استرتژی زاپاتيستها: اتحاد نيروهای ضد سرمايه داری

در آستانهء انتخابات مکزيک و گرايش به قدرت سياسی چپ که در چند کشور آمريکای لاتين آشکارا ديده می شود، ما شاهد دگرگونی های جديد در جنبش کارگری اين کشورها هستيم. هم مرز بودن مکزيک با ايالات متحده و حضور صدها هزار مکزيکی مهاجر در آمريکا (که در جنبش اخير "لاتينو ـ اسپانيش ها" بسيار فعال بودند) و پيوندهای اقتصادی، سياسی، نظامی و امنيتی مکزيک با ايالات متحده، به جنب و جوش های اخير اين کشور اهميت زيادی می بخشد. آماده شدن احزاب "چپ" رفرميست برای به دست گرفتن قدرت و مخالفت سازمان ها و سنديکاهای چپ و حضور سه جنبش چريکی با اهميت در اينجا، حساسيت مسأله را به خوبی نشان می دهد. حضور نمايندگان جنبش زاپاتيستی و در رأس آنها معاون فرمانده مارکوس در مکزيکوسيتی، به دنبال تغيير و تحولاتی که در استراتژی آنها، پس از چند سال رکود و انزوا، به وجود آمده، نشان بارزی از اين وضعيت ويژه است.
۱۲ سال از شروع شورش بوميان مايا در چياپاس مکزيک در اول ژانويه ۱۹۹۴ و پايه گذاری «ارتش زاپاتيستی آزاديبخش ملی» می گذرد. در اين مدت، اين جنبش مراحل چندی را پشت سر گذارده است. از تعرض مسلحانه و جنگ پارتيزانی با نيروهای نظامی و انتظامی مکزيک و تصرف شهر "سن کريستوبال" گرفته تا بستن قرارداد صلح ۱۹۹۶ معروف به قراردادهای "سن آندرسن" که در آن حکومت مکزيک وعده های زيادی برای تحقق خواست های بوميان داد. در سال ۲۰۰۰ در آستانهء انتخابات رياست جمهوری و پايان حکومت ۷۰ سالهء حزب "انقلاب اداری شده"، زاپاتيست ها با سازماندهی يک راهپيمايی طولانی به سمت مکزيکوسيتی و مطالبهء اجرای "قرارداد سن آندرسن" گامی جديد در تعرض سياسی خويش برداشتند.
با پاسخ ردی که پارلمان به خواست های آنها داد، زاپاتيست ها به مناطق خويش باز گشته و دورهء جديدی را آغاز کردند که در آن با ادامهء مصادرهء زمين های بزرگ و تقسيم آن بين دهقانان و ايجاد مجتمع های خودمختار و بخشداری های دموکراتيک و ادارهء اين بخشداری ها توسط خود مردم با انتخابات دوره ای، عملاً دولت خودمختاری را در مناطق تحت کنترل خويش به وجود آورده اند که در اصطلاح به آن "دولت خوب" می گويند، در تقابل با "دولت های بد" حاکمان مکزيک و حاميان امپرياليست آنها.
زاپاتيست ها در اين مرحله از فعاليت خويش، با حمله به نوليبراليسم و جهانی شدن سرمايه داری و ارتباط وسيع با آنچه خودشان "جامعهء مدنی جهانی" مينامند محبوبيت وسيعی بين روشنفکران و جنبش های چپ جديد و مخالفان نوليبراليسم و جهانی شدن به دست آوردند و الهام بخش فوروم اجتماعی جهانی و اعتراض های سياتل ـ جنوا، کبِک سيتی و غيره گرديدند. اما محدود ماندن مبارزهء زاپاتيست ها در حوزهء بوميان مکزيکی و محاصرهء آن توسط ارتش دولتی و جدايی شان از ساير جنبش های شهری کارگری و دموکراتيک مکزيک، به نوعی در سالهای اخير به دور شدن آنها از بطن مبارزات عمومی مکزيک و ايزوله شدن آنها منجر گرديده است. شايد به همين دليل و نير به علت اينکه مطالبات آنان از سوی دولت بی پاسخ مانده است، آنها استراتژی جديدشان را طرح کرده اند، که در واقع، پاسخی ست به پويايی مبارزه و ديالکتيک آن.
در ژوئن ۲۰۰۵، با اعلام "آماده باش سرخ"، زاپاتيست ها برای مشورت و نظرخواهی روی طرح جديد، همهء نيروی خود را به داخل مراکز و جنگل های منطقهء نفوذ خويش فراخواندند و اعلام کردند که می خواهند برای قبولاندن خواست های خود به دولت مکزيک دست به تعرض جديد سياسی بزنند و ائتلافی وسيع با همهء جنبش های چپ سياسی به وجود آورند. در "ششمين بيانيه از جنگل لاکندونا" و گردهم آيی" کارزاری ديگر" در ژانويهء ۲۰۰۶ در شهر سن کريستوبال، مارکوس اعلام کرد: "جنبش زاپاتيستی بايد خود را چپ و ضد سرمايه داری تعريف کند نه سانتريست، نه نيمه سانتريست، نه راست ميانه، نه چپ منطقی و قانونی ... بلکه چپ". در اين بيانيه اعلام گرديد که در مبارزهء بوميان، گام برداشتن به پيش تنها در صورتی امکان پذير است که انسان بومی با کارگر، دهقان، دانشجو، معلم، کارمند، به عبارت ديگر با کارگران شهر و روستا متحد گردد".
