سفر برای زندگی
نوعی از جمعبندی از نوعی از سفر
دون کیشوت گفت:
وارهاندیم از سیاهچالهای کهن در زمین پیش از تاریخ
ذاتِ نو شوندۀ خود را؛
چالههای سیاهِ راهِ فضا در فرازمان نیز ما را
دیری
اسیرِ خود نتوانند داشت.
پا که از خاک کنده شد،
بر سرِ هرچههای آنسوی افلاک نیز
میتوانش گذاشت.
(اسماعیل خویی: فلسفهی دون کیشوت)
نخست باید اذعان داشته باشیم که برای ما، بهعنوان یک جمع تبعیدی ایرانی بسیار دشوار است "یک گزارش" در مورد واقعهی سفر یک هیئت زاپاتیستی به گوشه و کنار اروپا، از قبرس تا سرزمین بومیان سامی در شمال این قاره بنویسیم. چنین امری نیازمند چندجانبهنگری و شناخت از جمعها، گروهها و سازمانهاییست که زاپاتیستها را دعوت کرده بودند و با آنان به تبادل نظر پرداختند؛ و مهم حضور در جلسات و نشستهای آنان بود. میتوان گفت که زاپاتیستها با این سفر موفق شدهاند گروههای مختلف عقیدتی را، از کمونیست تا آنارشیست، از مبارزان حفظ محیط زیست تا فعالین حقوق بومیان، از سندیکاهای کارگری تا مهاجران غیرقانونی و از مسکنباختههای شهرنشین تا کشاورزانی که اراضیشان را به زور از آنها ربودهاند، گرد هم جمع کنند تا چنین سفر تاریخیای امکانپذیر گردد.
از سوی دیگر علاقهی زاپاتیستها و توجه استثنایی آنان به فعالین و جنبشهای اروپایی معرکه بود! یکی از مبارزان با سابقه در آلمان میگفت: "تا کنون هیچ جنبش انقلابیای چنین علاقهای به شناخت از فعالیت گروههای چپ در اروپا از خود نشان نداده بود". چه عاملی باعث میشود که زاپاتیستها دست به چنین عملی بزنند و با به خطر انداختن خود، در شرایط بسیار دشوار نظامی در چیاپاس، با وجود اوضاع نابهسامان بیماری کرونا و با تحمل سختیهای آن، این گونه اقدام کنند؟
از اول ژانویه ۱۹۹۴، ما بارها شاهد بودهایم که زاپاتیستها با ابتکاراتشان روی بسیاری از مبارزات تأثیر گذاشتند. سالها پیش در پیشباز کتاب "آتش و کلام" نوشتیم:
"زاپاتیستها تجربه جالبی در سکوت کردن دارند. اینکه چه بگویند، کی بگویند، چه نگویند و کی سکوت کنند و درعینحال کار خود را آرام و هشیار ادامه دهند. آنان که بارها ثابت کردهاند تا چه اندازه ارزش کلام را میدانند، بارها نشان دادهاند که ارزش سکوت را نیز به همان اندازه میشناسند. زاپاتیستها بارها، گاه به مدت طولانی در سکوت گام برداشتند تا هربار که زبان میگشایند با ابتکاری جدید پا به عرصه کلام بگذارند. اگر یک بار پس از سکوت، راهپیمایی با شکوه "رنگ خاک" را سازمان دادند، باری دیگر با "نخستین فستیوال خشم شایسته" سخن گفتند و برای دیگران فضایی شکافتند. اینک زاپاتیستها بیش از یک سال است که در سکوت بسر میبرند (از ژانویه ۲۰۰۹). در سکوت، معلم آموزش میدهند، پزشکیار تربیت میکنند، میدانهای کشت داروهای گیاهی را در روستاهای مختلف سازمان میدهند، میلیشیا آموزش میدهند، مراکز بهداشتی و مدرسه میسازند، و با پیوستن بیهایوهوی روستاهای جدید، خون تازه به رگهایشان جاری میشود. آنان در سکوت بسر میبرند تا در درون خویش بنگرند و جهان را ببینند". (در پیشباز کتاب "آتش و کلام": "حيثيت انسانى ستمديدگان جهان و خروش آن در كوههاى چياپاس"، تراب حقشناس، از طرف جمع اندیشه و پیکار).
این بار نیز زاپاتیستها با وجود حملات گسترده نیروهای شبه نظامی وابسته به دولت، با وجود بیماری کرونا و محدودیتهای ناشی از آن در سراسر جهان، باز با یک ابتکار جدید به عرصه فعالیت بیرونی پای نهادند و آتشی شدند تا بخشی از جنبش چپ اروپا حول آن با یکدیگر به گفتوگو بنشیند.
