Ceramica-Neuquen-1

گفتگوهایی با کارگران کارخانه‌های اشغال‌شده و

مبارزان دیگر جنبش‌های اجتماعی در آرژانتین

بخش سوم:

کارخانه‌‌ی اشغال‌شده‌ی سرامیک نئوکن 

بهمن ۱۳۹۷

توضیح مختصری درباره‌ی کارخانه‌ی سرامیک نئوکن:‌

کارخانه‌ی سرامیک نئوکن سال ۱۹۷۸، در دوران حکومت نظامیان (۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳) تأسیس شد. در سال ۲۰۰۹ زمانی که تشدید بحران مالی و افزایش بدهی‌های کارخانه ادامه‌ی تولید را به تعلیق درآورده بود، این کارخانه هم مشمول تمهید قانونیِ «ورشکستگی پیش‌گیرانه» شد.


به‌موجب این رویه‌ی قانونی در آرژانتین، دادگاه به صاحبان کارخانه‌ی در آستانه‌ی ورشکستگی فُرجه‌ای چندساله برای بازپرداخت بدهی‌ها می‌دهد؛ هرچند بنا به تجارب تاریخی (که مختص آرژانتین هم نیست) سرمایه‌داران عموما می‌کوشند در این چندسال تا جای ممکن سود ببرند و هنگام فرارسیدن موعد بدهی‌ها از کشور فرار می‌کنند. به‌همین ترتیب، در سال ۲۰۱۴ صاحب کارخانه‌ی سرامیک نئوکن نیز که تا آن روز درآمد حاصل از فروش تولیدات را برداشت می‌کرد، خودش را کنار کشید و ناپدید شد؛‌ بی‌آن‌که بدهی‌های بانکی را پس بدهد یا صورت‌حساب‌های برق‌وگاز و مخارج مواد اولیه را پرداخت کند، و بدون آن‌‌که در این‌مدت اقدامی در جهت نوسازی ضروری ماشین‌آلاتی که تا آن موقع برایش کار می‌کردند انجام دهد. بنابراین، کارگران ماندند و این وضعیت آشفته و سرنوشت نامعلومی که در انتظارشان بود. آن‌ها در واکنش به این موقعیتِ تحمیلی، نخست با مسؤلین دولتی نامه‌نگاری کردند و کوشیدند از مجاری رسمی و قانونی شکایات و خواسته‌های‌شان را طرح کنند؛ سپس، به راه‌پیمایی و اعتراضات خیابانی روی آوردند، و ازجمله اقدام به بستن جاده‌ها کردند، که در آرژانتین در امتداد سنت مبارزاتی پیکته‌روها، شیوه‌ی اعتراضی متداولی‌ست. یکی از کارگران فرآیند طی‌شده از مقطع ۲۰۱۴ تاکنون را این‌گونه خلاصه می‌کند: «در سال ۲۰۱۴ وقتی دیدیم‌ که نه از طرف صاحبان کارخانه و نه از طرف دولت هیچ پاسخی در کار نیست، برای رفع نیازهای معیشتی خانواده‌‌های‌مان مجبور شدیم خودمان کارخانه را به راه بیاندازیم. در عرض شش‌ماه توانستیم تعاونی را به ثبت برسانیم. درحال حاضر، به‌لحاظ حقوقی حکم "توقیف اشیاء غیر‌منقولِ" کارخانه صادر شده است.[۱] در مرحله‌ی بعد، یک کارشناس از طرف دولت باید بهای کارخانه را تخمین بزند. فعلا در چنین شرایطی هستیم».

کارگران سرامیک نئوکن، به‌رغم اشغال و راه‌اندازی مجدد کارخانه، بنا به‌ روال گذشته‌ی تجارب اشغال و خودگردانی کارخانه‌ها در آرژانتین، هنوز کمابیش در مرحله‌ی اولیه‌ی فرآیند خودگردانی هستند؛ بدین‌معنا که هنوز وضعیت حقوقی آن‌ها نامعلوم است و کشمکش‌های زیادی با دولت و صاحبان سرمایه و پلیس پیش رویِ آنهاست. با این تفاوت مهم که آن‌ها اینک با دولتی (دولت مکری) سروکار دارند که با صراحت و غرور خط‌مشی ضدکارگری و نولیبرالی خویش را اعلام کرده است و تا جای ممکن پیش می‌برد.

*     *     *

Ceramica-Neuquen-2

۳-۱

آگاهی عمومیْ توان سرکوب دولت را محدود می‌کند

گفتگو با لوئیس کونس

نماینده‌ی کارگران کارخانه‌ی خودگردانِ سرامیکِ نئوکن

                                            

