مصاحبه زیر، مطلبی است که یکی از رفقای دست اندرکار در جنبش جلیقه زردها، بر اساس جمع آوری مطالبی که به وفور در تظاهرات و گردهماییها شنیده میشود تهیه و آنها را بصورت این «مصاحبه» ارائه کردهاست.
خبرنگار: سلام و تشکر از اینکه دعوتم را پذیرفتید، خصوصاً در جو کنونی، چون ظاهراً شما اطمینان چندانی به رسانهها ندارید.
جلیقه زرد: سلام. اولاً من دعوت شما را صرفاً به این خاطر پذیرفتم چون گفتید پول ناهارم را میدهید، ثانیاً در مورد اطمینان به رسانهها، حرف شما کاملاً درست است، ولی باید از خود بپرسید چرا؟
شما در طول دو ماه گذشته دائماً تلاش کردهاید این جنبش را از محتوا خالی کنید و فقط صحنههای درگیری با پلیس و شکستن شیشه مغازهها را برجسته کردهاید. دلسوزی شما بیشتر برای فلان توریست چینی یا ژاپنی است که نتوانسته در مغازههای لوکس شانزلیزه خرید کند، نه برای ما که هرگز خواب خرید کردن در شانزلیزه را هم نمیبینیم! شما عمدتاً مثل سگهای نگهبان از سیستمی دفاع میکنید که زندگی ما را سیاه کرده و همچنان میکند. حتی یکی همکاران شما ما را دله دزد نامیده. من از شما میپرسم: ما دزد هستیم یا آنانی که با کمک بانکها سالانه دسته کم ۸۰ میلیارد یورو از فرانسه خارج میکنند و به بهشت های مالی میفرستند؟ اصلاً یک بار هم پیش آمده از این همه به اصطلاح تحلیلگر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... که چپ و راست در تلویزیونهای شما رژه میروند و مدام در حال ماست مالی کردن خرابکاریهای دولت هستند، بپرسید در کشوری با این همه ثروت، در جایی که شعار «آزادی، برابری، برادری» روی سردر هر مدرسه و ساختمان دولتی حتی ادارههای پلیس (بامزه است نه!؟) نوشته شده، چرا این همه فقر و تبعیض وجود دارد که یک نوجوان چهارده و پانزده ساله این همه خطر میکند و در آرزوی یک دست لباس ورزشی به مغازه گواسپرت حمله میرود؟
خبرنگار: کمی در مورد این جنبش و خواستههایش برای ما بگویید؟
جلیقه زرد: این جنبش در اساس از اعتراض به افزایش قیمت سوخت، گازوییل و بنزین شروع شد و چون از همان ابتدا دولت با بیاعتنایی برخورد کرد، رفته رفته به مطالباتمان افزودیم و به این ترتیب مدام عده بیشتری به جنبش پیوستند. در واقع قیمت گازوییل قطرهای شد که جام صبر ما را لبریز کرد. ما علیه نابرابریها که در تمام سطوح جامعه وجود دارد برخاستیم. نابرابریهایی که هر روز با سیاستهای این دولت افزایش مییابند و این در حالی است که وضع خرپولها بهتر میشود .
