www.peykarandeesh.org

مقالات
انتشارات اندیشه و پیکار

‮ جايگاه اسلام در رژيم جمهوری اسلامی

تراب حق شناس

از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی و فجايعی که به بار آورده،‮ ‬بسياری را رسم بر اين است که علت مشکل را صرفاً‮ ‬در‮ «‬اسلامی بودنِ‮» ‬رژيم بجويند و همصدا با برخی محافل مطبوعاتی و سياسی‮ ‬غربی‮ (‬که موضع گيريشان نسبت به برآمد جنبش های اسلامی،‮ ‬و کلاً‮ ‬دنيای اسلام،‮ ‬يادآور تعصب کور صليبيان است‮) ‬می کوشند منشأ بدبختی های مردم ايران و کلاً‮ ‬مسلمانان را نه در انواع ستمديدگی ها و تحمل فشارها از يک طرف و قلدرمنشی و يکه تازی صاحبان سرمايه و قدرت از طرف ديگر،‮ ‬بلکه در اسلام جستجو کنند و استبداد و ظلم و فقر مادی و فرهنگی و تحقير و فساد و بی عدالتی‮ ‬ناشی از مناسبات استثمارگرانه داخلی و خارجی را ناديده بگيرند‮.
‬ برخی از‮ «‬مبارزان‮» ‬سياسی سابق هم به اين دلخوش اند که برای نشان دادن علل بدبختی های ايران،‮ ‬خيلی راحت و‮ ‬غيرمسؤولانه به فحاشی به اسلام بپردازند،‮ ‬به تعصب ايرانی گری،‮ ‬شووينيسم ضد عربی پناه برند و گمان کنند که اگر اسلام را به عنوان مقصر اصلی دراز کنند و به شلاق بکشند يا مانند برخی به تصوف و عرفان و حتی دين ديگری رو بياورند،‮ ‬شيطان را از جسم و جان‮ «‬تمدن ايرانی‮» ‬بيرون خواهند کرد و‮ «‬مدرنيته‮» ‬را به جای آن خواهند نشاند‮! ‬نمونه های چنين‮ «‬تحليلی‮» ‬را در القابی که دربارهء رژيم به کار می برند می توان ديد‮: ‬رژيم فقها،‮ ‬رژيم ملايان يا ملاتاريا،‮ ‬حکومت آخوندی،‮ ‬رژيم ولايت فقيه،‮ ‬يک مشت روضه خوان،‮ ‬ريشوها،‮ ‬عمامه بسرها،‮ ‬دستاربندان،‮ ‬شمع فروش ها و‮ ‬غيره؛ حرفهايی که جز برای دل خنک کردن فايده ای ندارد و مسلم است که بدين نحو دشمن را نمی توان شناخت و به طريق اولی با آن نمی توان مبارزه کرد‮.
‬ کشور ما دربرابر وضع فاجعه آميزی قرار دارد که پاسخ و راه حل می طلبد‮. ‬مردم ايران طی يک قرن برای سومين بار پس از مشروطيت و جنبش ملی نفت به پا خاستند تا خود را از باتلاق سراپا استثمار و ديکتاتوری و تحقير و فقر و فساد همه جانبه بيرون بکشند‮. ‬هر طبقه يا قشر اجتماعی،‮ ‬بلکه هر فردی از ديد خويش انتظار خاصی ازاين تحول و زايمانِ‮ ‬پردرد داشت،‮ ‬اما آنچه برآيند نيروهای فعال اجتماعی به بار آورد همين رژيم ارتجاعی ست که هنوز بر سر کار است‮. ‬برای کسانی که در تحليل اين فاجعه،‮ ‬سراغ‮ ‬ساده ترين نمودها را می گيرند چه چيز راحت تر از اينکه به دهان همين رژيم چشم بدوزند و هر ادعائی را که او کرد،‮ ‬همچون حقيقتی مسلم،‮ ‬علت العلل وضع فلاکت بار کنونی معرفی کنند؟ رژيم خود را‮ «‬اسلامی‮» ‬می داند و هر جنايتی را به ناف عقيدهء اسلامی می بندد،‮ ‬پس لابد همين است‮! ‬به خاطر داشته باشيم که‮ ‬داوری راجع به اشخاص بر اساس آنچه خودشان دربارهء خويش می گويند کاملاً‮ ‬خطا ست‮. ‬آنان که رژيم جمهوری اسلامی را بدين نحو که ذکر شد‮ «زير ضربه‮» ‬می گيرند در دام رژيم اند‮ ‬و درست همان راهی می روند که رژيم ترسيم کرده است‮. ‬رژيم خود را اسلامی می داند پس،‮ ‬تباهی ها همه از اسلام است و در اين باره می توان با کمترين اطلاع از اسلام و تاريخ و تحولات و شاخه ها و فراز و فرودهای آن با کينه توزی و نثار ناسزا خود را مترقی جا زد،‮ ‬راحت شد و‮ «جواب‮» ‬مسأله را يافت‮!
‬ سرِنخِ‮ ‬اين موضع گيری های به اصطلاح مخالف را در همان خط مشی رژيم بايد جستجو کرد و اينگونه مخالفان،‮ ‬تنها به آسياب رژيم است که آب می ريزند‮. ‬هردو مطلق می انديشند و استدلال می کنند،‮ ‬هردو،‮ ‬نقطهء افراطی مقابل يکديگرند و به عبارت ديگر،‮ ‬دو روی يک سکه اند که هيچ پاسخ درستی به مسأله نمی دهند‮. ‬رژيم درک خود از اسلام را که صرفاً‮ ‬بر طبق منافع او ست مطلق می کند،‮ ‬پديدهء اسلام را از محتوای اجتماعی و تاريخی اش تهی می کند و آن را برای دنيای امروز،‮ ‬آنهم به طور دربست،‮ ‬قابل اجرا اعلام می نمايد،‮ ‬بی آنکه خود چنين باوری داشته باشد و در عمل چنين کند‮ (‬اين را در ادامهء مقاله خواهيم ديد‮). ‬طرف مقابل هم کل يک فرهنگ و عملکرد تاريخی و اجتماعی آن را در حرف و با عصبانيتِ‮ ‬هرچه تمام تر رد می کند،‮ ‬بی آنکه خود از قلمرو و نفوذ فرهنگی آن بتواند خارج شود‮.
