به رسمیت شناختن اورشلیم به عنوان پایتخت رسمی اسراییل بیش از آن‌که یک گسست باشد، ادامه تراژیک همان سیاست قبل است که آخرین توهمات راجع به  "مذاکرات صلح" را از بین میبرد.
در تاریخ ۶ دسامبر ۲۰۱۷ در طی یک سخنرانی ده دقیقه‌ای، ترامپ رسمآ اعلام کرد که تصمیم گرفته است اورشلیم را بعنوان پایتخت اسرائیل برسمیت شناخته و سفارت آمریکا را از تل آویو به اورشلیم منتقل کند.


ترامپ در تمام شکوه و جلالش

چطور میتوان تصمیم رئیس جمهور امریکا را فهمید؟ تفسیرهای گوناگونی از طرف تحلیل گران و مفسرین مطرح شده است:
- گسستی نمادین با سیاستهای رئیس جمهوران پیشین از جمله کلینتون و اوباما
- تلاش جهت راضی کردن جناح راست مسیحیان صهیونیست
- نزدیکی شخصی وی با نتانیاهو
- دیواری از دود برای خنثی کردن محکومیت میکاییل فلین (مشاور اسبق ترامپ) در ماجرای روس.
در تمامی نقطه نظرها قسمت‌هائی از حقیقت وجود دارد که نافی یکدیگر نیستند، اما بخشآ از کنار آ نچه اساسی است میگذرند.
برای اینکه به‌طور سطحی و پیش‌پا افتاده گفته باشیم (و باید اذعان داشت که سطحی بودن مناسب تمام رفتار و کردار رئیس جمهور کنونی امریکا است) ترامپ در واقع به سادگی فقط نقش ترامپ را بازی میکند. قوانین بین المللی، نظر دیگر دولتها، وحتی نظر مشاورین خود او هم ( وزرای دفاع و کشور با وی موافق نبودند) هیچیک از اینها وزنه ای نبود در مقابل اعتقاد عمیق ترامپ به اینکه، همانطور که خود او گفت: این کار، کار صحیحی است.
دنیای ترامپ چنین می‌چرخد. صرف نظر از عواقب، تصمیمهایی ذاتأ خوب هستند و تصمیمهایی دیگر بد و مردان شجاع باید تصمیمات خوب اتخاذ کنند.

این همان درک معنوی از سیاست است که نزد جورج بوش مشاهده می‌شد، حال آنکه نزد ترامپ از آنجا که وی حالتی گلدن بوی golden boy و ضد سیستم دارد، همزمان همراه با تنفر از واقع بینی که تا کنون خط مسلط سیاست خارجی آمریکا بود، مشاهده می شود. برای ترامپ این واقع بینی یعنی تصمیم نگرفتن که به معنای ترسو بودن است.

 

گسستی نمادین

ترامپ طرفدار عملیات حیرت انگیز، بلوف و مشت بر میز کوبیدن و غیر قابل پیش بینی است. از آنجا که منطق سیاسی وی غیر منطقی است، اما گاهی اوقات به شکلی متناقض و با شایستگی در رد تظاهرات دروغین، به افشای حقایقی می‌پردازد که تمامی توهمات ناشی از بیانیه‌ها و مواضع اوباما پنهان می‌کردند. این مطلب شامل اورشلیم و اساسآ سیاست امریکا درقبال اسرائیل می‌شود.
خیلی‌ها اصرار دارند نشان دهند که تصمیم ترامپ در مورد اورشلیم یک چرخش است، چرا که ضربه‌ای شدید ومرگبار خواهد بود به «مذاکرات صلح». اگر چه نمی‌توان منکر شد که انتقال سفارت امریکا از تل‌آویو به اورشلیم گسستی نمادین است، اما تصور اینکه ترامپ چرخشی شدید دردیپلماسی آمریکا داده باشد نیز اقرار آمیز و حتی می‌توان گفت اشتباه است.
بسیاری از آنچه در مورد مرگ مذاکرات صلح گفته می‌شود همراه با دو رویی است، از آنجا که گویا تا قبل از اظهارات ترامپ مذاکراتی در کار بوده است. به همین ترتیب نظریه‌ای که معتقد است که این اظهارات باعث شکستن تعادلی‌ست که در برخورد آمریکا با مسئله فلسطین و اسرائیل وجود داشته است، این نظریه عملاً دولت اوباما و مسئولیت وی را پنهان میکند. تو گوئی اوباما سیاستی معتدل در پیش گرفته بود.
حال آنکه اگر هرکسی با کمی فاصله و روشن بینی به تحولات دهه اخیر بنگرد، مشاهده می‌کند که هر دوی این نظریات دروغی بیش نیستند.