شهر نئوکن، آرژانتین، ۲۲ مارس ۲۰۱۸

درآمد: در همان‌ روزی که با برخی کارگران زنون گفتگو داشتیم، این فرصت دست داد تا از کارخانه‌ی سرامیک نئوکن که در مجاورت کارخانه‌ی زنون قرار دارد هم بازدید کنیم و با لوییز کونس صندوق‌دار و سخن‌گوی تعاونی این کارخانه‌ی اشغال‌شده‌ و خودگردان گفتگو کنیم. کارگران سرامیک نئوکن به‌همراه سرامیک زنون و یک کارخانه‌ی اشغال‌شده‌ی دیگر به نام سرامیک استفانی، در قالب تشکل مشترکی به نام سندیکای کارگران سرامیک‌سازیِ شهر نئوکن همکاری و مبارزه می‌کنند. از طریق آلخاندرو لوپز، دبیر این سندیکا و کارگر تعاونی زنون، مطلع شدیم که همان روز برنامه‌ی مطبوعاتی مهمی در صحن کارخانه‌ی سرامیک نئوکن برقرار است تا کارگران این کارخانه موضع‌گیری خود نسبت به تهدیدات اخیر مقامات دولتی (درخصوص پایان‌دادن به اشغال کارخانه) را طی یک جلسه‌ی مطبوعاتی اعلام کنند. پس به اتفاق آلخاندرو راهی کارخانه‌ی سرامیک نئوکن شدیم. لوئیس کونس به‌گرمی پذیرای ما می‌شود و از پیشنهاد گفتگو استقبال می‌کند پس از آن‌که بخشی از گفتگوی‌مان را در محوطه‌ی کارخانه انجام دادیم، به همراه لوئیس وارد سالن اصلی کارخانه شدیم. هنوز تا زمان شروع جلسه مطبوعاتی قدری زمان باقی بود. لوئیس در همان‌حال که با ما صحبت می‌کند، خط تولید را از ابتدا تا قالب‌زدن، خشک‌کردن و چاپ روی کاشی به ما نشان می‌دهد. او توضیح می‌دهد که مواد اولیه از حدود ۲۵۰ کیلومتری کارخانه به آنجا حمل می‌شوند و می‌گوید که به‌علت همین نزدیکی به مواد اولیه است که کارخانه‌های کاشی‌سازی آرژانتین عمدتا در این منطقه پا گرفته‌اند: «با این‌که تولیدات ما به بوئنوس‌آیرس و مناطق دیگر هم ارسال می‌شود، این کارخانه‌ها حتی با پوشش‌دادن نیازهای همین منطقه هم به‌قدر لازم درآمد خواهند داشت».

*   *   *

سؤال: آیا نمی‌توانید به قانون مصادره رجوع کنید؟

لوئیس: معمولاً چنین کاری امکان‌پذیر است، ولی تا آنجا هنوز یک گام باقی‌ست. زیرا این کارخانه ورشکسته نیست، بلکه تحت‌الحمایه‌ی دولت است. در این مورد قاضی تصمیم می‌گیرد. در چنین شرایطی، قضاوت دادگاه این است که یک شرکت یا کارخانه بحران‌زده است و تمام بدهی‌های آن منجمد [معلق]می‌شود و قاضی تعیین می‌کند که بعد از چند سال این کارخانه باید شروع به بازپرداخت بدهی‌هایش بکند. درعین حال، بهره‌ی بدهی هم بسیار اندک خواهد بود. بنابراین، مثلا اگر شما ۱۰ میلیون دلار بدهکاری داشته‌ باشید، معمولا دیگر نمی‌توانید تولید کنید؛ پس به شما چهار سال وقت می‌دهند و تازه بعد از این چهارسال این بدهی با یک بهره‌ی بسیار نازل قسط‌بندی می‌شود، بعد شما اگر دل‌تان خواست شروع می‌کنید به بازپس‌دادن بدهی‌های‌تان. طبعا در مورد کارخانه‌ی ما، چنین علاقه‌ای از سوی کارفرما وجود نداشته است. با این‌حال، [به‌لحاظ رسمی] هنوز کسی که در مورد این کارخانه می‌تواند تصمیم بگیرد، به اصطلاح صاحب آن است. می‌گویم «به‌اصطلاح» چون از او اصلا هیچ خبری نیست. ولی وقتی یک کارخانه ورشکسته شد، معمولاً دادستان سکان امور را به‌دست می‌گیرد، اموال آن را به فروش می‌رساند و ازطریقِ آن بدهی طلبکاران، یا بخشی از آن را می‌پردازد. وقتی کارخانه ورشکسته بشود، هر کس می‌تواند خواهان اجرای قانون تحت‌الحمایگی و ورشکستگی شود. در چنین شرایطی کارگران نیز قانوناً حق دارند به‌طور موقتی خواهان ادامه‌ی تولید و حفظ محل کارشان باشند. وقتی این ادامه‌ی موقتی شروع شد، کارگران با مبارزه و حرکت خود می‌توانند کار را به مصادره‌ی قانونی بکشانند. ولی قانون مصادره یک ماده‌ی همه‌گیر نیست، در هر یک از موارد اشغال کارخانه باید مجلس به‌طور مشخص در موردش تصمیم بگیرد. فراموش نکنیم که ما در یک کشور سرمایه‌داری زندگی می‌کنیم که در آن مالکیت خصوصی غیرقابل تخطی و غیرقابل واگذاری به بیگانه است و تمام آن چیزهای دیگری که از سرمایه‌داری می‌دانیم.

  

سؤالدر سرامیک نئوکن، چند نفر کار می‌کنند؟

لوئیس: در حال حاضر حدود ۸۰ نفر، در اصل ۱۴۰ نفر کارگر بودیم، به‌علاوه‌ی خود رئیس، حسابداران، کارگزینی و غیره.

سؤال: این هشتاد نفر همه‌ی کارهای کارخانه را انجام می‌دهند؟

لوئیس: آری. از دربانی تا بخش اداری، فروش، خرید و تولید.

