جنگ در غزه
"جنايت بدون مجازات" و " قصاص قبل از جنايت"
شهزاد سرمدى
غزه، آشويتز خاورميانه، شهر خون و مرگ، منطقه ى سكوت موذيانه ى رهبران
غرب، عرب و مسلمان. سكوتى توأم با رضايت. مردمى رها شده به حال خود،
تكه و پاره در بمباران شبانه روزى، در فرياد و شيون و زارى زنان و
كودكان بى پناه و پدران و شوهران ناتوان براى دفاع از آنها. منطقه
اى از زمين و دريا در محاصره، كه مردم حتى امكان فرار ندارند .شهر
داغ ننگ برچهره ى حقوق بشر،كنوانسيون هاى ژنو و دموكراسى هاى دروغين.
نوار غزه منطقه اى است با مساحتى تقريبا"سه برابر شهر پاريس (بدون
حومه آن) و جمعيتى در حدود يك و نيم ميليون نفر. پرجمعيت ترين نقطه
ى دنيا. محل تمركز و انباشت فقر و فلاكت. منطقه اى كه يك ميليون نفر
آن را پناهندگان تشكيل مى دهند. با تمام كمك هاى مالى و مادى بين المللى،
هفتاد درصد جمعيت آن زير خط فقر زندگى مى كنند (كمتر از دو دلار درروز).
غزه به كودكستان و دبستانى ابتدائى بيشتر شبيه است تا شهرى متعارف.
سن متوسط ساكنان آن هفده سال است. تقريبا"۸۴۰۰۰۰ نفر ازجمعيت
آن را كودكان تشكيل مى دهند. "ديوار ننگ" از يك طرف و محاصره
ى دريايى از طرف ديگرمنطقه را به زندانى بزرگ تبديل كرده است. گرسنگى،
سرما، بى آبى، بى برقى و بى داروئى در اين سرزمين بى داد مى كند. تونى
بلر نخست وزير سابق انگلستان به عنوان نماينده ى گروه چهارگانه ى آمريكا،
روسيه، اروپا و سازمان ملل (quartet) وضعيت منطقه غزه را در يك كلمه
بيان كرده است: "جهنم".
رئيس كميسرياى عالى براى پناهندگان در سازمان ملل آقاى آنتونيو گوتراس
Antonio Guterras مى گويد:"نوار غزه تنها جائى در دنياست كه مردم
مجاز نيستند بگريزند". مطابق گزارش دفتر همآهنگى امور انسانى
سازمان ملل:"افراد غيرنظامى و به ويژه ۸۴۰۰۰۰ كودكان نوار غزه
اولين قربانيان خشونت هاى اين جنگ هستند".
روز سه شنبه ششم ژانويه مدرسه اى كه پرچم سازمان ملل بر بالاى آن در
اهتزاز بوده و توسط اين سازمان اداره مى شد، باشليك دو خمپاره از يك
تانك اسرائيلى مورد هدف قرارگرفت و چهل نفر از جمله تعدادى كودك كه
به آنجا پناه برده بودند قتل عام شده و ده ها نفر ديگر زخمى شدند.
نماينده ى سازمان ملل متحد در منطقه UNRWA اعلام داشت كه توسط GPS
مشخصات تمام مراكز سازمان ملل به ستاد ارتش اسرائيل گزارش شده و از
محل دقيق اين مراكز باخبر بوده اند.
ارتش اسرائيل ادعا مى كند كه عمليات اش همچون عمل جراحى به اهداف مشخص
و تأسيسات نظامى حماس اصابت مى كند. اما مدارس، آمبولانس ها و پرسنل
سازمانهاى غير دولتى انسان دوست، بيمارستان، داروخانه، محل تجمع خبرنگاران
وحتى گورستان ها نيز مورد تهاجم قرارگرفته اند.