در روز اول ژانویه ۲۰۲۱ ارتش زاپاتیستی آزادیبخش ملی، اطلاعیهی مشترکی را همراه با صدها گروه و تشکل دیگر (از جمله تشکل ما، اندیشه و پیکار) انتشار داد مبنی بر این که قصد دارد برای گفتوشنود و انتقال تجربه با جنبشهای اجتماعی دیگر به کنار و گوشهی جهان سفر کند. [ن.ک. به: "قسمت اول: یک بیانیه... برای زندگی"
http://peykar.org/index.php/rubriques/le-mouvement-zapatiste/1333-2021-01-10-18-13-56
در این اطلاعیه سفر یک هیئت زاپاتیست را به همراهی نمایندگانی از "کنگرۀ ملی بومیان - شورای بومی دولت" CNI-CIG و "جبهه خلقی در دفاع از آب و زندگی در [ایالات] مورلوس، پوئبلا و تلاکسکالا" در ماههای ژوئیه، تا سپتامبر ۲۰۲۱ نوید میداد.
از همان نخستین روزهای سال ۲۰۲۱ گروههای مختلف هوادار جنبش زاپاتیستی در اروپا جلسات بسیاری را برگزار کردند تا در مورد چندوچون سازماندهی این سفر با هم به توافق برسند. طبیعیست که در میان همان جمع نیز افرادی بودند که به علت وجود بیماری کرونا و اوضاع بهداشتی موجود با این سفر مخالفت داشته باشند، با این حال اجماع عمومی بر این بود که با همکاری نیروهای مختلف از چپ و از پایین میتوان چنین سفری را سازمان داد.
از این لحظه به بعد، هر منطقهای در کنار برگزاری جلسات محلی و کشوری و بعد در سطح اروپا، دیگران را از پیشرفت کار آگاه میکرد. همزمان با تشکیل گروههای و کمیسیونهای کاری مختلف هماهنگی اموری که به همه کشورها مربوط میشود، مانند کمیسیون مالی برای تهیه مخارج سفر، کشتی، تعیین بندری مناسب برای آنکه نخستین هیئت زاپاتیست از آنجا وارد اروپا شود، کمیسیون پزشکی، کمیسیون حقوقی و...، کار گستردهای آغاز شد.
در ابتدا زاپاتیستها از یک هیئت ۱۲۰ نفره سخن میگفتند که ۱۰۰ نفر آن را زنان تشکیل میدادند. امری که با آغاز کارهای اداری مربوط به تهیه پاسپورت و مدارک دیگر مورد لزوم سفر با مشکلات زیادی دست به گریبان شد.
در روز ۱۰ آوریل ۲۰۲۱ ارتش زاپاتیستی خبر داد:
"امروز ۱۰ آوریل ۲۰۲۱ در محل "بذرگاه فرمانده رامونا" ”Semillero Comandanta Ramona“ رفقایی که اولین گروه از نمایندگان ما را در سفر برای زندگی، فصلِ اروپا تشکیل میدهند، جمع شدهاند. اینها هیئت دریایی ما هستند".
"در راه اروپا…"
"این نخستین گروه، ۱۵ روز در "بذرگاه" در قرنطینه خواهد ماند، جدای [از بقیه مردم]، تا تضمین بدهد که آلوده به ویروس معروف به کوید۱۹ نیست و تا خودشان را برای زمانی که سفرشان در دریا طول خواهد کشید آماده کنند. طی این دو هفته در ماکت کُپی کشتی، که به همین منظور آن را در "بذرگاه" ساختهایم، سر خواهند کرد".
"در روز ۲۶ آوریل ۲۰۲۱ از آنجا راهی بندری در جمهوری مکزیک خواهند شد. حداکثر ۳۰ آوریل به آنجا خواهند رسید و سوار کشتیای خواهند شد که آن را "کوه" نامگذاری کردهایم. طی دو یا سه شبانه، در عرشهی کشتی خواهند ماند و روز ۳ ماه مه ۲۰۲۱، در روز سنتاکروز، چان سنتاکروز [صلیب ماه مه] کشتی "کوه" به سوی سواحل اروپا بادبان بر خواهد افراشت. سفری که احتمالا ۶ تا ۸ هفته طول خواهد کشید. پیشبینی میشود که در نیمهی دوم ماه ژوئن ۲۰۲۱ به سواحل اروپا خواهند رسید".