سؤال: چگونه حقوق‌ها را می‌پردازید؟

لوئیس: هر دوهفته. همه‌ی ما دستمزد برابر می‌گیریم. ما یک ارزش ساعت‌کار داریم که برای همه یکی است.

سؤال: چگونه تصمیم گرفتند که دستمزدها با هم برابر باشد؟

لوئیس: ما در مجمع عمومی تصمیم گرفتیم که حقوق [مزد] برابر داشته باشیم. در مجامع عمومی همه‌ی افراد به‌طور مساوی حق کلام و رأی دارند. دارم فکر می‌کنم که آیا موردی بوده که بدون مجمع عمومی تصمیم گرفته باشیم [چیزی به ذهنش نمی‌رسد] ... همیشه مجمع عمومی تصمیم می‌گیرد. طبیعی‌ست که تصمیماتی هم هست که اجرایی‌ست. برای مثال، یک دستگاه خراب می‌شود و باید رفت و با ده هزار دلار قطعاتش را خرید تا به‌کار بیافتد، در چنین شرایطی نمی‌توان منتظر مجمع عمومی بود. چون دراین‌ صورت تولید متوقف می‌شود. در مسایل فنی تولید باید فورا تصمیم‌‌گیری شود.

سؤال: نقش خود شما در این کارخانه چیست؟ آیا سخنگو هستید، هماهنگ‌کننده‌، یا رئیس؟

لوئیس: این‌جا رئیس نداریم. من درحال حاضر صندوق‌دار هستم. تصمیم جمعی این است که یک صندوق‌دار داریم، یک مدیر، یک دبیر. اگر برای مثال مدیر نتواند کارکند، دبیر جایش را می‌گیرد. یک لیست از افراد انتخابی تهیه می‌شود و در مواقع لزوم جایگزین می‌شوند و کار را ادامه می‌دهند.

 

سؤال: شما برای چه مدتی انتخاب می‌شوید؟

لوئیس: ما دو نوع زمان‌بندی داریم. یکی مدتی‌ است که دولت برای شرکت‌های تعاونی تعیین می‌کند، که سه سال است و در مجمع عمومی درباره‌اش تصمیم‌گیری می‌شود. تمام مسؤلین برای سه سال انتخاب می‌شوند. خواسته‌ی ما این است که بعد از سه سال یک نفر دیگر انتخاب شود، ولی قانونا می‌تواند بیشتر بماند.

 

سؤال: آیا ممکن است شخصی قبل از این سه سال از کارش برکنار شود؟

لوئیس: [می‌خندد...] تا دل‌تان بخواهد. درصورت کم‌کاری، بدکاری، دزدی و غیره، که در مجمع عمومی درباره‌ی آن‌ تصمیم‌گیری می‌شود.

 

سؤال: آیا محصولات تولیدی شما مانند زنون است؟

لوئیس: آری ... نه، کیفیت محصولات ما بهتر است... [می‌خندد...] .

 

سؤال: روند تصمیم‌گیری شما درخصوص اشغال کارخانه چگونه بود و چه شد که چنین تصمیمی گرفتید؟

لوئیس: قبل از هر چیز بگویم که ما هرگز از کارخانه خارج نشدیم. درون کارخانه ماندیم. نوبت [نگهبانی] تعیین کردیم، پلیس هم ما را بیرون نکشید. در کنار آن، سازمان‌های چپ و بخشی از سندیکا و نیز رفقای زنون همراه ما بودند. این‌طور بگویم که حتی اگر دیده نشود، همیشه کمک‌های زیادی، به‌خصوص از طرف مردم جامعه به ما رسیده است. این امر نیروی فشار بزرگی به‌وجود آورد. کارکردنْ پیوندها و همخوانی‌های زیادی با جامعه دارد که نمی‌شود نادیده گرفت، به‌ویژه وقتی یک ارباب وجود دارد که پولی را که دولت از کیسه‌ی مردم به او داده، بالا کشیده است. بنابراین، باید از طریق مطبوعات کار سیاسی‌ هم انجام می‌شد تا تمام جوانب کار نشان داده شود. چون آگاهی عمومی توان سرکوب دولت را محدود می‌کند.

 

سؤال: این‌که می‌گویید موفق به محدودکردن عکس‌العمل دولت شده‌اید، آیا به این‌دلیل است که از قبل در درون جامعه فعالیت کرده بودید؟