‬ اسلام نيز مانند يهوديت و مسيحيت و در ادامهء آنها،‮ ‬جريان دينی،‮ ‬فرهنگی و تاريخی وسيع و عميقی ست در تاريخ بشری که هرگز درک واحدی از آن وجود نداشته است‮. ‬اين يک جهان بينی ست که در رابطهء تنگاتنگ با نيازهای مادیِ‮ ‬جوامع معينی از بشر در طول تاريخ به وجود آمده،‮ ‬تحول يافته و با منافع مشخص ملت ها و گروه ها و حتی افرادی که با آن سروکار داشته اند رنگ گرفته است‮. ‬اشکال از اينجا ناشی شده که گروه های اجتماعی معين برای تحکيم منافع خود،‮ ‬درک ويژه و مرحله ای خويش را تقدس و ابديت بخشيده اند و رقيبان و مخالفان خود را در آن مرحله مزورانه مخالف آن تقدس معرفی نموده سرکوب کرده اند‮.
‬ اگر اسلام را به عنوان يک دين و فرهنگِ‮ ‬جاری شده در تاريخ در نظر بگيريم‮ (‬با همهء بارِ‮ ‬نهادی و حقوقی که آن را با مکتب های فکریِ‮ ‬ديگر متمايز می سازد‮)‬،‮ ‬و نه يک ايدئولوژی و امر مقدس که انحصار حقيقت در دستِ‮ ‬او ست،‮ ‬می توانيم‮ «‬جنگ هفتاد و دو ملت‮» ‬را به قول حافظ‮ «‬عذر بنهيم‮»‬،‮ ‬مذهب را امری شخصی و جزء حقوق مدنیِ‮ ‬افرادِ‮ ‬جامعه بدانيم که بدان باور داشته باشند يا نداشته باشند،‮ ‬بدان عمل کنند يا نکنند،‮ ‬آن را تبليغ،‮ ‬يا با آن مبارزهء نظری کنند‮.‬‮ ‬تنها در اين صورت است که می توان حساب دستگاه دين را از دولت جدا کرد و اصل لائيسيته را که يکی از دستاوردهای مبارزات بشريت و انقلاب فرانسه است در زندگی فردی و اجتماعی وارد کرد‮. ‬از همين روست که دولت بايد دربارهء دين موضعی خنثی داشته باشد،‮ ‬نه حمايت،‮ ‬نه مخالفت‮.
‬ در بحث پيرامون درک واحد يا متعدد از اسلام،‮ ‬من خود،‮ ‬زمانی در سال‮ ‬۱۳۵۸‮ ‬در مقالاتی تحت عنوان‮ «‬ولايت فقيه‮: ‬گشادترين کلاهی که بر سرِ‮ ‬مردم ايران می رود‮» ‬در نشريهء‮ ‬پيکار‮ ‬گفته ام‮ «‬اسلام يعنی همين که خمينی می گويد‮». ‬اما امروز می فهمم که اين سخن درست نيست‮. ‬اسلام خمينی فقط يک نوع تفسير آن است‮. ‬ما که حاضر نبوديم و نيستيم برداشت پل پوت،‮ ‬برژنف و استالين‮ ... ‬را با کمونيسم يکی بدانيم اسلام را هم نمی بايست به درک و عمل خمينی از آن محدود کنيم‮. ‬اسلام که به عنوان يک دين و فرهنگ زنده مانده،‮ ‬علتش قابليت رفرمی ست که داشته و دارد و خمينی هم در آن تغييرات و رفرم هايی متناسب با مصالح خود و طبقه ای که آن را نمايندگی می کرده داده است که در سطور بعد به آنها اشاره خواهيم کرد‮.
‬ اسلام حتی در قرآن درک واحدی از اصول خود ارائه نمی دهد‮. ‬همه منطبق با شرايط زمانی و مکانیِ‮ ‬جنبشی ست که برای توجيه و تئوريزه کردنِ‮ ‬آن ابداع شده بود‮. ‬مثل هر ايدئولوژی ديگر‮. ‬همه فرزند زمان خودند‮. ‬نمونه بدهيم‮: ‬دين اسلام در دوران نخستين،‮ ‬زمانی که از يک گروه کوچک و ضعيف از پيروان محمد تجاوز نمی کرد و مورد طعن و لعن و بايکوت اکثريت اهالی مکه بود سهل گيری و مدارا و همسازی با مخالفان را اصل قرار می دهد‮. ‬در سورهء‮ ‬۱۰۹‮ (‬الکافرون‮) ‬می خوانيم‮: «‬بگو ای کافران‮. ‬من آنچه را که شما می پرستيد نمی پرستم‮. ‬شما هم آنچه من می پرستم نمی پرستيد‮. ‬من نيز پرستندهء آنچه شما می پرستيد نيستم‮. ‬و شما هم پرستندهء آنچه من می پرستم نيستيد‮. ‬شما دينِ‮ ‬خود داريد و من هم دين خودم را دارم‮.» ( ۱ ‮ )‬
در جای ديگر،‮ ‬زمانی که وضعِ‮ ‬گروه مسلمانان بهتر شده و قدرتی گرفته اند اما هنوز آراء و گرايشات مخالف نيرومندند،‮ ‬راه استدلال و مقايسه را پيش می کشد‮. ‬در سورهء بقره آيهء‮ ‬۲۵۶‮ ‬می خوانيم‮: «‬کار دين به اجبار نيست،‮ ‬زيرا راه و بيراهه آشکار شده است.» (‬ ۲ ‮) ‬در زمان و شرايط ديگر و بر پايهء منافعِ‮ ‬مرحله ایِ‮ ‬جنبش خود،‮ ‬سرمشقی برای آشتی و جلوگيری از آتش اختلافات فرقه ای ارائه می دهد‮: «‬کسانی که ايمان آورده اند‮ [‬يعنی مسلمانان‮]‬،‮ ‬يهوديان،‮ ‬ستاره پرستان،‮ ‬و مسيحيان که به خدا و روز جزا ايمان داشته باشند و نيکوکاری کنند نه ترسی خواهند داشت و نه اندوهی‮.» (۳‮) ‬ و نظير همين آيه در سورهء بقره آيهء‮ ‬۶۲‮ ‬و نيز در سورهء حج آمده که از زردشتيان و حتی مشرکان نيز نام می برد و می کوشد که اختلافات و جنگ فرقه ای پيش نيايد‮: «‬کسانی که ايمان آورده اند‮ [‬يعنی مسلمانان‮] ‬و يهوديان و ستاره پرستان و مسيحيان و آنها که مشرک اند،‮ ‬خدا آنها را در روز قيامت،‮ ‬از يکديگر جدا و مشخص خواهد کرد‮. ‬او شاهد همه چيز هست. » (‬ ۴ ‮ )‬
