در زير يوغ گرسنگی
بقلم تی يری بران
از لوموند ديپلوماتيک – دسامبر ۱۹۹۱
رژيم صدام حسين، علی رغم ترس عميق خود از اينکه روشنفکران فارغ التحصيل
دانشگاههای غربی به توطئه عليه آن دست بزنند به هزاران دانشجوی عراقی
بورس تحصيلی می داد تا در دانشگاههای اروپا و آمريکا درس بخوانند.
نسبت قابل توجهی از کادرهای کنونی رژيم فارغ التحصيلان بهترين دانشگاههای
انگليس و آمريکا و بنابراين بسيار با کيفييت هستند. عراق پزشکی نسبتا
مدرنی داشت و عمليات جراحی بسيار پيشرفته همراه با آزمايش وتشخيص
کامپيوتری آزمايشگاه های بسيار مدرن، پيوند اعضا، دياليز کليه و
معالجه با اشعه ليزر در آنجا انجام می شد.
در نتيجه سياست افسار گسيخته مدرنيزاسيون و علی رغم هزينه ی سنگين
جنگ عليه ايران ( ۸۰-۸۸) عراق توانست نرخ رشد توليد ناخالص داخلی
را از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ درحد ۵ / ۷ درصد نگه دارد و همراه با آن
سطح زندگی عمومی را بالا ببرد. طی ۱۸ سال از ۱۹۷۰ تا ۸۸ مصرف مواد
غذائی سرانه در عراق از ۲۲۵۰ کالری در روز به بيش از ۳۳۰۰ کالری
رسيد (۱). هم چنين ، با افزايش چشمگير مصرف مرغ، لبنيات و تخم مرغ
که بتدريج جايگزين غذاهائی مثل نخود و ديگر گياهان گرديد مصرف پروتئين
۳۰ درصد بالا رفت . برای مثال توليد تخم مرغ از ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۹ بيش
از ۵ برابر شد و توليد گوشت مرغ از ۱۷۰۰۰ تن به ۱۹۸۰۰۰ تن رسيد.
توجه کنيم که ۹۵ درصد از دانه مورد نياز مرغداريها از خارج وارد
می شد. بنابراين ، اين تحول با وابستگی روز افزون به واردات همراه
بود، وارداتی که دو سوم خواربار مصرفی را در آستانه تحريم اقتصادی
شامل می گشت.
ششم اوت ۱۹۹۰، شورای امنيت سازمان ملل متحد به تحريم مالی، تجاری
و نظامی عراق رای مثبت داد. اندکی پس از اين قطعنامه، وزارت کشاورزی
و آبياری عراق که نسبت به خطر قحطی آگاه بود با تغيير جهت بخشی از
کشاورزی به سمت توليد گندم، جو و برنج دست به اقداماتی برای توليد
غله زد. زمين های کشت نشده زير کشت رفت. در تکنيک کشت برنج نيز تغييراتی
داده شد تا دوبار پياپی در سال بتوان از زمين استفاده کرد. هزاران
تن بذر گندم، کود شيميائی، مواد ضد آفات و نفت سياه به قيمتهائی
که بخاطر سوبسيد شديدا ارزان بود بين کشاورزان توزيع گرديد تا آنها
را برای توليد تشويق نمايد. بدين ترتيب سطح زير کشت در فصل پائيز
۵۰ در صد افزايش يافته بود.
به نسبت ميانگين توليد سه سال پيش ( ۱۹۸۹ – ۱۹۸۷ ) توليد ۱۹۹۰هفتاد
درصد افزايش داشت و سطح آفت زدائی شده دوبرابر شده بود(۲). استفاده
از غلات برای خوراک دام ممنوع گشت و بهمين ميزان توليد گوشت کم شد.
با وجود اين، برای عراق امکان ندارد که در زمينه تامين مواد غذائی
خود کفا باشد. جيره بندی سختگيرانه ای ضروری است.
علی رغم تلاش هائی که به کار رفته ، در ژانويه ۱۹۹۱ عراق آمادهء
مقابله با جنگ در زمينه ايمنی غير نظامی، سازماندهی خدمات بهداشتی
و تهيه آذوقه نيست. جنگ با ايران، که دو سال قبل به پايان رسيده
، مردم را نيز مانند ارتش بشدت خسته کرده است.