درغرب دموكرات هيچ كس به اسرائيل اعتراض نمى كند و جملگى خود را پشت
صلح طلبى و پايان جنگ پنهان مى كنند. آقاى برنار كوشنر، پزشك بدون
مرز سابق و وزير امورخارجه ى دولت فرانسه، در مورد يوگسلاوى سابق از
تز دخالت نظامى بشر دوستانه (l’ingérence) دفاع مى كرد. وى براى جلوگيرى
از كشتار مردم بى گناه و غير نظاميان مسلمان در آن كشور بر اجراى اين
تز پاى مى فشرد. اما در مورد جنايات جنگى در نوار غزه پوزه ى خود را
بسته و زمانى كه در مورد مدرسه ى سازمان ملل از وى جوياى جواب شدند،
پاسخ وى حيرت انگيز بود. وى گفت اين كشتار يك bavure يعنى اشتباه ناخواسته
بوده است.
اين عمل ارتش اسرائيل مصداق بارز جنايت جنگى است. بنابر موازين حقوق
بين الملل،كنوانسيون هاى ژنو ۱۹۵۸ و پروتكل هاى الحاقى به آن (۱۲اوت
۱۹۴۹ و ۸ ژوئن۱۹۷۷) وعرف حقوق بين الملل، رهبران اسرائيل قابل تعقيب
جنايى هستند. ولى اين بار نيز مثل ديگر موارد، اين جنايت بدون مجازات
خواهدماند. بدين سان ۶۰ سال است كه كشورى كوچك با جمعيتى حدود شش تا
هفت ميليون نفر، سازمان ملل متحد و تمام روابط وقواعد و ارگان هاى
بين المللى را به هيچ گرفته است. در واقع اسرائيل از هفت دولت آزاد
است.
حال پرسشى مطرح مى شود كه به پاسخى روشن نياز دارد. مى گويند: اسرائيل
دموكراسى پارلمانى وتنها كشور دموكرات خاورميانه است. اگر واقعا"
چنين است چرا هيچ يك از قطعنامه هاى سازمان ملل را قبول نمى كند؟ اين
چه نوع دموكراسى است كه بقاى آن به قانون شكنى و عدم اجراى موازين
حقوق بين الملل وابسته است؟ اسرائيل براى صلح از چه چيز مى هراسد؟
تمام كشورهاى دنيا به غير از ايران و حماس اسرائيل را به رسميت مى
شناسند. اين كشور از سال ۱۹۴۹ عضوسازمان ملل است. ياسر عرفات در همين
كشور فرانسه اعلام كرد: منشور ساف caduque است. اين كلمه كاربرد و
بار حقوقى مشخصى دارد. يعنى منشور ساف در مورد عدم شناسائى اسرائيل
هيچ وپوچ، باطل ومنسوخ است. پس اشكال كار كجاست؟
اسرائيل تنها كشورى در دنياست كه مرز هاى مشخصى ندارد و تمام اتباع
زير پنجاه سال آن، اعم از زن و مرد، نظامى رزرويست محسوب مى شوند.
اسرائيل بيشتر شبيه به سربازخانه اى بزرگ و اردوگاه نظامى عظيمى است
و داراى يكى از مجهزترين ارتش هاى جهان با نيروى زمينى، هوائى، دريائى
و حتى ده ها بمب اتمى است. در اين مجموعه ى نظامى تمام امكانات زندگى
مثل سينما، استخر،فروشگاه، محل عبادت واماكن مسكونى براى نظاميان در
نظر گرفته شده است. دراين اردوگاه حتى كشاورزى مى شود و مؤسسات صنعتى
وجود دارد. اين ماشين جنگى منحصر به فرد، بزرگترين كمك هاى مالى و
نظامى را نيز دريافت مى دارد. ولى با وجود اين نيروى نظامى بى نظير،
اسرائيل دائما" خود را در معرض خطر نشان مى دهد. رهبران اوليه
ى اسرائيل تكرارمى كردند كه:"هميشه بايد در حالت جنگ بود، صلح