"از همین ۱۵ آوریل ۲۰۲۱، از ۱۲ "حلزون" [caracol] زاپاتیستی، رفقای پایههای کمکرسانی ما برای بدرقهی هيئت زاپاتیستی فعالیتهایی خواهند داشت. این هیئت از طریق دریا و آسمان به جغرافیایی سفر خواهد کرد که آن را اروپا مینامند".
"در این بخش که ما آن را "سفر برای زندگی، فصل اروپا" نامیدیم، نمایندگان زاپاتیست با کسانی ملاقات خواهند کرد که از ما برای گفتوگو در بارهی تاریخ مشترکمان، دردها، خشمها، دستاوردها و شکستهامان دعوت کردهاند".
"تا به امروز از جغرافیاهای زیر دعوت شدهایم و این دعوت را پذیرفتهایم:
آلمان، اتریش، بلژیک، بلغارستان، کاتالونیا، قبرس، کروآسی، دانمارک، کشور اسپانیا، فنلاند، فرانسه، یونان، هلند، مجارستان، ایتالیا، لوکزامبورگ، نروژ، سرزمین باسک، لهستان، پرتقال، پادشاهی متحده [انگلستان]، رومانی، روسیه، صربستان، سوئد، سوئیس، ترکیه و اوکراِِیین" .(ن.ک. به:
http://peykar.org/index.php/rubriques/le-mouvement-zapatiste/1362-2021-04-27-17-55-54
در آوریل سال ۲۰۲۱ ارتش زاپاتیستی آزادیبخش ملی در اطلاعیه دیگری تحت عنوان "گردان ۴۲۱ (هیئت دریایی زاپاتیستی)" مینویسد:
"هفت نفر، هفت زاپاتیست که فراکسیون دریاییِ هیئتی که از اروپا دیدار خواهد کرد را تشکیل میدهند. چهار زن، دو مرد و یک دگرجنسیتی. ۱،۲،۴. در حال حاضر گردان ۴۲۱ دیگر مستقر شده است در مکانی که آن را "مرکز تعلیم دریایی-زمینی زاپاتیستی" مینامند در بذرگاه فرمانده رامونا Semillero Comandanta Ramona در منطقه سوتس چوخ Tzotz Choj.".
"... پس چرا فقط ۷ نفر؟ خُب، میتوانم برایتان از ۷ جهتاصلی حرف بزنم (جلو، عقب، یک طرف، آن طرف دیگر، مرکز، بالا و پایین)، از ۷ خدای نخستین، همانها که جهان را زائیدند و غیره. اما حقیقت این است که، جدای سمبلها و تمثیلها، این تعداد به خاطر آن است که اکثراً هنوز نتوانستند پاسپورت بگیرند و هنوز دارند زور میزنند تا بگیرند. بعداً در این باره تعریف میکنم".
ن.ک. به: http://peykar.org/index.php/rubriques/le-mouvement-zapatiste/1358-2021-04-27-17-55-53
از آن به بعد بسیج کسانی که در اروپا فعالیت میکنند با یک سری پیغام، بهخصوص با عکس و فیلم از چیاپاس حمایت شد. [برای مثال ن.ک. به: "و در همان حال در جنگل لاکندونا…"
http://enlacezapatista.ezln.org.mx/2021/04/24/y-mientras-tanto-en-la-selva-lacandona
"مسیر ایشچل"
http://enlacezapatista.ezln.org.mx/2021/04/26/la-ruta-de-ixchel
"دیروز: تئوری و عمل"
http://enlacezapatista.ezln.org.mx/2021/04/30/ayer-la-teoria-y-la-practica].
این تشویقها بیپاسخ نماند و هر روز به جمع کسانی که از زاپاتیستها دعوت به عمل میآوردند افزوده شد.
بالاخره در روز ۲۲ ژوئن ۲۰۲۱ کشتی بادبانی زاپاتیستها، یا آنگونه که خودشان آن را نامگذازی کردهبودند "کوه" در بندر ویگو در غرب اسپانیا کناره گرفت و هفت نفر عضو "گردان ۴۲۱" با یک قایق به ساحلی رسیدند که جمعیت چند صد نفرهای در انتظار آنان بود. در میان یک گروه بزرگ از نوازندگان نیانبان (نیهمبون) با لباسهای محلی گالیسی مراسم خوشآمدگویی به اروپا برگزار شد.