لوئیس: این همان به‌بیرون‌کشیدن درگیری‌هاست، یعنی بردن مبارزات به درون جامعه. مساله به این ترتیب است که ما نخست به سراغ دولت می‌رویم و می‌خواهیم که مشکل را حل کند، دولت پاسخ می‌دهد که مشکل را حل نخواهد کرد و بودجه بیشتری برای این کار نخواهد گذاشت. شما فشار می‌آورید و دولت پاسخ نمی‌دهد، باز تکرار می‌کنید و او پاسخ نمی‌دهد و همین شیوه را ادامه می‌دهد. شما از دولت پاسخ می‌خواهید، می‌خواهید که صاحب کارخانه برگردد و وظایفش را انجام دهد. در این‌جا، بی‌جواب‌ماندنِ این اقدامات، به شما مشروعیت می‌دهد. ما اول از هر چیز می‌خواستیم کار کنیم؛ و کارکردن مشروع است. تا این‌که به‌جایی رسیدیم که دیگر تمام مدارج «قانونی» را پشت سر گذاشتیم و نه‌فقط این، بلکه گرسنه هم ماندیم. پنج‌ماه بود که حقوق نمی‌گرفتیم. رفقایی بودند که خانواده داشتند، و این بحران به آخر نمی‌رسید. … پس ما به مرحله‌ی تصمیم‌گیری تعیین‌کننده‌ای رسیدیم. وقتی می‌خواهی ماشین‌آلات را به‌کار بیاندازی، تازه می‌بینی که کارخانه خالی‌ است: خالی از مواد اولیه، خالی از ماشین‌آلات سالم، خالی از همه‌چیز. شما در مقابل چنین کارخانه‌ای می‌ایستید و می‌پرسید چه کار باید بکنیم؟ وسایل آن را ببریم بفروشیم تا مرهم گرسنگی‌ امروزمان بشود، و یا آن‌که با حفظ و راه‌اندازی کارخانه، کار و معیشت فردای‌مان را تضمین و سرمایه‌گذاری کنیم؛ هرچند با راه‌انداختن ماشین‌ها و تولید کاشی هم، فشار گرسنگی به‌سرعت رفع نمی‌شود. خلاصه آن‌که درنهایت تصمیم گرفتیم کارخانه را با همان وضعیت نازل راه بیاندازیم. در ابتدا از آنچه به‌فروش می‌رسید ده درصد را برمی‌داشتیم و باقی درآمد را صرف بهبود و افزایش تولید می‌کردیم. کمی بعدتر، بیست درصد درآمد فروش را برداشتیم و به همین‌ترتیب میزان تولید را به‌تدریج بالا بردیم تا توانستیم برای همکاران دستمزدی تعیین کنیم. به‌همین علت است که می‌گویم روند کار فقط این نیست که آدم وارد کارخانه شود، ماشین‌آلات را به‌کار ‌اندازد و شروع به کار ‌کند. این کارخانه‌ها خالی شده‌اند. نه‌تنها به‌لحاظ مواد اولیه و محصولات تولیدشده، بلکه همچنین از نظر ماشین‌آلات ضروری، چون آنها را فرسوده کرده‌اند. پس برای تداوم کار، باید سرمایه‌گذاری کرد.

 

سؤال: شما گفتید که باید داخل جامعه می‌شدید؛ اینکه باید مبارزات‌تان را به داخل جامعه می‌بردید. برای این منظور مشخصا چه کردید؟

لوئیس: اعلامیه پخش کردیم: در خطوط اتوبوس، در [شهر] چیپولتی[۲]، در دانشگاه‌ها، در میادین شهر. بیست نفر از رفقا در خیابان‌های سطح شهر پخش شدند، جلوی مجلس، و غیره؛ همچنین از وسایل ارتباط جمعی و رسانه‌های جمعی آلترناتیو استفاده کردیم. بدین‌طریق به‌تدریج مشروعیت کسب کردیم. و ضمناً با گروه‌های دیگری که در سراسر کشور مبارزه می‌کنند ارتباط گرفتیم. ما عضو صندوق سراسری اعتصاب بودیم، نمی‌دانم در‌باره‌ی آن چیزی شنیده‌اید یا نه:‌ پولی است که در زمانی که فعالیت کاری و تولیدی جریان دارد به‌عنوان سهم هر کارخانه پرداخت می‌شود، یا ازطریق برگزاری جشن و فروش نان‌شیرینی، برگه‌های قرعه‌کشی و غیره گردآوری می‌شود. وقتی در یکی از کارخانه‌ها مشکلی پیش می‌آید، این پول‌ها برای کمک به آنها فرستاده می‌شود؛ این روش موثری برای همبستگی با مبارزه است. در آن دوره‌ای که برای راه‌اندازی کارخانه مبارزه می‌کردیم، حتی رفقای فرانسوی هم به صندوق اعتصاب ما کمک رساندند.

 

سؤال: نقش خود شما در کارخانه چیست؟ وضع تشکیلاتی در کارخانه چگونه است؟

لوئیس: من صندوق‌دار [تعاونی] هستم. ما کارخانه‌ای هستیم به غایت متشکل. حدود ۷۹ نفر کارگر هستیم و کارهایی را انجام می‌دهیم که همین کارخانه با چهارصد و چهل کارگر انجام می‌داد. در چنین چارچوبی امکان ندارد بیشتر از این بتوان تولید کرد. هر یک از رفقا به‌خوبی به وظیفه‌ی خود عمل می‌کند و برای جبران کمیِ تعداد پرسنل تا اندازه‌ی ممکن کار می ‌کند. قرار نیست البته خودمان را بکشیم؛ هرچند کارمان به‌سختی کار در مزارع نیشکر و قطع نیشکر و یا برداشت سبزی‌جات نیست. در هرحال، روی کارمان بسیار متمرکزیم تا امکان تداوم تولید و معیشت‌مان را حفظ کنیم.