اما وقتی از موضع قدرت سخن می گويد و برای پيشبرد مقاصد اجتماعی و سياسی خود،‮ ‬طرد مخالفان را ضروری می داند،‮ ‬پس از اشاره به نقاط مشترکِ‮ ‬خود با يهوديان و مسيحيان،‮ ‬صريحاً‮ ‬می گويد‮: «‬هرکس‮ ‬غير از اسلام دينی برگزيند هرگز از او پذيرفته نيست و در آخرت از زيانکاران است‮.» ( ۵ ‬ ‮) ‬ با تغيير شرايط،‮ ‬همين دين که خود را‮ «‬آئين آسانگير و نرم خوی » ( ۶) معرفی می کرد،‮ ‬آنجا که پيشرفت با اعمال زور و خونريزی امکانپذير است می گويد‮: «چون با کافران روبرو شويد آنها را گردن بزنيد تا آنگاه که از خونريزی بسيار دشمن را از پا درآوريد ... » ( ۷ ‮ )‬
انطباق با شرايط زمانی و مکانی جهت تحقق نيازهای مادی معينِ‮ ‬هر مرحله نه تنها در مواردی که ذکر شد بلکه در ده ها مورد ديگر که همه احکام ابدی و مقدس و لايتغير تلقی می شوند ديده می شود‮. ‬اسلام يک حرکت اجتماعی در زندگی بشر از ملت های متعدد بوده که در طول تاريخ به صدها شکل و رنگ درآمده و همين تنوع و تحرک و ديناميسم بوده که تا امروز آن را باقی نگه داشته است‮. ‬اشتباه اين است که آن را در يک شکل و محتوا ببينيم و مقدس و بسته و جاودانی تلقی کنيم‮. ‬اين اشتباه اگر در تأييد آن باشد به بنيادگرايی می انجامد و تعصب کور،‮ ‬و اگر در مخالفت با آن باشد به موضعی خصمانه که در هردو حالت،‮ ‬حقيقتِ‮ ‬آن جريان تاريخی شناخته نشده است‮. ‬موضع خصمانه و نفی گرا فقط می تواند به تعصب معتقدان دامن بزند و کار را به جنگ های فرقه ای بکشاند‮. ‬اين خطری ست که بايد جلوی آن را گرفت‮. ‬در چنين جنگی همه بازنده اند‮.
‬ اسلام هم مانند هر ايدئولوژی ديگر وسيله ای ست که گروه ها يا افراد برای توجيه منافع خود از آن استفاده می کنند و بايد آن را جريانی ديد که در‮ ‬۱۴۰۰‮ ‬سال پيش در يک جامعهء معين و به دنبال پيشينه های مادی و فرهنگی اش پديد آمده و مثل رود در تاريخ جريان يافته و در جريانات ديگر هضم شده يا آنها را در خود هضم کرده و به نوبهء خود در مسير حوادث تأثير گذارده و تمدن اسلامی را به وجود آورده است‮.
‬ جريانات مدعی اسلام در دنيای معاصر اسلامِ‮ ‬واحدی ندارند و ما ده ها نمونه اش را تنها در ايران سراغ‮ ‬داريم‮. ‬پس بيهوده به نبرد با اشباح نبايد پرداخت‮. ‬منافعی که آن توجيه دينی يا فلسفی معين را موجب می شوند بايد زير ضربه گرفت و همراه با آن توجيهات فکری و ايدئولوژيکش را‮. ‬بعضی چنان با به اصطلاح اسلام درگير شده اند که حاکميت را که در ايران طبقاتی ست و از منافع طبقات و اقشار معينی حمايت می کند و ماشين سرکوبش را با درک طبقاتی‮ ‬غريزی اش عليه مخالفان به راه می اندازد در عبا و عمامه و ريش و نماز جمعه خلاصه می کنند به طوری که حتی درکشان از‮ «‬رژيم ولايت فقيه‮» ‬آنقدر سطحی و محدود است که گويا اگر کت و شلواری ها بيايند ديگر مشکلی درکار نخواهد بود‮. ‬به نظر ما هر رژيمی هم که پس از انقلاب‮ ‬۱۳۵۷‮ ‬در ايران بر سرِ‮ ‬کار می آمد و با توجه به زمينهء ناآماده و تضاد منافع شرکت کنندگان در انقلاب و مناسبات جهانی امروز می خواست حاکميت بخشی را بر بخش های ديگر تحميل نمايد و با اينهمه مخالف روبرو بود کار ديگری جز توسل به سرکوب،‮ ‬البته زير پوشش های متفاوت،‮ ‬نمی کرد‮. ‬پوشش ها و توجيهات را با محتوای اعمال يک رژيم يا حتی افراد نبايد اشتباه کرد‮.