بمبارانهای غافلگير کننده(۳) ضربات خود را درست آنجا که انتظار نمی
رفت وارد می آوردند. مفسران حملات هوائی آمريکا، در جريان جنگ خليج،
اظهاراتی کرده اند که به نحو غريبی آنچه را که در جريان جنگ ويتنام
طی سالهای ۷۰ گفته می شد ، به خاطر می آورد: "Bomb them back to
the stone age" (با بمباران آنها را به عصر حجر برگردانيد) به عبارت
ديگر "زير بنای مدرن کشور را نابود کنيد تا به عصر حجر برگردند".
آنچه در درجه اول آماج حمله بود، ارتش عراق نبود بلکه زير بنای صنعتی
و نيروگاه ها بود. خطيرترين مساله برای مردم انهدام سيستماتيک مراکز
صنعتی با بخار، توربين های گاز و سدهای آبی توليد برق بود. جمعا
۲۰ مرکز بميزان ۷۵ تا ۱۰۰ درصد منهدم شده است. طی چند هفته توليد
برق بشدت سقوط کرد.
قحطی شير و آب آشاميدنی
هيات اعزامی سازمان جهانی بهداشت (DMS) و يونيسف که يک ماه پس از
آغاز بمباران به بغداد رسيد(۴) ، با مردمی مواجه ميشود پريشان و
وحشتزده(۵)، محروم از وسايل گرم کننده که مايوسانه تلاش می کنند
آب و سوخت برای پخت و پز بدست آورند. مدارس بسته اند . بچه ها شب
از ترس بمباران جيغ می کشند. قحطی شير و غذای کودکان، به خصوص آثار
کشنده ای روی نوزادان باقی می گذارد. "موسسه کودک" چنين حالتی را
پيش بينی نمی کرده تا در محل بفکر توليد چيزی جايگزين شير و غذای
کودک باشد. اسهال و بيماريهای تنفسی آمار مرگ کودکان را بالا می
برد. از کار افتادن پمپهای تخليه فاضل آب موجب شده که جويهای فاضل
آب در کوچه ها و خانه ها جاری شود . بخشی از اين آبها به رودخانه
می ريزد. تانکرهای آب متعلق به شرکتهای خصوصی، آب تصفيه نشده رودخانه
را بعنوان آب آشاميدنی به مردم می فروشند و بدين ترتيب ميکرب بيماريهای
معده و روده را به همه جا منتقل می کنند. کارخانه های شيميائی که
کلر توليد می کرده اند بمباران شده اند.
قبل از جيره بندی غذائی در سپتامبر ۱۹۹۰، وزارت بازرگانی هرماه ۳۴۰
هزار تن خواروبار مشمول سوبسيد، توزيع ميکرد. اين کميت در فاصله
ی سپتامبر تا دسامبر ۹۰ به ۱۸۰ هزار تن و سپس از ماه ژانويه به ۱۳۵
هزار تن تقليل يافت. قبل از جنگ، سطح مصرف سرانه بيش از ۳ هزار کالری
در روز بود در حالی که اين سيستم جيره بندی، بيش از ۱۲۰۰ کالری تا
ماه دسامبر و سپس ۹۰۰ کالری از ژانويه تا آوريل را تامين نمی کند.
اين جيره بتدريج بالا می رود تا ماه مه و ژوئيه به ۱۳۶۰ کالری برسد
و سپس در همين سطح باقی بماند. برای صرفه جوئی در گندم، حالا آرد
"خاکستری" که مخلوطی است از آرد گندم، جو و ذرت با قيمتی همراه با
سوبسيد توزيع می کنند. در بازار آزاد، قيمت آرد سفيد ۴۴ برابر شده
و برنج ۲۲ برابر. قيمت گوشت کمتر بالا رفته زيرا بخاطر کمبود علوفه
و خوراک دام می بايست حيوانات را سريعا می فروختند ويا روانه ی کشتارگاه
می کردند. صدها هزار رأس از دام ها بطور قاچاق به ايران و ترکيه
و حتی کويت برده شد. قسمتی از غلات منطقه کردستان نيز به کشورهای
همجوار (ايران و ترکيه ) فروخته می شود زيرا پول آن کشورها از پول
عراق که بشدت تنزل کرده ارزش بيشتری دارد(۶).