"آنچه ما در مکزيک می خواهيم انجام دهيم اين است که با افراد و سازمان های واقعاً چپ به يک توافق دست يابيم. زيرا فکر می کنيم که در چپ سياسی ست که ايدهء مقاومت دربرابر جهانی شدن نوليبرالی وجود دارد. هدف اين است که کشوری بسازيم که در آن برای همگان عدالت، دموکراسی و آزادی وجود داشته باشد".
نمايندگان زاپاتيست ها به مدت ۶ ماه با همهء مخاطرات در سراسر مکزيک، با بوميان، کارگران، دهقانان و بقيهء نيروهای مردمی نشست خواهند داشت. هدف از اين بيانات و برنامهء "کارزاری ديگر" توافق با همهء نيروهای چپ است که دست رد بر سينهء انتخابات رسمی می زنند. همآهنگ کردن مبارزات پراکنده و دست يافتن به برنامه و نيز طرحی برای پياده کردن آن، مضمون کوشش مشترکی ست که "برنامهء سراسری مبارزه" نام گرفته است.
از اواخر آوريل تا ۵ شنبه ۴ مه، کاروان زاپاتيست ها پايتخت بزرگ مکزيک را درنورديد تا با دانشگاهيان، کارمندان، کارگران معادن، کارگران شيشه گری و کارگران لاستيک ساز، روسپيان [کارگران جنسی] و کارگرانی که به بيگاری کشيده می شوند، کارگران صنعتی و پيشه وران و صنعتگران خرد که فروشگاه های بزرگ زنجيره ای آنها را به ورشکستگی کشانده و نيز تمام آنهايی که از جنوب شرقی مکزيک، از "تی جوانا" و ساير ولايات و شهرها به پايتخت آمده اند ملاقات نمايند.
گردهمايی مهمی در ميدان تلاتلولکو به اين منظور پيش بينی شده بود. اين مکان نمادين، صحنهء نبرد دانشجويان و کارگران در دوم اکتبر ۱۹۶۸ با ارتش دولت "گوستاو دياز" بوده که در آن بيش از ۴۰۰ نفر کشته و صدها نفر زخمی گرديدند بی آنکه مرتکبين اين جنايت ها مورد مؤاخذه و مجازات قرار گيرند. در مکزيکوسيتی در روز شنبه ۲۹ آوريل، معاون فرمانده مارکوس به عنوان يک دادستان و مدافع حقوق اجتماعی، در متنی که در واقع، يک "ادعانامه" است، از کارگران و رهبران آنها خواست که ريزه خواری سفرهء سرمايه داران را که رهبران رفرميست به آنان وعده می دهند فراموش کرده و با ترک اين سفره، دورهء نوينی را آغاز نمايند.
در سالن مرکزی سنديکای "يونی رويال"، مارکوس در مقابل بيش از هزار نفر سخنرانی کرد و به سخنان بيش از ۱۰۰ نفر از آنان تک تک گوش فرا داد. در پياده روها بروشورهای سياسی و تی شرت هايی با علامت EZLN (ارتش آزاديبخش ملی زاپاتيستی) می فروختند و پلاکاردهايی با شعار "رأی ندهيد، مبارزه کنيد و خود راسازمان دهيد" به چشم می خورد.
آنهايی که اينجا هستند کمونيستها، آنارشيست ها، تروتسکيست ها و غيره از هر سنی و دسته ای هيچ انتظاری از انتخابات رياست جمهوری که در ۲ ژوئيه برگزار می شود ندارند. حزب انقلاب دموکراتيک (چپ PRD) از نظر آنها بهتر از رقيب دست راستی اش حزب اقدام ملی (PAN) که درقدرت است، نيست. آنها در اين باره که چگونه جنبش کارگری را از پايين به سوی نيرويی ضدسرمايه داری متوجه کنند به بحث می پرداختند. در اين باره سخنگوی زاپاتيست ها می گفت:
"گرچه مبارزه با بازار و کسب حقوق و دستمزد منصفانه اساسی ست، اما اين کافی نيست. ما از شما در اين ميتينگ با کمال احترام می خواهيم که برای جنگ در راه نابودی سرمايه داری و بازستانی آنچه متعلق به خودمان است با ما همراه شويد. اين حرفی توخالی نيست که رهبری جنبش آزاديبخش ملی زاپاتيست ها بيان کرده است. ما از زمان شورش ۱۹۹۴ درعمل، در سرزمين مان به اين اقدام دست زده ايم و زمين های اربابان را که مصادره شده به مالکيت جمعی آنهايی که روی آنها کار می کنند درآورده ايم. بوميان شورشی اربابان و مباشران آنها را نه تنمها از زمين هايشان، بلکه از همهء عرصه های زندگی روزانه شان بيرون رانده اند. بوميان طی ۱۲ سال، بدون دريافت پشيزی از دولت، سيستم آموزشی و بهداشتی خودشان را سازمان داده اند. آنها اين عمل را تحت نظارت حکومت های محلی خودشان، فارغ از مداخلهء احزاب سياسی يا کارمندان مزدور به انجام رسانده اند، امری که ۱۲ سال پيش غير ممکن می نمود و هنوز هم از نظر مطبوعات تجاری غيرممکن می نمايد و بدين دليل از آن هيچ صحبتی نمی شود".