‬ به نظر ما اسلام،‮ ‬با درک خاصی که رژيم جمهوری اسلامی از آن دارد اسب اوست و سلاحی در دستش‮. ‬رژيم هرگز درک خود را از اسلام به صورت جامد نگه نداشته،‮ ‬هرطور خواسته از آن سود جسته و اگر به نفعش نبوده آن را به کلی کنار گذاشته است‮. ‬همان طور که کسان يا رژيم های ديگر از دموکراسی،‮ ‬سوسياليسم،‮ ‬صلح،‮ ‬حقوق بشر‮ ... ‬مثل ابزار استفاده می کنند‮ (‬بدون آنکه بخواهيم اين مثالها را عيناً‮ ‬شبيه همديگر بدانيم‮). ‬رژيم را در عملکرد اجتماعی و اهداف طبقاتی اش بايد مورد حمله قرار داد وگرنه فحاشی به اسلام نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه وسيلهء ديگری برای عوامفريبی در اختيار رژيم می گذارد‮. ‬در بين اپوزيسيون رژيم هستند کسانی که چون هيچ ايرادی به عملکردهای طبقاتی رژيم و ايدئولوژی سرمايه دارانهء او ندارند بنا بر اين،‮ ‬از اين ديدگاه حرفی نمی توانند بزنند و ناگزيرند به ماسک و ظاهر رژيم حمله کنند و بحث را بدون هيچ پشتوانهء علمی و منطقی به حمله به اسلام‮ (‬که معلوم نيست دقيقاً‮ ‬چيست‮) ‬بکشانند‮.
‬ به اسلام بايد به عنوان يک فرهنگ‮ (‬به وسيع ترين معنای کلمه‮) ‬نگريست که در سير تاريخ،‮ ‬هر امر مقدس آن نيز به امری عادی بدل شده است‮. ‬می توان از آثار منفی يا مثبت آن سخن گفت،‮ ‬آن را نگه داشت يا با آن مبارزه نمود‮. ‬می توان با دين و مذهب به لحاظ فلسفی مبارزه کرد و عملکرد آن را در عرصه های اجتماعی و سياسی به نقد کشيد و برای مسائل امروز و فردا در جستجوی پاسخ بود‮. ‬می توان به جای بدگويیِ‮ ‬صرف به اسلام و ترکاندن عقدهء ناشی از ستم ها و تبهکاری های رژيم جمهوری اسلامی بر روی اسلام،‮ ‬به فکر اين بود که چرا اينهمه توده های محروم در کشورهای مسلمان و‮ ‬غير مسلمان‮ (‬از جمله در آفريقا و آمريکا‮) ‬به اسلام‮ - ‬با تعبير خاص خودشان از آن‮ - ‬روی می آورند،‮ ‬چه کم دارند،‮ ‬به جستجوی چه اند؟ و در اسلامشان چه می يابند؟ توده های حزب اللهی که شيفتهء ‬«‮‬اسلام سياسی‮» (‬ايدئولوژی حکومتی‮) ‬و اسلامگرايان متعصب می شوند،‮ ‬حتی وقتی به جنايت دست می زنند،‮ ‬حتی وقتی به بالهای خفاش فاشيسم تبديل می شوند خود قربانی اند؛ قربانیِ‮ ‬محيطی که از نابرابری اجتماعی،‮ ‬سرکوب آزاديها و انواع محروميت ها سرشار است؛ محيطی که هيچ بديل اميد بخشی برای آينده ندارد و لگدمال شدگان را به شورش کور،‮ ‬و به تخريب همه چيز وا می دارد؛ محيطی که در برابر خطر‮ «‬تروريسم اسلامی‮» ‬فقط سرکوب و تروريسم دولتی همه جا حاضر و ناظر را ارائه می دهد نه ريشه يابی،‮ ‬آگاهی و درمان را‮ (‬که طبعاً‮ ‬چنين انتظاری از آن نمی توان داشت‮). ‬در چنين محيطی که دو طرف معادلهء آن دو حريف و در عين حال دو همپيمان امثال بوش و بن لادن قرار دارند اين توده های ستمديده اند که قربانی هميشگی اند‮. ‬خطر در‮ «‬اسلام سياسی‮» ‬ست و در سوء استفاده از احساسات مذهبی و صادقانهء کسانی مبتلا به فقر مادی و معنوی،‮ ‬به منظور رسيدن به قدرت و سوار شدن بر گردهء آنان‮.
‬ می گويند رژيم ايران رژيم ايدئولوژيک است‮. ‬گويا رژيم های ديگری می شناسيم که ايدئولوژيک نيستند‮. ‬در‮ «‬دموکراسی های‮» ‬غرب مگر ايدئولوژی سرمايه داری و ليبراليسم حاکم نيست؟ اگر بين احزاب راست ميانه و سوسيال دموکرات که به تناوب،‮ ‬حکومت اين کشورها را در دست دارند فرق ايدئولوژيک جستجو کنيد چندان فرقی نمی يابيد‮. ‬بيهوده نيست که می گويند ديگر فرقی بين چپ و راست وجود ندارد و ايندو تعبير بی معنا شده اند‮. ‬کسانی حتی از‮ «‬پايان ايدئولوژی ها‮» ‬سخن می گويند‮. ‬اگر اندکی اين پوست و رويه را کنار بزنيم خواهيم ديد که به هيچ وجه بدون ايدئولوژی نيستند‮. ‬رژيم ايران هم حتماً‮ ‬ايدئولوژيک است،‮ ‬اما فرقش با رژيم های سرمايه داری‮ ‬غربی اين است که در ايران توجيه منافع سرمايه داران و حاکميت شان اساساً‮ ‬با دستگاه دين صورت می گيرد ولی در جاهای ديگر اين توجيه را قانونی عرفی بر عهده دارد که مورد قبول طبقهء حاکم است‮. ‬تفسير از دين يا از قانون جامد نيست و تابعی ست از منافع حاکمان‮. ‬اما توجيه منافع طبقهء حاکم با ابزار دين ابعاد گسترده تر و عميق تری می يابد و زندگی خصوصی افراد را نيز تحت تأثير قرار می دهد‮.