ن.ک. به: زاپاتیستها به بندر ویگو رسیدند
http://peykar.org/index.php/rubriques/le-mouvement-zapatiste/1379-2022-01-26-22-06-16
قرار بر این بود که یک هفته بعد از ورود "گردان ۴۲۱" هیئت بزرگ زاپاتیستی با هواپیما وارد اروپا بشود و در پاریس طی مراسم بزرگی نیروها و فعالین چپ اروپایی به پیشواز آنان بروند. آنچه بهنظر ساده میرسید، در عمل و در شرایطی که کرونا تمام اخبار را تحتالشعاع خود قرار داده بود، تبدیل به امری ناممکن شد: ابتدا مشکل دریافت پاسپورت برای زاپاتیستها مدتی جلوی سفر را گرفت. دولت مکزیک مدعی این شده بود که زاپاتیستها ابتدا باید ثابت کنند که مکزیکی هستند تا بعد مدارک سفرشان را بدهد، سپس بهعنوان مدرک از آنان قبض آب و برق خواستند. در حالی که اکثریت روستاهای مکزیک از نبود آب لولهکشی و برق رنج میبرند، ظاهرا برای کارمندان دولت مکزیک، نداشتن رسید پرداخت پول آب و برق به معنی آن بود که آنان ساکن مکزیک نیستند. فشار افکار عمومی باعث عقبنشینی دولت شد و بهتدریج اعضای هیئت زاپاتیستی پاسپورتهای خود را دریافت کردند. بعد موضوع ورود به اروپا مطرح شد: از کدام فرودگاه امکان ورود به اروپا برای حدود ۱۸۰ زاپاتیست امکانپذیر است؟ در حالی که تمام کشورهای اروپایی به قوانین "اروپا" استناد میکردند، هر کدام قوائد متفاوتی را برای ورود به کشور وضع کرده بودند: آلمان: دو بار واکسن و سپری شدن ۱۴ روز از واکسن دوم؛ فرانسه دوبار واکسن و سپری شدن ۸ روز از واکسن دوم؛ سوئیس: دوبار واکسن و از روز بعد از واکسن دوم میتوان وارد کشور شد و دست آخر اتریش: فقط با یک تست!
از آنجا که ورود زاپاتیستها با تأخیر مواجه شد، در روز ۱۳ اوت ۲۰۲۱، یعنی دقیقا پانصد سال پس از اشغال مکزیک، اعضای گردان ۴۲۱ همراه با بیش از ۱۵۰۰ نفر در یک تظاهرات شرکت کردند تا در یک سخنرانی آتشین اعلام کنند که هنوز مقاومت میکنند.
ن.ک. به: http://peykar.org/index.php/28-mouvements-sociaux-et-populaires/1397-13-2021
همانطور که گفتیم، تنها راه ورود به اروپا برای هیئت زاپاتیستی که اکثریت آن واکسن نزده بود، فرودگاه وین بود. در این صورت این افراد باید رسما دارای یک دعوتنامه و سندی میبودند که ثابت کند از پس مخارج خود در اروپا بر میآیند. هوادارن جنبش زاپاتیستی در اتریش دست به کار شدند تا برای هیئت زاپاتیستی و همراهانشان جای خواب تهیه کنند و هم تمام ملزومات اداری را آماده سازند.
بزرگ بودن هیئت زاپاتیستی باعث مشکلات عدیدهای در سازماندهی این سفر شده بود ولی درعینحال تنها در چنین حالتی امکان آن وجود داشت که در عرض سه ماه در تمام گوشه و کنار اروپا با گروههای فعال و جنبشهای اجتماعی دیدار و گفتوگو داشته باشند.
باری در روز ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۱ بخش بزرگی از هیئت زاپاتیستی (۱۰۰ نفر) به فردگاه وین رسید. تا روز بعد از آن ۷۷ نفر دیگر به آنان بپیوندند. در روز ۲۲ سپتامبر نیز یک گروه ۱۴ نفره از نمایندگان "کنگره ملی بومیان" و "جبهه خلقی در دفاع از آب و زندگی در [ایالات] مورلوس، پوئبلا و تلاکسکالا" نیز به وین سفر کردند تا همزمان با سفر زاپاتیستها در اروپا با گروهها و جریانات اروپایی دیدار داشته باشند.