يعنى نابودى اسرائيل". اكثر دولتمردان و رهبران سياسى كشور ژنرال
ارتش بوده و يا هستند. چه خطرى اسرائيل را تهديد مى كند كه بايد دائم
در حالت آمادگى جنگى به سربرد و صلح امكان پذير نباشد؟ اسحاق رابين
ژنرال مقتدر ارتش و نخست وزير سابق كه قصد جدى صلح با فلسطينى ها را
داشت، بدست يك بنيادگراى حماس به قتل نرسيد، بلكه توسط يك جوان انتگريست
اسرائيلى كشته شد. هربار كه تشكيل كشور فلسطين ومسأله صلح به طور جدى
مطرح مى شود، ناگهان اتفاقى مى افتد و جنگى ديگر درگير مى شود و مسأله
ى صلح و دولت فلسطين به عقب مى افتد. در اين بين نيز طبق معمول شهرك
سازى هاى يهودى نشين در سرزمين هاى فلسطينى از سر گرفته مى شود. يك
بار بطور بى طرفانه وعينى از خود سئوال كنيم: در حالى كه توازن قواى
بين المللى كاملا" به نفع اسرائيل است، آمريكا و اروپا پشتبان
جدى آن هستند و سازمان ملل در برابراين كشور كاملا" فلج و منطقه
خاورميانه در انتظار صلحى پايدار در بحران دائمى بسر مى برد، آيا واقعا"
اين اسرائيل نيست كه به علت اهداف استعمارى و توسعه طلبانه اش طالب
صلح نيست؟ آيا صلح براى اسرائيل بمعنى شناسائى مرزهاى مشخص بين المللى
و تشكيل كشور فلسطين و پايان شهرك سازى هاى يهودى نشين نمى باشد؟ اما
امروز حماس، به مسأله ى اصلى و محورى موضع گيرى ايرانيان تبديل شده
است. برخى از ايرانيان كه عضو سازمان هاى چپ و دموكرات در دوران انقلاب
۱۳۵۷ ـ۱۹۷۹ بوده اند و قبل از انقلاب و به هنگام سربرآوردن روح الله
خمينى بعنوان رهبر انقلاب و حتى بعد از قدرت گيرى وى، تامدتها، با
سكوت ويا با سازش كارى و پنهان شدن پشت توهمات توده هاى مردم از موضع
گيرى مستقيم و افشا و روشن گرى در مورد حاكميت روحانيت طفره مى رفتند
(من از آن بخش از جنبش چپ ايران كه تا مدتها از تمام جنايات جمهورى
اسلامى مستقيما" دفاع مى كرد چيزى نمى گويم)، اكنون براى جبران
اشتباهات آن زمان خود به بهانه ى وجود حماس و امكان قدرت گيرى آن درآينده
و استقرار جمهورى اسلامى در فلسطين از دفاع از مردم فلسطين مى گريزند.
آيا مسأله حماس بحثى انحرافى نيست كه توسط دستگاه هاى تبليغاتى اسرائيل
و غرب از مدتها قبل براى مخدوش كردن مبارزات آزاديبخش مردم فلسطين
به كار مى رود؟ هم اكنون كه جنبش چپ فلسطين به حاشيه رانده شده و الفتح
با سازشكارى با اسرائيل و شهرت آن به فساد، اعتبار خود را در ميان
فلسطينيان از دست داده، حماس يكه تاز ميدان گرديده و براى كسب قدرت
سياسى از هيچ كوششى فروگذارى نمى كند. از طرف ديگر اسرائيل نيز با
تبليغات شبانه روزى خود و با بزرگ كردن فشفشه پراكنى حماس به اسرائيل،
اين فرصت را به دست آورده تا به سركوب مردم و نابودى همه جانبه نوارغزه
به پردازد. هم اكنون ارتش اسرائيل به نام فاشيسم اسلامى و تروريسم
حماس همان مى كند كه هيتلر به جرم يهودى بودن بر سر بسيارى آورد.