‬ رژيم به اين دليل برای توجيه اقدامات سرکوبگرانه اش از دين بهره می جويد که با اين کارد تيزتر و عميق تر می توان بريد‮. ‬در يک قانون عرفی لائيک کسی را نمی توان به جرم ارتداد کشت ولی رژيم لازم دارد بکشد و از اينرو از دين سود می جويد‮. ‬بدون استفاده از دين نمی توان از رمانی که سلمان رشدی نوشته استفاده کرد و آن را به ماجرائی سياسی برای عربده کشی و باجگيری در دنيا تبديل کرد‮. ‬رژيم اين را لازم دارد و می کند‮. ‬تا کنون حتی يک مورد نمی توان يافت که اسلام مانع کاری شده باشد که رژيم خواسته است انجام بدهد،‮ ‬بلکه هرکاری را هم که نمی توانسته به طور عادی انجام دهد و برای ادامهء حاکميت خود لازم داشته با توجيه و چماق دين انجام داده است‮.‬‮ ‬رژيم برای تحکيم قدرت خود نياز به جاسوس در هر خانه داشت،‮ ‬اين ابزار را دين می توانست فراهم کند‮. «‬ارتش‮ ‬۳۶‮ ‬ميليونی خبرچينان‮» ‬که خمينی می خواست،‮ ‬تنها از اين طريق ميسر بود‮. ‬چطور می شد تصور کرد که مادر به جسد تيرباران شدهء فرزندش چنان نگاه کند که به لاشهء خوک؟‮!
‬ به ياد داشته باشيم که رژيم با اسلام،‮ ‬يعنی حربه ای که در دست دارد،‮ ‬هرگز برخورد دگم نکرده،‮ ‬بلکه مطابق با شرايط و منافع طبقاتی و مادی اش آن را تفسير و تأويل کرده،‮ ‬به کار گرفته و يا زيرپا گذاشته است‮. ‬به چند نمونهء زير توجه کنيد‮:
‬ ۱‮- ‬مالکيت در اسلام مقدس است و شاهد آن حکم معروف‮ «‬مردم نسبت به اموال خويش تسلط‮ (‬اختيار کامل‮) ‬دارند‮» (۸‮) ‬می باشد؛ اما چون،‮ ‬در اوايل کار،‮ ‬رژيم بايست مشروعيت خود را از طريق پاسخ دادن به برخی خواست های توده ها به دست می آورد و اموال و زمين های مالکان وابسته به رژيم سابق را مصادره می کرد،‮ ‬در برابر‮ «‬اصل مالکيت‮»‬،‮ «احکام ثانويه‮» (‬يعنی احکامی که استثنائاً‮ ‬و از سرِ‮ ‬ناچاری صادر می شود‮) ‬را پيش کشيد‮.
‬ ۲‮- ‬حرام بودن ربا در اسلام بسيار آشکار است‮ ( ‬۹‮) ‬اما چون گردش سرمايه در نظام سرمايه داری،‮ ‬بدون ربا و عمليات بانکی امکان ندارد،‮ ‬از سالها پيش از خمينی،‮ ‬ربا را با کلاه شرعی و دست به دست کردن‮ «حلال‮» ‬کرده بودند‮. ‬اما بانک هم بود و به ازای پس انداز،‮ ‬بهره می پرداخت‮. ‬رژيم بايد سيستم بانکی‮ «‬اسلامی‮» ‬را درست می کرد تا ربا توجيه شود‮. ‬سيستمی بانکی که برخی کلمات در معاملات آن عوض شده است،‮ ‬مثلاً‮ ‬به جای سود،‮ ‬می گويند جايزه يا کارمزد‮. ‬اين حيلهء شرعی به مذاق سرمايه داران در جاهای ديگر هم مزه کرد و هم اکنون در کشورهای نفتی خليج و نيز در اروپا،‮ ‬به ويژه در انگلستان،‮ ‬بانک های اسلامی فعال اند و ميلياردها دلار از ذخيره هايی که مهاجرين مسلمان مايل نبودند به بانک ها بسپارند هم اکنون در دست خويش دارند‮.
‬ ۳‮- ‬موسيقی حرام بود و خمينی در نخستين ماه های روی کار آمدنش همچنان بر اين حکم تصريح می نمود‮. ‬مجتهدين به همين دليل راديو را ابزار لهو و لعب می دانستند و از خريد و فروش آن منع می نمودند‮ (‬مسألهء‮ ‬۲۸۸۹‮ ‬و‮ ‬۲۸۹۰‮ ‬توضيح المسائل خمينی‮). ‬اما بعد از‮ «‬انقلاب‮» ‬بدون موسيقی نمی شد راديو و تلويزيون داشت،‮ ‬نمی شد سرود در مدح امام پخش کرد و به توجيه رژيم پرداخت‮. ‬از اين ابزار چون فوايدی عايد اسلام‮ (‬يعنی رژيم‮) ‬می شد پس مجاز گرديد‮.
‬ ۴‮- ‬کشتن ده ها هزار نفر از مخالفين در زندانها و به سلاخی فرستادن صدها هزار نفر در يک جنگ‮ ‬۸‮ ‬ساله به سادگی قابل توجيه مذهبی نيست،‮ ‬اما چون لازم بود کشته شوند،‮ ‬شدند و توجيه گشت با صدها دروغ‮ ‬از نوع کليد بهشت يا ديدن امام زمان در جبهه و صحنه سازی های لازم و اتهام ارتداد و محاربه با خدا‮...