خوزه لويی روجاس، دبير کل سنديکای پارچه بافان "کِرِتورو" که کارخانه اش از ۹ آوريل در اعتصاب به سر می برد می گويد "نه، من نمی روم رأی بدهم". او همانند ديگر سخنرانان که طی ۸ ساعت پی در پی پشت تريبون رفتند به ناچيز بودن حقوق کارگران، به خودداری اربابان از پرداخت سهم بيمه های اجتماعی و نيز به سرکوب خشن دولتی اعتراض کرد و عملکرد سنديکاهای خودفروخته را که مانع برپايی سنديکاهای مستقل هستند افشا نمود. يکی از کارگران قديمی "يونی رويال" با گلويی فشرده تعريف می کرد که چگونه ۵ مرد مسلح به يکی از اجتماعات آنها حمله کردند. وی نوميد از آنکه کار ثابتی نيافته و ناگزير است با قرارداد موقت ۲۸ روزه کار نمايد می گفت: "می خواستم شانس خود را برای مهاجرت به آمريکا امتحان کنم ولی موفق نشدم از مرز عبور کنم". کارگران کارخانه های انتقالی دم مرزی (ماکيلادورا) از فشار مستمر بر روی زنان کارگر صحبت می کردند و اينکه کارفرمايان، آنها را از آبستن شدن منع می کنند. مارکوس در حالی که به پيپ خود پک می زد و يادداشت بر می داشت به سخن آنها گوش می داد و هنگامی که با آنان صحبت می کرد همان واژگان ساده ای را به کار می برد که در گفتگو با بوميان چياپاس و بوميان کوهستانهای "گِرِرو" و دشت های يوکاتان استفاده می کند.
مارکوس در مقام دادستان پايينی ها "ادعانامه" ای عليه سرمايه داری و رژيم های آن صادر کرد. در سرزمين مکزيک، جايی که مردم شاهد جنايات سازمان يافته و اجرای فساد انگيز قوانين هستند، جايی که ميلياردرها هرآنچه بخواهند، هر وقت که بخواهند، از هرکس که باشد حتی بينواترين افراد، بی هيچ هراسی از کيفر به دست می آورند. هيچ توهمی نسبت به آنچه "سيستم عدالت" يا "حکومت قانون" ناميده می شود و درست را غلط جلوه می دهد وجود ندارد. او در مقابل هیأت منصفه و قضاتی که همانا کارگران شهری بودند از "ادعانامه اش دفاع کرد" و برای سيستم سرمايه داری "تقاضای مرگ " کرد. سپس حکمی مبتنی بر "سلب مالکيت شخصی بر ابزار توليد" صادر گرديد، درست همان طور که بوميان و دهقانان چياپاس در مقابل زمين های مالکان بزرگ انجام داده بودند. او در ادامه می گويد: جنبش "کارزاری ديگر" که زاپاتيست ها اعلام کرده اند وقتی با جنبش کارگران وحدت يابد واقعاً ضد سرمايه داری خواهد بود".
مارکوس تا آخر ماه ژوئن، سفر خود را در بين ويرانه هايی که نوليبراليسم برجا گذاشته ادامه خواهد داد و بذر اميد و خشم و شورش را در آنها خواهد کاشت.
باری، دستی که جنبش زاپاتيستی برای اتحاد با جنبش چپ و کارگری مکزيک دراز کرده اگر پاسخ مثبت بگيرد و از آن به خوبی استقبال شود می تواند در شرايط مطلوب کنونی در آمريکای لاتين به نقطه عطفی برای جنبش انقلابی چپ مکزيک تبديل شود. چنانکه برنامه و ائتلاف نوين اگر به نتيجه برسد گريزگاهی ست از يک سو برای خروج زاپاتيست ها از انزوا و محدوديت منطقه ای و سياسی و مشارکت شان در ايجاد بديل قدرت، و از سوی ديگر حيثيت و پشتيبانی بين المللی زاپاتيست ها و تجربهء عظيم آنها در بسيج و سازماندهی توده ای و ادارهء امور، می تواند برای جنبش چپ و کارگری مکزيک کمک بزرگی باشد در جهت گسست از سبک کارهای سکتاريستی و حرکت به سمت ايجاد يک آلترناتيو انقلابی...

- - - - - - - - - -

يادداشت:
مطالب برگرفته از لوموند مورخ ۴ مه ۲۰۰۶ و سايت www.narconews.com است.



Ante las elecciones en Mexico

La estrategia Zapatista: La unidad de las fuerzas anticapitalistas

por Behzad Maleki