کشور هنوز به مرحله ی "قحطی" نرسيده اما فقر و فاقه در شهرها وجود
دارد که در چارديواری خانواده پوشيده می ماند ولی می توان آنرا در
قناعتی ديد که به جيره بندی شبيه است و در فروش هر آنچه در خانه
ها باقی مانده تا بتوان با آن چيزی برای خوردن خريد. پس از ته کشيدن
پس انداز و تلاش برای ادامه حيات علی رغم بالا رفتن سرسام آور قيمتها
نوبت به تقاضای کمک از افراد خانواده يا دوستانی که وضعشان بهتر
است می رسد. ولی هرچيز حدی دارد. برخی که به آينده اميدوار بودند
دستگاه تهويه وپنکه ها را در ماه ژانويه فروختند . تابستان بسيار
گرم فرا ر سيد. شوفاژ و گرم کن و پتو را فروختند به اين اميد که
قحطی تا زمستان طول نخواهد کشيد. اينک زمستان فرا می رسد و تحريم
ومحاصره هم چنان برجاست.
هيات اعزامی سازمان بهداشت جهانی و يونيسف ، از ماه فوريه ۹۱ اخطار
کرده بودند که احتمال قحطی مهلک وجود دارد. بنا به خواست دبير کل
سازمان ملل متحد هياتی متشکل از ارگانهای اصلی ملل متحد در ماه مارس
به عراق رفتند و از شمال تا جنوب آن ديدن کردند. نتيجه گيری آنها
اين بود که جز با استقرار مجدد دستگاه اقتصادی کشور نميتوان جلوی
گرسنگی و بيماريهای واگير را گرفت. بديهی است که اين کار مستلزم
لغو تحريم است ولی شورای امنيت حاضر نيست از تصميم خود عقب نشينی
کند. به سياست تحريم ادامه می دهد تا صدام حسين را مجبور کند از
اطلاعات مربوط به زرادخانه هسته ای و جنگ بيولوژيکی پرده بردارد.
در ماه ژوئن ، پرنس صدرالدين آقاخان(۷) خود در راس هياتی عالی رتبه
برای ارزيابی نيازهای فوری و ارائه توصيه هائی همراه با عدد و رقم
به شورای امنيت ، عازم عراق شد. اين هيات نيز مانند هيات پيشين خطر
فقر و فاقه ی مهلک را خاطرنشان ساخت. نشانه های عادی هشدار دهنده
ی فرارسيدن قحطی هم اکنون پيش چشم همگان است: قيمت مواد غذائی اساسی
بنحو سرسام آوری بالا رفته، خانواده ها اموال شخصی مثل تلويزيون،
راديو، لباس، قالی و بخصوص جواهرات خود را برای تامين آذوقه می فروشند.
با افزايش سرسام آور همه نوع دزدی و دستبرد، در خيابان ها و در خانه
ها و نيز موارد متعدد قتل در شهرهائی که مورد مطالعه قرارداده ايم،
وقوع جرائم به حد انفجاری رسيده است. مغازه داران به خصوص مواجه
با حرص و ولع سربازانی هستند که کارشان را از دست داده اند، تحقير
شده اند و حتی نمی توانند نان خانواده شان را نيز تامين کنند.
تحريم اقتصادی خود حالات اضطراری نوينی پديد می آورد. کردها فقط
به یُمن کمکهای غذائی به زندگی خود ادامه می دهند و نمی توانند دهکده
هاشان را در اين شرايط قحطی و فلج عمومی اقتصادی ، بازسازی کنند.
از ژوئن ۹۱ ، يونيسف به وزارت بهداشت عراق پيشنهاد کمک می دهد تا
کودکانی را که دچار سوء تغذيه اند در مراکزی بپذيرد. تحقيقات مختلفی
که تا کنون انجام شده نشان می دهد که بيش از يک پنجم کودکان عراقی
در جنوب کشور مبتلا به سوء تغذيه اند. اين نسبت در مناطق ديگر يک
دهم است. در مجموع ، بيش از نيم ميليون کودک کمتر از ۵ سال دچار
سوء تغذيه اند. ميزان مرگ ومير کودکان کمتر از ۵ سال، طی يک سال
بيش از دوبرابر شده است.