برای ما از بحران می گویند و تلاش می کنند که خرج بحران را از فقیرترین افراد جامعه بگیرند و نهایتاً پول را به جیب خود و میلیاردرها بریزند. سال ۲۰۱۸ فرانسه قهرمان واریز کردن بالاترین سطح سود سهام در جهان شد و ۵۷ میلیادر یورو به جیب سهامداران کلان شرکتها ریخت. بعد به ما میگویند که باید بیشتر تلاش کنیم تا وضع مملکت بهتر و بحران حل شود. من برای دولت و سران شرکتهای بزرگ بحرانی نمیبینم. بحران فقط برای ماست. در فرانسه نزدیک به شش میلیون بیکار وجود دارد (بنابر آمار رسمی اداره کاریابی) و دولت میخواهد خرج این بیکاری را از خود بیکاران بگیرد، در حالیکه سالانه ۵۰ میلیارد یورو به عنوان تخفیف مالیاتی به همین شرکتها اختصاص میدهد .پس بحران کجاست و برای کیست؟
خبرنگار: به طور مشخص خواستههای شما کدامند؟
جلیقه زرد: خواستههای ما به تنوع تمام آدمهایی ست که تاکنون نتوانستهاند اصلاً خواستی ارائه دهند. آن بیصداهایی هستند که برای اولین بار امکان فریاد زدن پیدا کردند. از نظر بعضی این مشکل جنبش است، از نظر برخی نقطه قوت آن. البته از جمله خواستههای اصلی میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
افزایش حداقل دستمزد
دوباره مالیات بستن بر ثروت
برپایی رفراندوم شهروندی
و البته استعفای ماکرون
.
خبرنگار: فکر میکنم ماکرون در همان ابتدا حداقل حقوق را ۱۰۰ یورو بالا برد...
جلیقه زرد: میبینی، شما رسانهها چطور دروغ میگویید؟ ماکرون حقوق را زیاد نکرد. در واقع ۱۰۰ یورو از پولی که برای بیمه و بازنشستگی پسانداز میشد برداشت و مستقیماً گذاشت روی دستمزد، تازه آن هم نه دستمزد همه! بعد از چند روز معلوم شد که دستمزد همه هم بالا نمیرود و بالا رفتن دستمزد بستگی به خیلی چیزها دارد!!! در واقع کاری که ماکرون کرد برداشتن از یک جیب و ریختن به جیب دیگر بود! به هر حال میبینی که ما به این خرده نانی که جلویمان ریخته راضی نشدهایم. در ضمن او گفت که یارانهای برای کارگران و کارمندانی که حقوقی کمی میگیرند وضع خواهد شد. مشکل اینجاست که این یارانه هم از جیب دولت میرود یعنی باز هم از مالیاتهای ما. تمام به اصطلاح تصمیمات ماکرون باز منجر به این میشود که خرج فقر را فقرا بدهند و نه کارفرمایانی که میلیاردها به جیب میزنند. حقیقت این است که او بسان یک بانکدار در خدمت سرمایه عمل می کند.
خبرنگار: یکی از خواستههای شما دموکراسی بیشتر است یعنی شرکت مردم در تصمیمگیریها، مگر ماکرون را مردم انتخاب نکردند؟
جلیقه زرد: تو منو از خنده میکُشی... در دوره اول انتخابات ریاست جمهوری ماکرون ۲۴ درصد رای آورد و در دوره دوم با ۴۴ درصد انتخاب شد. در واقع مردم در دوره دوم نه به ماکرون که علیه جبهه ملی یعنی فاشیستها رأی دادند. فراموش نکنیم که بیش از ۲۰ درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند و این روشن است که تمام احزاب فرانسه چه چپ و چه راست همیشه از جبهه ملی به عنوان یک مترسک استفاده میکنند تا در لحظه آخر بگویند که اگر به ما رأی ندهید فاشیستها به قدرت خواهند رسید. حال آنکه همه این احزاب بعد از کسب قدرت تقریباً سیاستهای مشابهای پیاده میکنند.