در فرودگاه با سرود "کارگران وین" بهعنوان سمبل مبارزات کارگری در اتریش
[https://www.youtube.com/watch?v=oopGFXItVyg] از زاپاتیستها استقبال گرمی بهعمل آمد. بعد آنهایی که واکسن زده بودند به محلی که برای اسکانشان در نظر گرفته شده بود، و آن عده که واکسن نزده بودند به محل قرنطینه منتقل شدند. از این لحظه دیگر فعالیتهای "سفر برای زندگی" برای کسانی که در اروپا انتظار زاپاتیستها را میکشیدند آغاز شد.
دو روز بعد از آن نخستین جلسات با سازماندهندگان اتریشی و دیگر کشورهای اروپا آغاز شد. زاپاتیستها با توجه به عقبافتادن وقت سفر، اروپا را به سه منطقه تقسیم کرده بودند و هیئت زاپاتیستی که متشکل از ۲۸ گروه و یک گروه هماهنگ کننده میشد، قرار بود در هر یک از این مناطق حدود یک ماه سفر کند.
طی جلسات مختلف تعیین شد که کدام یک از این ۲۸ گروه، عازم چه کشوری بشود. قرار شد کشورهای منطقه یک، یعنی اتریش، کشورهای بالکان، آلمان و کشورهای شمال اروپا، از دو روز بعد از آن کارشان را آغاز کنند.
در روز چهارشنبه ۲۲ سپتامبر حدود ساعت ۱۸ اتوبوس هیئت زاپاتیستی به شهر فرانکفورت رسید و با یک راهپیمایی کوتاه وارد "اکسس" شد (یک مرکز فعالیت اجتماعی جوانان در شهر فرانکفورت) و با رعایت تمام امور برای پیشگیری از سرایت بیماری کرونا مراسم پیشواز به آلمان برگزار گشت. از این روز نه تنها در آلمان، بلکه در دانمارک، سوئد، اترایش و کشورهای بالکان زاپاتیستها در جلسات کوچک و بزرگ فعالیت خود را آغاز کردند.
پس از آنکه نمایندگان زاپاتیست در سراسر "منطقه یک" جلسات خود را با فعالین سیاسی و اجتماعی برپا کردند، بار دیگر تمام اعضای هیئت در شهر دیژون در فرانسه گرد هم آمدند تا فعالیت خود را در "منطقه دو" که دربرگیرنده کشورهای بلژیک هلند، لوکزامبورگ، فرانسه، ایتالیا و قبرس بود سازماندهی کنند. بهدلیل آنکه دولت یونان به هیچ شهروند مکزیک اجازه ورود نمیداد (به بهانه بیماری کرونا) و همچنین بهعلت آنکه ترکیه خارج از منطقه بازار مشترک اروپا قرار دارد و هر کس که از آنجا وارد اروپا میشد، میبایست ۱۴ روز را در قرنطینه بگذراند، زاپاتیستها سفر خود به این دو کشور را ملغی کردند.
از روز ششم نوامبر بار دیگر اعضای هیئت از کشورهای گوناگون "منطقه دو" به شهر رم در ایتالیا آمدند تا بعد از یک جشن خداحافظی و بازی فوتبال بین تیم زاپاتیستها و چند تیم محلی در روز ۸ نوامبر از آنجا عازم "منطقه سوم"، یعنی اسپانیا، پرتقال و جزایر اطراف بشوند.
در روز ۴ دسامبر دیگر تقریبا تمام اعضای این هیئت بزرگ در مادرید جمع شده بودند تا آخرین نشستهای خود را با نمایندگان تشکلهای اروپایی برگزار کرده و در روز ۶ دسامبر از مادرید به سوی مکزیک پرواز کنند.
اعضای هیئت زاپاتیستی، در سراسر اروپا از تجربه خود در "ملک اربابی"، از اجبار به "فعالیت زیرزمینی"، "قیام"، "ساختمان خودمختاری" و "مقاومت" حرف زدند. در مقابل تا آنجا که امکان داشت، به سخنان جمعها، گروهها، سندیکاها و سازمانها گوش سپردند، یادداشت برداشتند، سؤال کردند و به سوالات دیگران پاسخ دادند. جالب این است که هیچ یک از اعضای هیئت، از کادرهای "حرفهای" ارتش زاپاتیستی نبوده است، بلکه آنان بومیان زاپاتیست هستند، یعنی همانها که "سوژهی" حرکتاند، کسانی که تاریخ را میسازند و نه آنها که این تاریخ را نقد میکنند، دستآوردهای آن را جمع بندی میکنند و میتوانند در مورد آن داد سخن برانند. هرگز تا به امروز در هیچ کجای جهان ما شاهد چنین شکلی از تبادل تجربه نبودهایم. میتوان مدعی بود که این هم یک تجربهی نوین بود در کنار دیگر نوآوریهای ارتش زاپاتیستی آزادیبخش ملی.
