروع شود و گرنه خطر جدی خواهد بود.
و در مقابل تنها سکوت و بی توجهی مسوولانی است که باید پاسخگوی سلامت جسمانی زندانی سیاسی باشند. سکوت که نه، زیرا دادستانی به خانواده اعلام کرده است که "برای او هیچ کاری نمیکند حتی اگر بمیرد."
و اما چرایی بزرگ، جرم او چیست؟؟؟؟؟
اطلاع رسانی از وضعیت زندگی اسف بار کارگران و دفاع از آنان، اعتراض به دستمزدهای اندک و عقب افتادن همین اندک برای ماهها، دفاع از حق فعالیتهای صنفی برای کارگران و همهی اینها جرمهای بزرگی است در کشوری که قرار بود حقوق کارگران "قبل از خشک شدن عرقشان" داده شود، قرار بود "مستکبر و سرمایه داری" نباشد تا از...
در اینجا دزدی از حقوق کارگران و زحمتکشان و به نابودی کشاندن زندگی هزاران کارگر و خانوادههای آنان جرم نیست اما همهی این اطلاع رسانیها و اعتراضها جرمهای بزرگی هستند، همهی اینها "اذهان عمومی را مشوش میکند" و "امنیت ملی را به خطر میاندازد" به گونهای که مرتکبان به آن باید به حبسهای طولانی محکوم شوند، سلامت و شاید جان خود را در زندان از دست دهند و...
زیرا حقوقهای میلیونی و میلیاردی مدیران برای لحظهای نباید عقب بیافتد و سودهای نجومی سرمایه داران نباید اندکی کاهش یابد، حقوقهای عقب افتاده کارگران باید در حسابهای بانکی سرمایه داران باقی بماند و سود روی سود بیاورد، نباید خاطر آنان از اعتراض کارگران به جان آمده ذرهای آزرده شود. این است دلیل اصلی بی توجهی به وضعیت جعفر عظیم زاده و خواستهای او.
جعفر عظیم زاده و جعفرها بیانگر اعتراض فروخورده کارگران و زحمتکشانی هستند که سالیان سال فریادشان به جایی نرسیده و به جای حقوق حقه خود، فشار گرسنگی و بیکاری، زندان و شلاق دریافت کردهاند.
عظیم زاده اکنون کارگری زندانی است که صدای این محرومیت است.
ما از همه کارگران و فعالان کارگری و نهادهای مدافع حقوق کارگران و زحمتکشان در سراسر جهان میخواهیم تا با همۀ توان از خواستهای جعفر عظیم زاده حمایت کنند و اعتراضات خود را به هر شکلی که میتوانند علیه این برخوردهای غیر انسانی علیه کارگران ایران اعلام کنند.
تا پیش از وقوع فاجعه، جعفر عظیم زاده و تمامی زندانیان سیاسی بدون قید و شرط باید آزاد شوند و به جای آنان دزدان و غارتگران اموال مردم مجازات شوند.
کانون مدافعان حقوق کارگر
۷ تیر ماه ۱۳۹۵