 

سؤال: شما پیش از اشغال کارخانه چه می‌کردید؟

لوئیس: آن زمان روی خط تولید کار می‌کردم، تمام رفقایی که وظایف تعاونی را پذیرفته‌اند، قبلا در خطوط تولید کار اجرایی می‌کردند. ما خودمان را سازماندهی کردیم تا کارخانه بتواند واقعا شروع به تولید کند. وقتی اداره‌ی کارخانه را به‌دست گرفتیم، نگاه‌مان را به دیگر کارخانه‌ها دوختیم، و بسیار چیزها یاد گرفتیم و به‌خصوص به همین تجربه‌ی همسایگی‌مان [سرامیک زنون] توجه کردیم. نکات خوب‌شان را یاد گرفتیم و نقاط ضعف‌شان را کنار گذاشتیم. هرچند نقاط ضعف رفقای زنون به این‌دلیل بود که آنان خودشان پیشتاز بودند و بنابراین سرمشقی برای مبارزات‌شان نداشتند، درحالی‌که ما چنین امکانی را در اختیار داشتیم. یعنی ما فعالیت‌ها و شیوه‌هایی را که در تجربیات آنان جواب نداد، دوباره تکرار نمی‌کنیم. بنابر‌این، با یادگیری از این تجربیات چنان عمل کردیم که اکنون به هیچ‌کس بدهکار نیستیم. کسانی که از ما جنس می‌خرند به ما احترام می‌گذارند. ما نیز تا آن‌جا که بتوانیم به دیگران کمک می‌کنیم. به‌لحاظ سیاسی هم افراد فعالی هستیم که این هم امر مهمی است. برای مثال، در این روزها قصد داریم در دفاع از جامعه کارزاری را آغاز کنیم، زیرا دردمان یکی است.

 

(پایان بخش اول گفتگو با لوئیس کونس)

*   *   *
Ceramica-Neuquen-3

[وارد سالن تولیدی بزرگی می‌شویم که کارگران سرامیک نئوکن قرار است کنفرانس مطبوعاتی شان را در آن‌جا برگزار کنند. گروه‌های کارگری و اکتیویستی مختلفی برای اعلام حمایت به کارخانه آمده‌اند و در حضور خبرنگاران پشت کارگرانی که با خبرنگاران حرف می‌زنند قرار می‌گیرند تا همبستگی‌شان را با آنان به نمایش بگذارند در میان آنها، گروه پنج-شش نفره‌ای از معلمان زن که تی‌شرت‌هایی یک‌رنگ با شعاری در حمایت از کارگران سرامیک نئوکن بر تن کرده‌اند، حضور فعالی دارند. با یکی از آن‌ها (خانم آله‌خاندرا مورا) از سندیکای معلمان شهر چیپولتی صحبت کوتاهی می‌کنیم:

سوال: شما برای چه به اینجا آمده‌اید؟

آله‌خاندرا مورا: ما برای کمک به کارگران سرامیک نئوکن آمده‌ایم تا در این شرایط سختی که دارند، با آنان ابراز همبستگی کنیم.

سوالکارگر کاشی‌کار چه ارتباطی با معلم دارد؟

آله‌خاندرا مورا: حمایت ما از کارگران، به مبارزات‌ [مشترک‌]مان مربوط می‌شود؛ همان‌طور که در خیابان یکدیگر را بازمی‌یابیم. ما فکر می‌کنیم که وحدت کارگران زن و مرد برای پیروزی در مبارزه، امری اساسی است. امروز اینجا آمده‌ایم چون می‌خواهند سرامیک نئوکن را به حراج بگذارند. دولت می‌خواهد طرح از میان‌برداشتن کارخانه‌های اشغال‌شده را به پیش ببرد. سرامیک زنون و نئوکن نیز به ما در مبارزات‌مان برای دستمزد بهتر کمک کرده‌اند. مبارزه، ما را به وحدت می‌رساند. و در برابرِ وحدت کارگران بخش‌های مختلف، دولت نمی‌تواند اهدافش را به‌پیش ببرد. اگر هر یک از ما مبارزاتش را به شکل جداگانه‌ای ادامه بدهد، دولت پیروز خواهد شد. ازطرف دیگر، ما طبقه‌ای که به آن تعلق داریم، ما را متحد می‌کند: ما همه از طبقه‌ی کارگریم.

 

سؤالدر برابر این‌ ادعای دولت که می‌گوید کارگران به مالکیت خصوصی یک انسان بیچاره دست‌اندازی کرده‌اند، چه پاسخی دارید؟

آله‌خاندرا مورا: مساله، برعکس است: این آقا بیچاره نیست. این آقا کارگران را بیکار کرد و آن‌ها را به خیابان ریخت. اما اتفاقی که افتاده این است که این گروه از کارگران تسلیم نشدند. این کارگران از چند سال پیش تاکنون برای احقاق حق‌شان مبارزه می‌کنند. آنها توانایی آن را داشتند که متشکل شوند، مقاومت کنند و کارخانه را نجات بدهند

 

*   *   *Ceramica-Neuquen-4

بخش دوم گفتگو با لوئیس کونس سخنگوی تعاونی سرامیک نئوکن:

با پایان‌گرفتن جلسه‌ی مطبوعاتی که حدود دو ساعت به‌طول می‌انجامد، گفتگوی‌مان با لوئیس کونس را پی می‌گیریم. ادامه‌ی صحبت‌های‌مان را در اطاقک دربانی کارخانه پیش می‌بریم. در این‌جا سه کارگر دیگر هم حضور دارند (خوزه لوئیس، اسکار و برریکا) که یکی از آنان دربان این شیفت کاری است. چای می‌آورند و از دلایل سفر ما و وضعیت جنبش کارگری در ایران می‌پرسند. قدری در این‌باره صحبت می‌کنیم و ما اطلاعاتی کلی و فشرده‌ای به آن‌ها می‌دهیم؛ در مقابل، آن‌ها هم به پرسش‌های پراکنده‌ی ما درباره‌ی وضعیت کاری و مبارزات خودشان پاسخ می‌دهند. … صحبت های ما با لوئیس کونس ادامه پیدا می‌کند. دیگر رفقای حاضر هم گاهی در پاسخ به پرسش‌ها مشارکت می‌کنند.