از روز ورود "گردان ۴۲۱" در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۱ تا بازگشت "هیئت هوایی" زاپاتیست به مکزیک در ۶ دسامبر همین سال، طی پنج ماه و دو هفته جمعاً دویست نفر از اعضای هیئت زاپاتیستی و همراهانشان در اروپا با هزاران نفر از فعالین تشکلهای اروپایی دیدار و گفتوشنود داشتند.
هدف این سفر چه بود؟
در مورد چرایی سفر زاپاتیستها به اروپا، خودشان در اطلاعیهای تحت عنوان "سفر برای زندگی: به دنبال چه هستیم؟" مینویسند:
"بهطور خلاصه، ما آمدهایم صحبت کنیم و مهمتر، میخواهیم به کسانی گوش فرا دهیم که در سطح مباحث هستند. برایمان هیچ اهمیتی ندارد که از چه رنگی یا نژادی، با چه جنسیتی، یا مذهبی هستند، قد و قوارهشان چطور است، و چه پیشینه مبارزاتی یا لغزش عقیدتی داشتهاند. مهم این است که در چهرهپردازی کلامی دستگاه قاتل با یکدیگر تطابق داشته باشیم".
"پس اگر ما قصد نداریم که مسیر، روش یا سرنوشتی برای کسی تعیین کنیم، در این "سفر برای زندگی" پی چه میرویم؟ اگر به دنبال عضوگیری، رأی یا لایک نیستیم؟ اگر قصد داوری کردن، محکوم کردن یا عزلونصب نداریم؟ اگر قصد ترویج مکتبی جدید با دستیازی به انواع تعصب نداریم؟ اگر بهدنبال تاریخسازی نیستیم و اگر بهدنبال اشغال جایگاهی رفیع در معبد خدایان نمگرفتۀ طیف سیاسی نیستیم؟".
"حقیقتش، اگر آنچنان که شایسته زاپاتیستهاست با شما صادقانه صحبت کنیم باید اقرار کرد که قصد ما صرفاً درمیانگذاشتن تحلیل و نتیجهگیری خود با دیگرانی نیست که در حال مبارزه و تفکر انتقادیاند؛ ما قصد داریم از این دیگران تشکر کنیم..."
"وهمچنین، و بیش از هرچیز، به دنبال همدست میگردیم... برای زندگی".
ژوئن ۲۰۲۱
http://peykar.org/index.php/rubriques/le-mouvement-zapatiste/1380-2021-07-09-14-57-56
این سفر تأثیرات دیگری هم داشت:
۱- حملات شبهنظامیان به روستاهای زاپاتیست
از همان ابتدای قیام زاپاتیستها در اول ژانویه ۱۹۹۴، هر گاه دولت مکزیک در سرکوب این جنبش دچار مشکل شد، مانند همتایان دیگر خود در آمریکای جنوبی (و چه بسا در سراسر جهان) دست به دامان راهکارهای گوناگون و از جمله نیروهای شبه نظامی شد. هر از گاهی ما شاهد حمله به یکی از مناطق زاپاتیستی، گاهی ترور اعضای زاپاتیست، گاهی آتش زدن و غارت محصولاتشان و گاهی هم قتلعام افرادی که الزاما عضو جنبش زاپاتیستی نیستند، ولی با دولت نیز همکاری نمیکنند بودهایم.