به دنبال مذاکرات طولانی و صبورانه ، سرانجام وزارت بهداشت عراق
رضايت داد که ۴ مرکز " جبران سوء تغذيه" در چهار بيمارستان بغداد
صرفا بطور آزمايشی دائر کند. عراقی ها نمی فهمند چرا ملل متحد با
اعمال تحريم ، اين کشور را مبتلا به گرسنگی می کنند و در همان حال
هياتهائی از همين سازمان می خواهند با اجرای برنامه هائی ، سوء تغذيه
ناشی از همين تحريم را جبران کنند.
صدام حسين با بدست گرفتن مجدد کنترل دولت و ارتش، کنار گذاشتن برخی
از وزرا که با نيروی اشغالگر، بيش از حد سازشکار بوده اند، اميدوار
است که نيروهای ملل متحد عراق را ترک کنند. دولت می خواهد مسائل
داخلی اش را بدون وجود شاهد و بدون دخالت خارجی حل کند. عراقيها
در نتيجه تمديد تحريم دچار سرگردانی شده اند . ديگر مايل نيستند
بين خارجی ها فرق بگذارند. در اين فضای پس از جنگ که کمبود در همه
چيز مشاهده می شود نوعی بيزاری شديد بوجود آمده است و همه خارجی
ها در ايجاد وضع کنونی شريک جرم تلقی می شوند. اينجاست که تمديد
بايکوت به هدفهای مخالف خود منتهی ميشود. مردم عراق که در بدبختی
واحدی شريک يکديگرند دور رئيس جمهورشان که بيش از هر زمان ديگر بصورت
قربانی غرب در آمده، گرد می آيند.
اما در بارهء هزاران کودکی که از سوء تغذيه و قحطی طولانی جانشان
را از دست می دهند ، روزی به خاطر خواهيم آورد که يکی از کسانی که
می کوشيد (هر چند بدون نتيجه) مانع جنگ گردد هشدار داده بود: "...
با تحريم و بايکوت به خفه کردن ملتی ادامه دادن روزی بعنوان جنايتی
غير قابل گذشت عليه بشريت شناخته خواهد شد..."(۸)
- - - - - - - - - - - - - - - -
* تی يری بران (Thierry Brun)استاديار موسسه کشاورزی مديترانه (
IAM ) در مونپوليه. وی که مشاور واحد برنامه ريزی شرايط اضطراری
يونيسف است عضو هیأتی بوده که به رياست صدر الدين آقاخان، در فاصله
۲۸ ژوئن تا ۱۳ ژوئيه [۹۱] به عراق رفته و سپس در ۲۲ ژوئيه گزارشی
در بارهء خطرات گرسنگی در عراق به شورای امنيت ملل متحد در نيويورک
ارائه کرده است. او در حال حاضر عضو وابسته عمليات يونيسف برای کمکهای
غذائی به کودکان عراق است.
(1)
6 août 1991. E.Boutrif , Back to office, Report from Irak.
FAO, Rome (۲) وزارت برنامه ريزی جمهوری عراق، سازمان مرکزی آمار،
آمار استخراج شده سالانه، بغداد ۱۹۹۰
(۳) ۱۷ فوريه ۹۱ ساعت ۴۰ِ/ ۲ صبج بمباران متمرکز ساختمانهای استراتژيک
و اداری پايتخت آغاز شد.
(۴) دکتر گيانی مورزی، نماينده ء يونيسف، اولين مسؤول يکی از بخشهای
سازمان ملل متحد است که زير بمباران به سر کار خود بر ميگردد در
آن وقت هنوز حمله زمينی شروع نشده بود.
(۵) جمعيت بغداد بيش از ۴ ميليون نفر است.
(۶) ارزش دينار عراق ، يک بيستم ارزش آن قبل از جنگ است.
(۷) قطعنامه ۶۸۷ مورخه ۳ آوريل ۱۹۹۱ قيد می کند که شورای امنيت شرايط
انسانی در عراق را هر ۶۰ روز يکبار مورد مطالعه قرار می دهد به اين
هدف که احتمالا از وخامت آن شرايط بکاهد.
(۸) نامه به برنارد کورنو نوشته ی کلود شسون وزير سابق امور خارجه
فرانسه و نماينده پارلمان اروپا، مورخ ۱۳ ژوئيه ۱۹۹۱.