 

"اورشلیم شرقی ضمیمه، تحت استعمار، و اسرائيل در مصونیت کامل"

چندین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که مورد وتوی آمریکا قرار گرفتند، بطور خاص مربوط به اورشلیم اند.
در سال ۱۹۶۸ یک سال پس از فتح بخش شرقی این شهر قطعنامه ۲۵۲ از اسرائیل خواست که از هر اقدامی که موجب تغییر وضعیت این شهر شود، خودداری کند. در سال ۱۹۸۰ پس از انضمام اورشلیم در قطعنامه ۴۷۶، سازمان ملل به وضوح زیر پا گذاشتن قوانین بین‌المللی توسط اسراییل را مطرح کرد. و از تمامی دولتهایی که در این شهر نمایندگی داشتند خواست تا نمایندگی‌های‌شان را از اورشلیم منتقل کنند.
اگر چه این تصمیم تا کنون از طرف آمریکا زیر پا گذاشته نشده بود، اما این امر مانع از این نشد که اسرائیل سیاست یهودی سازی این شهر را پیش ببرد.
از سال ۱۹۶۷ به بعد ۱۳ درصد این شهر را منطقه قابل ساخت برای فلسطینی‌ها اعلام کردند و ۳۵ درصد آن را برای مستعمرات در نظر گرفتند. ساخت مستعمرات به سرعت پیش رفت و امروز ۲۰۰ هزار یهودی در این منطقه زندگی میکنند. حال آنکه اجازه ساختن قطره قطره به فلسطینی ها داده می‌شود و بیش از ۸۰۰۰۰ نفر از ۳۰۰۰۰۰ فلسطینی در خانه‌هائی زندگی می‌کنند که از نظر اسرائیل غیر قانونی است و هر لحظه امکان تخریب آن‌ها وجود دارد.
اما عدم قبول و احترام به قطعنامه های سازمان ملل در مورد اورشلیم همچون دیگر قطعنامه‌ها از طرف اسرائیل هرگز منجر به هیچگونه تحریمی از طرف امریکا و یا کشورهای اروپائی نشد.
بدین ترتیب علیرغم اینکه اورشلیم بعنوان پایتخت به رسمیت شناخته نشده است، اسرائیل می‌تواند با مصونیت کامل از حمایت اکثر کشورهای غربی به رهبری آمریکا بهره‌مند باشد، از جمله هدیه اوباما به اسرائیل یعنی ۳۸ میلیارد دلار کمک نظامی بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۸.

 

"احتمال ضعیف یک قیام و ضرورت تحریم"

ادعای اینکه تصمیمات اخیر ترامپ چرخشی‌ست [در سیاست خارجی آمریکا]، بیش از اینکه کمکی باشد به روشن شدن مسئله درک آن را مبهم میکند.
همدستی فعال یا غیر فعال [آمریکا با اسراییل] چیز جدیدی نیست و بدون آنکه بخواهیم به دام "بدترین سیاستها" بیفتیم، باید اعتراف کرد که اقدامات اخیر ترامپ باعث از بین رفتن ابهامات میشوند، ابهامات و توهماتی که تا کنون جان سختی داشتند.
این امر بدین معنا نیست که شکل بسیار نمادین تصمیم ترامپ باعث تشنج و خشونت در سرزمین‌های اشغالی و تا حد کمتری در دیگر کشورهای منطقه نخواهد شد. این فتنه‌انگیزی جدید که همراه است با رضایت شرم آور مقامات اسرائیل، ممکن است با عکس‌العمل‌هائی ناشی از خشم فلسطینی‌ها شود و شاید حتی به عملیات مسلحانه منجر گردد که البته مورد سوء استفاده اسرائیل قرار خواهد گرفت.
اما زمان، زمان یک قیام همگانی نیست، چرا که فلسطینیها به خوبی به وخامت توازن قوا واقفند.
جنبش ملی ضعیف شده و حقانیت خود را از دست داده است. این جنبش با اختلافات و رقابتهای درونی مین‌گذاری شده است. اختلافات ورقابت‌هائی که هیچ ربطی به پیشبرد حقوق ملی فلسطینی‌ها ندارد و علیرغم محکومیت‌های رسمی از طرف دولت‌های استبدادی عرب که از ترس جنگ سرد ایران و عربستان ترجیح می‌دهند خود را به اسرائیل و آمریکا نزدیک کنند، انتظار هیچ حمایتی هم نمی‌رود.
فلسطینی‌ها در انزوا به سر می‌برند و در چند روز آینده هیچ اتفاق مطلوبی نخواهد افتاد. خصوصأ که تظاهراتشان با اتکا به مواضع افراطی دولت اسرائیل به شدت سرکوب خواهد شد. زمان، زمان همبستگی است و بدون اینکه قصد سخن گفتن به جای فلسطینی‌ها باشد، باید گفت که سخن گفتن از حل مسئله از طریق مذاکرات تحت نظارت آمریکا، اسطوره‌ای است که باید با قاطعیت به زباله دان تاریخ سپرد‌.


زمان، بیش از همیشه، زمان تحریم است!

 

ترجمه: برای اندیشه و پیکار

************

ژولیان سلنگ، فعال سیاسی فرانسوی و نویسنده مقالات و کتب گوناگون در همبستگی با حقوق خلق فلسطین.
برگرفته از:


Julien Salingue
Jérusalem: de quoi la décision de Donald Trump est-elle le nom ?

http://www.regards.fr/web/article/jerusalem-de-quoi-la-decision-de-donald-trump-est-elle-le-nom