‬ ۵‮- ‬بخش ديگری از خود رژيم،‮ ‬گاه توجيه ها و تفسيرهای بخش حاکم را نمی پذيرفت و استدلال می کرد تا در راه اقدامات دولت مانع ايجاد کند و مانند منتظری بخواهد از‮ «‬زياده روی که آبروی اسلام را می برد‮» ‬جلوگيری کند،‮ ‬اما خمينی برای دولت اسلام اين حق را قائل شد که حتی جلوی نماز را بگيرد‮. ‬يک بار خامنه ای در خطبهء نماز جمعه اظهار داشت که دولت می تواند در کليهء موارد دخالت کند مگر آنجا که به ضروريات دين مربوط باشد و خمينی همان روز بلافاصله به او پاسخ داد که‮ ‮«‬معلوم می شود شما اسلام را نفهميده ايد‮. ‬دولت اسلام می تواند حتی نماز را تعطيل کند‮.» (‬نقل به معنی‮)
‬ ۶‮- ‬خمينی روابط تجاری و سياسی را با اسرائيل مجاز نمی دانست‮ (‬مسألهء‮ ‬۲۸۳۴‮ ‬توضيح المسائل‮)‬،‮ ‬اما در زمانی که هنوز بنی صدر بر سرِ‮ ‬کار بود برای شهربانی مسلسل های يوزی خريدند و تصويبنامهء‭ ‬مربوط به آن در روزنامهء رسمی کشور هم منتشر شد‮. ‬داستان خريد اسلحه از اسرائيل در زمان جنگ با عراق هم که ديگر خيلی معروف است‮.‬ ۷‮- ‬رژيم لازم دارد در دل های مردم رعب ايجاد کند و از جمله به سنگسار زنان متوسل می شود‮. ‬سنگسار از آئين يهود به آئين اسلام سرايت کرده ولی برای اثبات زنای محصنه‮ (‬زن شوهردار‮) ‬لازم است چهار مرد عادل شهادت دهند که متهم را در حال عمل جنسی‮ (‬در لحظهء دقيق آن‮) ‬به چشم خود ديده اند و اين شرطی ست که اثبات اتهام را در عمل نزديک به محال می سازد،‮ ‬اما رژيم لازم دارد چنين‮ ‮«‬حکمی‮» ‬را که در اصل و صرف نظر از شروط آن،‮ ‬ظالمانه و ارتجاعی ست به اجرا درآورد و می آورد‮. ‬کاری به شروط شرعی و‮ ‬غيره ندارد‮.
‬ ۸‮- ‬طبق قوانين اسلام‮ (‬که عموماً‮ ‬بنا بر شرايط و موقعيت های مختلف وضع شده‮) ‬غير از‮ «‬وجوه شرعيه‮» (‬يعنی خمس و زکات و رد مظالم و نظاير آن‮) ‬پولی نبايد از مردم گرفت،‮ ‬اما رژيم،‮ ‬ماليات را که حکومت های‮ «‬غير اسلامی‮» ‬مقرر‮ ‬کرده اند گرفته و می گيرد چون به نفع رژيم است‮ - ‬و با همين کار خود ثابت می کند سيستم مالياتی اسلامی‮ (‬چنان که اقتصاد اسلامی‮) ‬وجود خارجی نداشته و ادعاهای رژيم چيزی جز‮ «‬نخود سياه‮» ‬نبوده که ساده باوران را به جستجوی آن فرستاده اند‮.
‬ ۹‮- ‬خمينی خود بارها و به درستی گفت که ديروز در پاريس اين بود مصلحت و امروز مصلحت چيز ديگری ست‮. ‬اگر منشأ پيدايش احکام مختلف اسلامی را جستجو کنيد همه از مصلحت کوچک و محلی معينی مايه گرفته‮ (‬مثل تيمم‮) ‬و به تدريج به صورت قانون و احکام و واجبات درآمده‮. ‬به همين شکل بوده که برخی دعاها و حرکات مشخصی در انجام عبادات به وجود آمده‮ (‬مثلاً‮ ‬سنی ها دست بسته نماز می خوانند که اگر شيعه چنين کند نمازش باطل است يا وضو را شيعه يک طور می گيرد و سنی طور ديگر‮...) ‬باری،‮ ‬اگر به فرض،‮ ‬اوضاع بر اين منوال ادامه يابد از کجا معلوم که‮ «نماز وحدت‮» ‬که برای آشتی رئيس جمهور بنی صدر و نخست وزير رجائی در ايران خوانده می شد در آينده مثل نماز آيات‮ (‬که برای زلزله و‮ ... ‬می خوانند‮) ‬در رساله های عمليه نيايد‮!
‬ موارد متعددی می توان بر شمرد که ثابت می کند رژيم برای حفظ قدرتش هيچ‮ «خدائی‮» ‬نمی شناسد و همهء جانماز آب کشيدن هايش برای مصرف ديگران است نه خودش‮. ‬چرا که تا امروز هيچ جنايتی،‮ ‬هيچ دروغی،‮ ‬هيچ خيمه شب بازی‮ (‬نظير تعيين يکشبهء خامنه ای به عنوان‮ «‬رهبر‮» ‬و بعدها مرجع تقليد به جای خمينی‮) ‬و هيچ تهمتی عليه مخالفان و هيچ دزدی و فساد و رشوه خواری و فسادی با مشکل‮ «قوانين‮» ‬و‮ «‬محرمات‮» ‬و‮ «اخلاقيات‮» ‬اسلامی مواجه نشده است‮. ‬در طول تاريخ هم همين بوده،‮ ‬چه تاريخ اسلام و چه‮ ‬غير از آن‮. ‬اسلام هرگز هويت جداگانه ای از مصالح طبقات يا اقشاری که به نحوی معين از آن دم می زده اند و موضع شان را با آن توجيه می کرده اند نداشته است‮. ‬بی خود نبايد دنبال چيزی مجرد رفت و خود را به قيل و قال های‮ ‬غالباً‮ ‬بيهوده ای که در دو سه دههء گذشته بر سرِ‮ ‬اسلام برپا شده است مشغول نمود‮. ‬دنبال چنين مجهولی رفتن يعنی در دام رژيم افتادن‮. ‬وقتی هاشم آغاجری را محاکمه می کردند در يک راديو خارج کشور بحث بر سر اين بود که باب اجتهاد چيست و جايگاه مجتهد کدام؟‮! ... ‬به عقيدهء نگارنده اين چيزها را رژيم برای مشغول کردنِ‮ ‬مردم پيش می کشد و خود به ريش همه می خندد‮. ‬همين طور است اگر کسی برای درک مفهوم فلسفی‮ «‬آزادی‮» ‬از نظر بوش و نومحافظه کاران کاخ سفيد به اين طرف و آن طرف بدود‮! ‬و از فلاسفه مدد بخواهد‮!