*   *   *

سؤالدولت اخیراً چهارصد سرباز مسلح را به نئوکن ارسال داشته است. آیا فکر می کنید اگر به شما حمله کنند، می‌توانید مقاومت کنید؟

لوئیس: بگذار بیایند، بعد می‌بینیم که آیا می‌توانند ما را از اینجا بیرون بکشند و یا ما همین جا می‌مانیم. [می‌خندد]… ما چهار سال است که داریم مبارزه می‌کنیم. در مقایسه با رفقای زنون که تاکنون ۱۷ سال مقاومت کرده‌اند، البته ما سابقه‌ی کمی داریم، ولی ما چاشنی‌های دیگری داریم؛ چون همه‌ی مبارزات عین هم نیستند، از جمله بستر و بافت‌[۳] شان با هم فرق دارد. ما شرایطی را نداریم که زنون داشت. تعداد ما کم است. زنون ۴۵۰ نفر کارگر داشت در برابر ۷۰-۸۰ نفری که ما هستیم. این فاکتور عینی مهمی است، چون برای دفاع از کارخانه تعداد ما در برابر۴۰۰ ژاندارم تا به‌دندان مسلح بسیار کم است؛ با این‌همه، روشن است که مبارزه خواهیم کرد. درگیری قطعاً به‌وجود خواهد آمد. ما همیشه گفتیم که کسی نمی‌تواند ما را از اینجا بیرون کند. ما کارگر این‌ کارخانه هستیم و هنوز هیچ حکم اخراجی به ما ابلاغ نشده. تا به‌حال اوضاع آرام بوده، ولی در ماه‌های گذشته جریان امور سرعت بیشتری پیدا کرده؛ و این در شرایطی‌ست که ما دولتی داریم با گرایش راست افراطی، که مصمم است هرچه بیشتر علیه حقوق کارگران پیش برود؛ یعنی دولتی است سرکوب‌گر؛ و بنابراین می‌توانید تصور کنید که چه خواهد شد.

سؤال: نقش همبستگی را چطور می‌بینید؟

لوئیس: ما یکی از قلعه‌های مقاومت و همبستگی را در کنارمان داریم: افرادی از جنبش چپ که به اینجا می‌آیند تا ما را همراهی کنند؛ یاری مردم را هم داریم. یک‌بار وقتی آمدند ما را بیرون کنند، در عرض بیست‌دقیقه سیصد نفر به اینجا آمدند تا ما را همراهی و حمایت کنند.

سؤال: بله، در کنفرانس مطبوعاتی متوجه شدیم که عده زیادی از مناطق دیگر آمده بودند، فکر می‌کردیم خبرنگار هستند؛ ولی وقتی با برخی حرف زدیم، به ما گفتند که برای همبستگی با شما اینجا آمده‌اند. معنی‌اش این است که شما با گروه های سیاسی و اجتماعی ارتباطات خوبی دارید.

لوئیس: آری. همان‌طور که گفتم، ما وقتی به صندوق همبستگی و صندوق اعتصاب پیوستیم. بعد خودمان هم قدم‌هایی برای همبستگی و همراهی با بسیاری از مبارزات برداشتیم، ما این کار را به‌عنوان همبستگی طبقاتی می‌بینیم. و هستند کسانی که آگاهی طبقاتی دارند و شما را همراهی می‌کنند.

سؤال: مطالبه‌ی اساسی شما چیست: کارخانه‌ای متعلق به تعاونی و یا کارخانه‌ای متعلق به دولت و تحت کنترل کارگری؟

لوئیس: از نظر ما بهترین شکل، کارخانه‌ای دولتی‌ست که تحت کنترل کارگری باشد. اما احتمال دارد که در آرژانتین چنین اتفاقی نیافتد.

سؤال: به‌نظر می‌رسد بین رفقای درون کارخانه آگاهی در حدی است که همگی بگویید می‌خواهیم با هم همین‌جا بمانیم. ولی آیا در مورد شکلی که قرار است کارخانه اداره بشود هم با هم بحث می‌کنید؟

لوئیس: چنین بحث‌هایی وجود دارد. از ما می‌پرسند که اگر فرضاً فرد سرمایه‌گذاری بیاید، و یا همان صاحب کارخانه برگردد چه می‌کنید؟ می‌گوییم بیاید و تمام مخارج را بپردازدولی بهتر است به واقعیت برگردیم.

 

سؤالاگر به سه‌سال‌ونیم پیش باز گردید، چه کار می‌کنید؟ آیا باز هم کارخانه را اشغال خواهید کرد؟

لوئیس: آری. ولی همیشه چیزهایی هست که باید تصحیح کرد. اگر در مورد شرایطی مشابه با آن‌چه سه‌سال‌و‌نیم پیش داشتیم حرف می‌زنید، آری.