خبرنگار: در مورد فاشیستها صحبت میکنید، خیلیها میگویند که جنبش شما پر است از فاشیست و نژادپرست. آیا این صحت دارد؟
جلیقه زرد: همانطور که در ابتدا گفتم این جنبش پر از تنوع است یعنی تمام آن چیزهایی که در سطح جامعه وجود دارد در این جنبش تبلور پیدا میکند و این امری طبیعی است. البته از نظر من بین یک سیاستمدار فاشیست و یک کارگر که به او رأی میدهد باید فرق گذاشت. میتوان امیدوار بود که یک کارگر نژادپرست در شرایط مبارزاتی کنونی به این درک خواهد رسید که مشکلاتش با فلان کارگر عرب سیاه پوست یکی است؛ متوجه منافع مشترکشان خواهد شد و دینامیزم مثبت این جنبش در همین نکته نهفته است. جنبش کسانی را از خانهها بیرون کشید که هرگز حتی تصور شرکت در یک جنبش اجتماعی را نمیکردند. تجمعات درفلکهها، میدانها و کلبههایی که ساخته شدند، عملاً به ایجاد روابط اجتماعی عظیمی منجر شد. آدمهایی که همین آقای مکرون "هیچ"مینامید همه چیز شدند و به موجودیت خویش پیبردند. این به اعتقاد من بزرگترین دستاورد این جنبش است. ایجاد این روابط اجتماعی باعث شد که بی صدایان با هم حرف بزنند و تبادل نظر کنند. ابراز نظر دیگر در انحصار رسانهها و نخبگان نیست، ما هستیم و حرف و نظر خود را از طریق میدانها و فضاهای مجازی پخش میکنیم .اما شما رسانهچیها در خدمت ماکرون هستید چرا؟ چون از حرفهای پراکنده و کارهای کوچک این عده پیرهن عثمان درست میکنید، و جوری آن را بزرگ نشان میدهید که گویا این حرف همه جلیقه زردهاست و کلاً این جنبش فاشیستی است! به خاطر همین هم ماکرون به خود اجازه میدهد به ما بگوید «یک مشت نفرتطلب» یا ضد خارجی و ضد همجنسگرا! همه اینها برای این است که از روبرو شدن با این واقعیت که مردم او را نمیخواهند در برود!
خبرنگار: آخرین سؤالی که دارم در مورد خشونت است. آیا شما خشونت در تظاهراتها را تأیید میکنید؟
جلیقه زرد: خشونت البته نمیتواند هدف ما باشد، بلکه از طرف دولتی که انحصار آن را در دست دارد به ما تحمیل میشود. همان اول گفتم که شما فقط بر این پافشاری میکنید که فلان مغازه شکسته شد و... بگذریم که شکستن چند شیشه و حتی تخریب یک مغازه با از دست دادن یک عضو قابل مقایسه هم نیست! اصلاً چرا خبری از حداقل دویست آدمی که بعد از تظاهرات مجروح به خانه برگشتند خبری در رسانههای شما نیست؟ چرا در مورد وحشیگری پلیس اینقدر با اغماض برخورد میکنید؟
وانگهی، چرا هرگز از خشونت اجتماعیای که ما متحمل آن هستیم حرفی نمیزنید؟ خشونتی که هر روز و هر لحظه برما وارد میشود .
تو میدانی چه خشونتی را باید تحمل کرد که علیرغم کار مثل یک تراکتور باز نتوانی شکم بچههایت را با غذای مناسب سیر کنی؟
تو میدانی چه خشونتی را باید تحمل کرد وقتی در زمستان نتوانی شوفاژ را از ترس پول برق روشن کنی و به ناچار با سه چهار لایه لباس بیشتر بخوابی؟
تو میدانی چه خشونتی را باید تحمل کرد وقتی آخر هر ماه از ترس فاکتورها حکم آخر زمان را پیدا میکند؟ من خودم خانمی را میشناسم که بازنشسته است و با ۸۰۰ یا ۹۰۰ یورو حقوق زندگی میکند. این خانم فقط هفتهای یک بار خود را میشوید، چون آبگرمکنش برقی است و از فاکتورش میترسد. حال آنکه چهل سال تمام کار کرده است.
تو میدانی چه خشونتی را باید تحمل کرد وقتی حتی نتوانی برای بچههایت لباس مناسب بخری؟ حالا تو بگو خشونت کجاست؟ و میبخشی اگر دل من برای شیشه مغازه چانِل (chanel) نمیسوزد!...
۱۳ ژانویه ۲۰۱۹