‬ گاه در اطلاعيه هايی که مخالفين رژيم می دهند آن را رژيمی ايدئولوژيک می خوانند،‮ ‬طوری که گويا اين ايدئولوژی برای خود رژيم يا هر کدام از باندهايش نيز درد سر درست می کند و مانع اقدامات آنها ست‮. ‬اين تصوری ست اشتباه‮. ‬اينکه رژيم اقداماتش را برای مردم توجيه ايدئولوژيک می کند‮ (‬مثل اينکه شرکت در فلان انتخابات‮ «واجب شرعی‮!» ‬ست يا‮ «‬بمب اتمی در اسلام حرام است‮»!) ‬ناشی از اين است که قدرتگيریِ‮ ‬اين رژيم با تکيه و استناد به خواست هايی بود که با فرهنگ و زبان مذهبی بيان می شد؛ فرهنگی که وسيلهء ارتباط و انسجام بخش وسيعی از مردم طی قرنها حاکميت ديکتاتوری بوده و البته زبان افسانه های مقدس و معجزات و رستگاری های ابدی و فريفتاری های هول انگيز که در اواخر دورهء شاه به‮ «‬زبان روز‮» ‬هم آراسته شده بود‮. ‬به کارگيری اين فرهنگ يکی از وسايلی بود که مردم به جان آمده را به دنبال اين بخش از بورژوازی حريص و تشنه کشاند‮. ‬چنان که همين زبان خمينی قند در دل امپرياليستهای‮ ‬غرب آب می کرد که می خواستند تنها رقيبشان يعنی شوروی را از افغانستان بيرون کنند و همانطور که قطب زاده می گفت جمهوری های آسيايی شوروی را هم بشورانند و پيآمدهايش را ديده ايم‮. ‬سوار شدن بر مرکب دين فوايدی بی نظير دارد‮! ‬بيهوده نيست که بوش هم پس از انتخاب اخيرش گفت‮: «‬حالا احساس می کنم که خدا خود در کاخ سفيد است‮!» ‬رژيم هنوز هم‮ - ‬هرچند بسيار کمتر از پيش‮ - ‬به اين فرهنگ احتياج دارد و آن را به کار می گيرد‮. ‬رفسنجانی کانديداتوری خود را برای رياست جمهوری،‮ ‬منوط به تشخيص‮ «‬وظيفهء شرعی‮» ‬اش کرده است‮! ‬طبعاً‮ ‬وقتی به اين‮ «‬زبان خاص و فرهنگ اسلامی‮» ‬احتياج نداشته باشد زبان ديگری خواهد گشود‮. ‬زبان باندی که به قدرت می رسد متناسب با شرايطی ست که او را به قدرت رسانده،‮ ‬زبان پينوشه را در شيلی،‮ ‬زاهدی را پس از‮ ‬۲۸‮ ‬مرداد،‮ ‬سوهارتو را پس از کودتا عليه سوکارنو و يلتسين در روسيه و بوش را در آمريکا با هم مقايسه کنيد خواهيد ديد که به نام دموکراسی و آزادی‮ ... ‬همان جناياتی را می شود مرتکب شد که با توجيه اسلام‮. ‬به نام مسيحيت،‮ ‬انکيزيسيون و جنگهای صليبی راه افتاد و ظاهراً‮ ‬به اتکاء افسانه های تورات و البته با توپ و تانک،‮ ‬فلسطين اشغال شد‮. ‬ترومن هم بمباران اتمی هيروشيما و ناکازاکی را‮ »‬با سپاس از خداوند‮« ‬و بنا بر‮ «مشيت الهی‮» ‬توجيه کرد‮. ‬چنانکه به نام کمونيسم هم جنايات‮ ‬غيرقابل بخششی رخ داده است‮. ‬بايد تصريح کرد که اسلام را نمی توان بی رنگ و بی طرف تلقی کرد زيرا به همان ميزان که از منافع طبقات معينی جانبداری می کند همان رنگ و ماهيت را به خود می پذيرد‮. ‬درک تاريخی از اسلام را هرگز نبايد کنار گذاشت‮. ‬چنانکه بديهی ست با نگاه به عقب نمی توان جلو رفت و نبايد گذاشت مردگان بر زندگان حکم برانند‮.
‬ سرانجام بد نيست ببينيم رژيم چه نيازی به اعمال فشار روی زنان برای رعايت حجاب دارد؟ پاسخ اين است که حجاب بارزترين نماد و تنها مارک تجارتی‮ «‬اسلامی‮» ‬ست که برای رژيم باقی مانده و طبقهء حاکم نياز دارد اولاً‮ ‬به کسانی که پايه های کور و بی چون و چرای او هستند‮ (‬و هردو از وجود يکديگر بهره مندند‮) ‬ثابت کند به اصطلاح‮ ‬غيرت و ناموس و عفت اسلام را از‮ «‬تهاجم فرهنگی‮» ‬حفظ می کند‮. ‬ثانياً‮ ‬تأثيرات درک مردسالارانهء ريشه دار در جامعه را نيز بايد در نظر داشت که در عين مجاز دانستن صد نوع هوس بازی شرعی و صيغه در مورد‮ «‬ناموس‮» ‬ديگران،‮ ‬به‮ «‬ناموس‮» ‬خود خيلی‮ ‬غيرتی می نگرد و از تحميل حجاب،‮ ‬در ته دل خشنود است‮! ‬اما نکتهء سوم و مهمتر از همهء اينها ايجاد رعب و تحقير و تحميل سلطهء سياسی بر جامعه است‮. ‬يک لحظه فکر کنيد که با همين قانونِ‮ ‬يکی دو سطریِ‮ ‬حجاب،‮ ‬نصف بيشتر جمعيت ايران تحت سلطه و مادون شهروند عادی قرار می گيرد‮. ‬آن وقت،‮ ‬هزاران پيآمد اين تنزل شأن انسانی زنان را خود در نظر بگيريد‮.