 

سؤال: آیا تعداد کسانی که کارخانه را اشغال کرده بودند، نسبت به کل کارگران کارخانه [در آن زمان] زیاد بود؟

لوئیس: آری. در کارخانه، از بخش تولیدی تا اداری و توزیع و غیره، صد نفر بودیم که بخشی طرف صاحب کارخانه را گرفتند، به بعضی‌ها هم قول‌هایی دادند و آنها رفتند، ولی شصت نفرمان در کارخانه ماندیم.

 

سؤالآیا همه‌ی آنهایی که در اشغال کارخانه شرکت داشتند، هنوز اینجا کار می‌کنند؟

لوئیس: نه. خیلی‌ها رفتند یا بازنشسته شدند. ولی کارگران تازه‌وارد جای آنها را پر می‌کنند. یعنی افراد جدیدی که برای کار به تعاونی می‌پیوندند. هم‌اکنون تعاونیِ ما حدود هشتاد عضو دارد.

 

سؤال: چند نفر کارگر زن اینجا هستند؟

اسکار: در گذشته فقط یک همکار زن در دفتر کار می‌کرد. الان ده زن در این کارخانه کار می‌کنند.

 

سؤال: آیا آنها هم همین کارهای شما را انجام می‌دهند؟

اسکار: آری. اینجا کار سنگین است و آنها هم همین کارها را انجام می‌دهند. یعنی زنان هم روی ماشین‌آلات کار می‌کنند. روشن است که همه نمی‌توانند، ولی اغلبِ آن‌ها رانندگی هم می‌کنند. راه برای آن‌که رشته‌های مختلفِ کار را یاد بگیرند باز است.

 

سؤال: وضع حقوق و مزایا چطور است؟

لوئیس: اینجا دستمزد همه یکی است. یعنی همه حقوق برابر دریافت می‌کنیم. [بقیه‌ی رفقایش هم حرف او را تکرار می‌کنند.]

 

سؤال: آیا بنا به تجربه‌ی شما، از زمانی که شما از کارگر به «عضو تعاونی» تغییر کرده‌اید، چیزی در رابطه‌ی بین شماها تغییر کرده است؟

لوئیس: آری. به‌روشنی. قبلا این‌طور بود که من و آن رفیق دیگر روی خط تولید کار می‌کردیم، ولی با هم ارتباطی نداشتیم. امروز رابطه‌ی دیگری وجود دارد؛ گیرم در بعضی موارد کمتر و در بعضی موارد بیشتر و نزدیک‌تر است. این امر که کارهای کارخانه را به‌صورت جمعی پیش می‌بریم، مستلزم توافق است. کار ما مشترک و متشکل است، بنابراین، این توافقات را باید در مجمع عمومی اتخاذ کنیم. ما به آن «جلسه‌ی تمام روز»[4] می‌گوییم؛ یعنی تولید متوقف می‌شود و این جلسات گاهی هشت ساعت طول می‌کشد. در این جلسات تمام موضوعاتی که باید در موردشان بحث کنیم مطرح می‌شود. و دست‌آخر از طریق رأی‌گیری تصمیمات قطعی اتخاذ می‌شود.

 

سؤال: عضویت در تعاونی شما چه شرایطی دارد؟

لوئیس:تابه‌حال کسانی که خواستند عضو کئوپراتیو بشوند در مجامع عمومی معرفی می‌شدند. آنها دوستان، اعضای خانواده و یا رفقای اعضای کئوپراتیو بودند. ما هنوز پای‌مان روی هواست. ولی هر یک از رفقا سهمیه‌ای دارد، یعنی می‌تواند یک نفر را معرفی کند و تا دوباره نوبت‌اش نرسد، نمی‌تواند کس دیگری را پیشنهاد کند. ولی در یک جلسه‌ی مجمع عمومی در مورد هر کسی که معرفی می‌شود رأی‌گیری انجام می‌شود. اگر هم در یک مجمع عمومی [به‌طور همزمان] تقاضای عضویت چند نفر مطرح بشود، باز ازطریق رأی‌گیری آن کسی که بیشترین آرا را بیاورد، عضو می‌شود و بعد اگر امکانش بود، نفر بعدی و به‌همین‌ترتیب... طبیعی است که آراء روی تخته‌سیاه و به‌طور علنی ثبت می‌شوند. در این موارد، حساسیت زیادی در مورد وضعیت افراد وجود دارد. یعنی مثلا یک رفیق زن، که مخارج فرزند یا فرزندانش را به‌عهده دارد، همبستگی رفقای بیشتری را به‌خود جلب می‌کند و رأی بیشتری می‌آورد.

 

سؤال: آیا این امر روی اعتماد مابین رفقای‌تان تأثیر نمی‌گذارد؟

لوئیس: نه.

 

سؤال: آیا برای‌تان موقعیتی هم پیش آمده که مجبور شده باشید کسی را اخراج کنید؟

لوئیس: آری. به‌خاطر فساد مالی. در این ‌خصوص هیچ‌گونه بردباری و اغماضی نداریم.

خوزه‌لوئیس: اگر کسی دزدی کند، از همه دزدی کرده است. اگر صد پزو بدزدد، بقیه‌ی رفقا باید آن را روی هم بگذارند.

لوئیس: با این ‌کار، اعتماد از بین می رود. اعتماد اگر از بین برود، وحدت از بین می‌رود.

 

سؤال: آیا خراب‌کردن یک دستگاه به‌خاطر اشتباه هم دلیلی برای اخراج یا جریمه‌کردن کسی محسوب می‌شود؟

لوئیس: نه. تابه‌حال چنین موردی نداشتیم.