در اين دام مهيا و گسترده نيز بسيارى از گروه ها و بعضى از ايرانيان
مقيم خارج از كشور كه طرفدار حقوق بشر و خواهان دموكراسى غربى، آزادى
انتخابات و مخالف جدى مجازات اعدام مى باشند، گرفتار آمده اند و در
رفتار وگفتارآنها نوعى "اين همانى" و "همگون سازى"
(amalgamer) به وجود آمده است. مقايسه ى وقايع انقلاب ايران با جنبش
فلسطينى ها، قياس مع الفارق است. ايران سرزمينى با تمام مشخصات يك
كشور متعارف ومورد شناسائى بين المللى در تمام ابعاد آن مى باشد. در
حالى كه كشورى بنام فلسطين وجود خارجى ندارد. از اردوگاه هاى فلسطينى
بنام "منطقه خودگردان" و از رهبران آنها بنام "مسوؤلين
فلسطينى" ياد مى شود. پاسپورت فلسطينى وجود ندارد. چند ميليون
فلسطينى در سرزمين هاى تكه و پاره روى هم تلمبار شده اند و بقيه آنها
دركشورهاى جهان بصورت آوارگان جنگى با كارت شناسائى كشورهاى ديگر به
سرمى برند. جنبش دموكراتيك ايران با جنبش آزادى بخش ملى فلسطين براى
برپائى كشور فلسطين تفاوتى ماهوى دارد.
گذشته از آن، در اپوزيسيون ايران نيز نيروهاى مسلمانى هستند كه در
فكر برپائى جمهورى اسلامى ديگرى بدون روحانيت مى باشند. زنان اين جنبش
حجاب اسلامى را رعايت مى كنند و حتى برجسته ترين چهره زن آنان در پارلمان
اروپا از دست دادن با نمايندگان پارلمان احتراز كرد. تعداد اعدام شدگان
اين جريان سياسى ـ نظامى به ويژه در فاجعه قتل عام زندانيان سياسى
در سال ۱۳۶۷ از آمار بالائى برخوردار است. همه عاملين وعامرين اين
جنايات توسط انجمن ها، احزاب و سازمان هاى چپ ومدافع حقوق بشر افشا
و محكوم مى شوند. نا گفته پيداست كه بسيارى از اين نيروها با برنامه
و ايدئولوژى آنها بيگانه اند. ولى اين امر مانع از آن نيست كه اجراى
موازين حقوق بشر و كنوانسيون هاى بين المللى درمورد آنها رعايت نشود.
در تظاهرات روز شنبه دهم ژانويه در پاريس كه به دعوت هشتاد سازمان،
انجمن و احزاب چپ و باشركت بيش از هفتاد هزارنفر براى دفاع از حقوق
انسانى فلسطينى ها برگزار شد، پايان دادن به كشتار مردم، خروج ماشين
جنگى اسرائيل از نوار غزه و رعايت حقوق بشر و كنوانسيون هاى بين المللى
خواسته شد. طرفداران حماس نيز در اين ميتينگ با شكوه شركت داشتند ولى
با توجه به ماهيت ارتجاعى و بنيادگرائى اسلامى آن ها هيچ نيروى مترقى
به زير پرچم يا دفاع از حماس به طور خاص نرفت. كسى نسبت به حماس و
به حكومت آتى آن، در صورت امكان به قدرت رسيدن، توهم ندارد. جنبش حماس
در واقع به پاشنه آشيل مبارزات مردم فلسطين تبديل شده است. اما چه
تضمينى وجود دارد كه درآينده و در كشور فرضى فلسطين، حماس همچون روحانيت
در ايران به قدرت برسد؟ آقاى خمينى از پشتيبانى قريب به اتفاق مردم
ايران حتى نيروهاى چپ برخورداربود. كشورهاى اروپائى و آمريكا در حال
راهگشائى براى قدرت گرفتن او بودند. ژنرال هويزر ارتش ايران را خنثى
كرد. تمام رسانه هاى غربى بويژه بى بى سى و راديو و تلويزون فرانسه
در اختيار وى قرار داشت. آيا اين امكانات براى خالد مشعل مهياست؟ حماس
در داخل درگير زد وخورد و رقابت با الفتح است. دفاع جمهورى اسلامى
از اين جنبش به علت بى آبروئى جمهورى اسلامى به ضرر مردم فلسطين است.
آياايرانيان طرفدار حقوق بشر ومقررات حقوق بين الملل با رفتار خود
مرتكب "قصاص قبل از جنايت" نمى شوند؟ آيا حقوق بشر و كنوانسيون
هاى ژنو و مقررات بين المللى جهانشمول نيستند؟
ژانويه ۲۰۰
برگرفته از سایت عصر نو
|