در ماههای گذشته تعداد حملات مسلحانه شبهنظامیان به روستاهای زاپاتیست شدت بیسابقهای یافته است. حملات مسلحانه قبل از هر چیز نشانگر این است که دولت مکزیک نتوانسته است با برخی صدقهها که بین روستاییان غیر زاپاتیست پخش میکند، به لحاظ اخلاقی زاپاتیستها را فاسد کند، رهبرانشان را بخرد، بین آنان انشعاب بیاندازد، کمرشان را خم کرده و آنان را وادار به تسلیم کند. این امر به خودی خود بسیار مثبت است ولی برای دولت مکزیک شکست به حساب میآید. هیئت حاکمه مکزیک نیازمند آن است که سهم خود را در عملکرد سرمایهداری بینالمللی بهعهده گرفته، اجرا کند. یعنی باید کلانپروژههای مورد نیاز را به اجرا بگذارد و برای پیشبرد آن نیازمند درهمشکستن هرگونه مقاومتی در جامعه است (از جمله این کلانپروژهها «قطار مایا» همراه با پروژههای شهرسازی و زمینخواری است که مسیر آن از مناطق زاپاتیستی نیز عبور میکند). از سوی دیگر جنبش زاپاتیستی نه تنها به علت پیگیری اعضای آن، بلکه همچنین بهعلت پاسخ دادن به معضلات روزمره مردم در همبودهای منطقهاش، به بتوارهای بدل شده است که در سراسر جامعه مکزیک و خارج از آن از احترام و اتوریته خاصی برخوردار است. وجود چنین جنبشی پشتوانهی بسیاری از حرکتهای مردمی علیه کلانپروژهها است. بنا بر این اگر دولت مکزیک نتوانسته است از تاکتیک به دست فراموشی سپردن آن، توطئه علیه آن، جذب روستاهای اطراف مناطق زاپاتیستی و به طور کلی یک جنگ فرسایشی، آن را از سر راه بردارد، اینک مجبور است با تحریک اعضای آن، یک جنگ علنی به راه بیاندازد تا بهانهای برای انتقال هرچه بیشتر نیروی نظامی به چیاپاس و سرکوب گسترده زاپاتیستها داشته و آنان را از میان بردارد.
سفر زاپاتیستها به اروپا (و به قارههای دیگر) میتواند توجه افکار عمومی را باز به چیاپاس و زاپاتیستها جلب کند و این امر میتواند باعث آن بشود که دولت مکزیک نتواند به سادگی سیاستهایش را به اجرا در آورد. به همین علت است که طی سه ماهی که حدود دویست بومی مکزیک در کشورهای مختلف اروپا در حال ملاقات و تبادل افکار با نیروهای اروپایی بودهاند، گروههای شبه نظامی وابسته به دولت مکزیک چند مرتبه به روستاهای زاپاتیست حمله کردند تا با ایجاد درگیری، نظرها را منحرف کنند.
پس، در جنگ روانی بین دولت و ارتش زاپاتیستی، نه تنها تا کنون دولت مکزیک هیچ پیشرفتی نداشته است، بلکه با سازماندهی چنین سفری، زاپاتیستها برگ برنده را نیز به دستاوردهاند.
۲- آموزش سیاسی رفقای جوان
افرادی که در همبودهای زاپاتیست برای شرکت در این سفر برگزیده شده بودند، با گذراندن یک دوره سه ماهه، خود را آماده کردند. اما در تمام مدت "سفر" نیز روند آموزش ادامه داشت: اعضای هیئت زاپاتیست از سخنان کسانی که با آنان تبادل نظر میکردند نُت برمیداشتند و همواره اظهار میکردند که پس از بازگشت به چیاپاس، وظیفه دارند به اهالی روستاهایشان و به بقیه رفقا از آنچه دیدهاند گزارش بدهند. کسانی که در جلسات تبادل نظر با این هیئت شرکت داشتند شاهد بودهاند که آنان کوچکترین موضوعاتی که مطرح میشد، یادداشت میکردند، سوال میکردند و بهعلاوه بعد از جلسات نیز با رفقای خود در مورد آن حرف میزدند. گزافهگویی نیست اگر مدعی باشیم که هیچ مدرسهای قادر نیست در چنین مدت کوتاهی، این همه در مورد جنبشهای سیاسی و اجتماعی در اروپا آموزش بدهد. این سفر را میتوان نه تنها برای خود زاپاتیستها، بلکه برای افرادی که در اروپا در سازماندهی آن شرکت داشتند نیز بهعنوان یک دوره آموزشی به حساب آورد. چه بسا روزی زاپاتیستها از آن بهعنوان گام بزرگی در آموزش سیاسی اعضای خود نام ببرند.
۳- اعتمادبهنفس
دستاورد مهم دیگر این "سفر" اعتماد به نفسی است که در جوانان هیئت زاپاتیستی برانگیخته است. کسانی که برخیشان برای نخستین بار به یک شهر بزرگ سفر میکردند، در هنگام بازگشت به نحو چشمگیری متکی شده بودند. حتی اگر زاپاتیستها قبل از سفر هرگز به این موضوع فکر نکرده باشند، میتوان این امر را نیز جزو دستاوردهای این سفر به حساب آورد. در کنار آن شرکت وسیع زنان در این سفر نیز نشان دهنده اهمیتیست که زاپاتیستها برای فعالیت زنان قائلند. حضور آنان در این سفر، در گشودن هرچه بیشتر فضای فعالیت اجتماعی برای آنان موثر خواهد بود.