 

سؤالآیا به‌خاطر اختلافات سیاسی کسی را اخراج کرده‌اید؟

لوئیس: نه. بحث‌وجدل سیاسی داشتیم. در مورد دیدگاه‌های سیاسی حتما اختلاف‌نظرهایی هست، اما اگر کسی حتی به دولت و یا به حزب سیاسی مکری هم گرایش داشته باشد، با اینکه در مورد آن بحث‌وجدل می‌کنیم، ولی کار کارخانه را به‌پیش می‌بریم. هدف همه‌ی ما در وهله‌ی اول این است که محل کارمان را حفظ کنیم؛ و تعاونی شکلی است که برای آن برگزیده‌ایم.

 

سؤال: آیا حفظ تعاونی آخرین حد مطالبه‌ی شماست؟

لوئیس: خود حفظ تعاونی هم آن‌طور که به‌نظر می‌رسد ساده نیست. مثلاً به‌طور معمول این‌گونه است که شما در یک کارخانه روزانه هشت‌ساعت کار می‌کنید و بعدش می‌روید منزل‌تان. درحالی‌که اینجا باید مسؤلیت بقیه‌ی کارها را هم به‌عهده بگیرید: باید بدون دریافت مزد برای انجام کارها سفر کنید، بی‌آن‌که در ازای آن حقوق خاصی بگیرید. مجبورید خارج از ساعت کارتان برای راست‌وریس ‌کردن اوضاع به کارخانه بیایید ... ما بیرون از ساعات کاری‌مان، ساعت‌ها به‌عنوان محافظ اینجا مانده‌ایم، بدون آن‌که برای آن دستمزدی بگیریم. رفقای متعهد این کار را انجام می‌دهند. این کار داوطلبانه، بقیه را هم تشویق می‌کند. بنابراین، رفقا می‌دانند که در درون تعاونی بار مسؤلیت هم وجود دارد.

 

سؤال: آیا دستمزدی که اینجا می‌گیرید برای مخارج زندگی‌تان کافی‌ست؟

لوئیس: با اوضاعی که امروزه داریم، کافی نیست. این یک واقعیت است. ولی موضوع بر سر چیزی بیش از دستمزد است. درحال‌حاضر تنها ۲۴ هزار پزو حقوق دریافت می‌کنیم. به خاطر داشته باشیم که کارگران شرکت نفت حداقل ۴۵ هزار پزو درآمد ماهانه دارند.

 

سؤال: آیا سطح دستمزد بر اساس میزان فروش تعاونی تعیین می‌شود؟

لوئیس: همان‌طور که گفتم، بر اساس ارزش ساعت کار تعیین می‌شود. ولی به‌لحاظ زمانی همه به یک‌اندازه کار نمی‌کنند و برای مثال شیفت شب دو ساعت بیشتر به‌حساب می‌آید، نگهبانان کارخانه هم کمی به ساعت کارشان افزوده می‌شود. به‌عبارت دیگر، ارزش ساعت کار، به‌عنوان فاکتور تعیین‌کننده عمل می‌کند و [دستمزد] بر اساس تعداد ساعات کار کمتر و یا بیشتر می‌شود. کسی که هرگز سر کار نمی‌آید، چیزی عایدش نمی‌شود.

 

سؤال: آیا برای اعضای تعاونی بیمه‌ی بازنشستگی و بیماری پرداخت می‌کنید؟

لوئیس: بیمه‌ی بازنشستگی پرداخت می‌کنیم. همه‌ی اعضاء در یک شرکت خصوصی بیمه‌ی درمانی هستند، هم برای بیماری‌های معمولی و هم برای تصادفات کاری؛ چون [قانوناً]‌ به ما اجازه‌ی بیمه‌ی کاری نمی‌دهند، نام آن بیمه‌ی شخصی است.

 

سؤال:‌ اگر در محل کار حادثه یا تصادفی پیش بیاید چه می‌کنید؟

لوئیس: به بیمه خبر می‌دهیم. مخارج دارو و غیره را هم از صندوق تعاونی می‌پردازیم.

 

از شما به‌خاطر وقتی که در اختیارمان گذاشتید بسیار سپاسگزاریم.

 

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

۱- ظاهرا طبق قوانین آرژانتین با صدور چنین حکمی هیچ‌کس حق ندارد از ماشین‌آلات درون کارخانه چیزی را به خارج حمل کند. از این طریق، کارگران جلوی فروش احتمالی ماشین‌الات توسط سرمایه‌داران را می‌گیرند.

۲- چیپولتی (Cipolletti )، شهر کوچکی در همسایگی نئوکن.

۳- Contexto

۴- اصطلاح «جلسه‌ی تمام روز» را به‌عنوان معادل واژه‌ی Jornada آورده‌ایم، که به معنی روز کار هم هست. یعنی طی۲۴ ساعت همه‌ی شیفت‌های کاری تعطیل می‌شوند تا همه‌ی کارگران بتوانند در این جلسات شرکت کنند.

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 Ceramica-Neuquen-5

Charlas con obrer@s de las fábricas recuperadas e

integrantes de movimientos sociales en Argentina

                                                        

Parte III:

Fábrica recuperada de Ceramica Neuquen

                                                                            

Bahram Ghadimi - Amin Hosuri

Jan. 2019