‬ رژيم سرمايه داری حريص و نوکيسهء ايران در راه تشديد استثمار و پرتر کردن جيب ثروتمندان و به خاک سياه نشاندن اکثريت مردم ايران توانسته است با استناد به اسلام،‮ ‬بسياری از دستاوردهای جنبش کارگری را زير پا بگذارد‮. ‬خمينی از ماههای نخستين به قدرت رسيدن،‮ ‬به سرمايه داران اطمينان می داد که منافع شان در حکومت اسلامی بهتر از هرجای ديگر تأمين است‮. ‬احمد توکلی وزير کار دههء‮ ‬۱۳۶۰‮ ‬کوشيد مناسبات بين کارگر و کارفرما را بر اساس‮ «‬قانون اجاره‮» (!) ‬تنظيم کند،‮ ‬هرچند به خاطر مبارزات جاری کارگران در اين کار موفق نشد،‮ ‬اما اقدامات ديگر رژيم،‮ ‬از جمله رفع شموليت قانون بيمه های اجتماعی از کارگاه های کمتر از پنج نفر،‮ ‬به نتيجه رسيد‮. ‬آنها که به اعتبار ويرانی های فراگير کنونی،‮ ‬رژيم ايران را‮ «‬بی لياقت‮» ‬می دانند بد نيست نگاهی به درآمدهای بی حساب دست اندرکاران و حتی کارگزارانِ‮ ‬دست چندمِ‮ ‬رژيم بيندازند تا برايشان معلوم شود که ايران بهشت سرمايه داران است‮! ‬همان کاری که سرمايه داری در همه جای دنيا مرتکب می شود‮. ‬کجا را به خاک سياه ننشانده اند؟ ‮ ‬استفاده از ابزار اسلام برای بقای رژيم چه بسا از چاه نفت هم مهمتر بوده و هست‮. ‬اما اين شيشهء عمرِ‮ ‬رژيم نيست‮. ‬رژيم سرمايه داری حاکم،‮ ‬برای بقای خود می تواند با حربهء دين حتی الغای‮ «حکومت دينی‮» ‬را هم توجيه کند‮. «ماکياوليسم‮» ‬سالهاست پيش اينان لنگ انداخته است‮!
‬ هدف ما در اين مقالهء کوتاه عمدتاً‮ ‬نشان دادن اين نکته است که به کار گرفتنِ‮ ‬ابزار دين به هيچ رو نتيجه ای را که برخی می خواهند بگيرند ثابت نمی کند‮. ‬آنها به دليل همين توجيهات دينی،‮ ‬رژيم را‮ «‬ماقبل سرمايه داری‮» ‬معرفی ميکنند و در پی آن،‮ ‬استراتژی مبارزهء کنونی را استقرار رژيمی سرمايه داری و ليبرالیِ‮ ‬متعارف تعيين می نمايند‮. ‬حال آنکه بيش از۴۰‮ ‬سال است سلطهء مناسبات سرمايه داری در ايران برقرار شده و امروز،‮ ‬تنها با مبارزه ای همه گير و همه جانبه که جهتگيری ضد سرمايه داری داشته باشد و مصالح اکثريت عظيم جامعه را که زحمتکشان اند در نظر بگيرد می توان گامی به جلو برداشت،‮ ‬نه با بديل هايی که هرکدام به نوعی درجا زدن،‮ ‬يا حتی بازگشت به عقب است‮. ‬اين رژيم طبقاتی را مبارزهء همه جانبهء اکثريت مردم ايران که کارگران و زحمتکشان و محرومان اند و بيش از هر طيف ديگری به آزادی و برابری نياز حياتی دارند بايد سرنگون کند‮. ‬اگر کسی به راستی دموکرات است بايد با اين اکثريت همراه باشد و در تدارک جدی اين راه قدم بردارد‮.
‬ فوريه‮ ‬۲۰۰۵

پاورقی ها‮:
‬۱‮۱ - قل يا ايها الکافرون‮. ‬لا أعبد ما تعبدون‮. ‬ولا أنتم عابدون ما أعبد‮. ‬و لا أنا عابد ما عبدتم‮. ‬و لا أنتم عابدون ماأعبد‮. ‬لکم دينکم ولی دينِ‮. (‬سورهء کافرون،‮ ‬آيهء‮ ‬۱‮ ‬تا‮ ‬۶‮ ‬که کل سوره است‮)
‬ ۲ - ‬لا إکراه فی الدين قد تبیّن الرشد من الغیّ‮ (‬سورهء بقره،‮ ‬آيهء‮ ‬۲۵۶‮‬)
۳ - ‬إن الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئين و النصاری من آمن بالله و اليوم الآخر و عمل صالحاً‮ ‬فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون‮. (‬سورهء مائده،‮ ‬آيه‮ ‬۶۹‮)‬
۴ - ‬إن الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئين و النصاری و المجوس و الذين أشرکوا إن الله يفصل بينهم يوم القيامة إن الله علی کل شيئ شهيد‮. (‬سورهء حج آيه‮ )‬۱۷‮
۵ - ‬و من يبتغِ‮ ‬غيرَ‮ ‬الإسلام ديناً‮ ‬فلن يقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرين‮. (‬سورهء آل عمران آيهء ‬۸۵ ‮ ‮)‬
‮۶ - ‬بُعثتُ‮ ‬علی شريعة سهلة سمحة‮. (‬حديث نبوی‮)‬
۷ - فإذا لقيتم الذين کفروا فضرب الرقاب حتی إذا أثخنتموهم‮... (‬سورهء محمد آيهء‮ ۴ )‬
۸ - ‬الناس مسلطون علی أموالهم‮ (‬حديث‮)‬
۹ ‬ - أحلّ‮ ‬الله البيع و حرّم الربوا‮. (‬سورهء بقره آيهء ‮‮ ‬۲۷۵‮) ‬

بالای صفحه