۴- تبلیغ
جذب سمپاتی نسبت به جنبش زاپاتیستی در میان جوانانی که از قیام زاپاتیستها کلا بیاطلاع بودهاند البته میتواند یکی دیگر از دستاوردهای این سفر به حساب بیاید. عملا تعداد بیشماری از جوانان مبارز اروپایی که چه بسا برای اولین بار در زندگیشان با برخی ایدههای این جنبش آشنا شدهاند، اینک مجذوب آن شدهاند. بهخصوص رفقای جوانی که در مبارزه علیه فجایع زیستمحیطی، معادن ذغال سنگ و کلانپروژهها با اشغال و اقامت در جنگلها فعالیت داشتهاند، یا حرکت معروف به "جمعهها برای آینده" بین خواستههای خود و ارتش زاپاتیستی آزادیبخش ملی نزدیکیهای زیادی یافتهاند. اینکه آیا این نزدیکیها در آینده منجر به همکاری و یا حمایت از زاپاتیستها خواهد شد، سوالیست که تنها با گذشت زمان میتوان به آن پاسخ داد، اما آنچه در حال حاضر شاهد آن هستیم، سمپاتی این رفقا نسبت به جنبش زاپاتیستیست که تا قبل از جریان این سفر و هماهنگیهای مربوط به آن، چه بسا از وجود آن بیخبر بودهاند.
۵- تأثیرات احتمالی روی همبودهای زاپاتیستی و روستاهای غیر زاپاتیست منطقه
از سالها پیش دولت مکزیک برای ایجاد شرایطی که در آن وضع اقتصادی روستاهای غیرزاپاتیست بهتر از روستاهای زاپاتیستی بشود، تسهیلاتی را برای روستاییان چیاپاس به منظور مهاجرت دادنشان به آمریکا فراهم میکرد. تا جایی که در دورترین شهرستانهای چیاپاس نیز اتوبوسهای مسافرتی، مشتریانشان را مستقیما تا تیخوانا (یعنی مرز شمال غربی مکزیک با آمریک) میبرند. انسانهای فقیری که برای به دستاوردن یک لقمه نان، دار و ندارشان را خرج راه کردهاند تا شاید آینده بهتری برای خود و خانوادهشان بنا کنند، با عبور قاچاقی از مرز، با احتمال این که قربانی سوء استفاده پلیس و باندهای قاچاق در بین راه بشوند، با خطر کشته شدن توسط مرزبانان آمریکایی و شکارچیان نژادپرستی که در آن سوی مرز، مهاجر شکار میکنند، پس از جان سالم بدر بردن از این جهنم، تازه وارد بازارسیاه کار میشوند تا با فروش ارزان نیروی کارشان مقداری پسانداز کرده و برای خانوادههای خود ارسال کنند. دولت مکزیک امیدوار است بدون آنکه خودش مجبور باشد برای این روستاییان خرجی را متحمل بشود، از طریق این "کمکها"، وضع زندگی این روستاییان را در برابر روستاهای زاپاتیست بهتر کند و با این عمل خود این شیوه را به عنوان راه حل مشکلات بومیان جا بزند.
نمایندگان زاپاتیست وقتی پس از بازگشت به مناطقشان، در مجامع عمومی از سفرشان گزارش بدهند، همزمان به همگان نشان خواهند داد که با «سفر برای زندگی» قادر بودهاند بدون دریوزگی و تمام خطراتی که مهاجران با آن مواجهاند، به سراسر اروپا بروند و سالم به روستاهایشان باز گردند و نشان بدهند که زندگی در همبودهای خودشان را به مهاجرت ترجیح می دهند. این درس بزرگیست هم برای خودشان و هم برای غیرزاپاتیستها.
۶- تأثیر احتمالی در اروپا
پیش از آنکه صحبتی از "سفر" زاپاتیستها به اروپا در میان باشد، یک گروه نسبتا کوچک در برخی از کشورهای اروپایی در همبستگی با این جنبش فعالیت داشتند. این فعالیت بیشتر در ترجمه تراکتها و کتب زاپاتیستی، جمعآوری کمک مالی برای پروژههای مشخص، فروش و پخش قهوهای که کئوپراتیوهای زاپاتیستی تولید میکنند و... بود. برای مثال در آلمان شبکهی یا باستا (دیگر بس است) از حوالی سالهای ۱۹۹۵ این فعالیت را وظیفه خود قرار داده بود، اگرچه بعضی از فعالین این شبکه گاهی در فعالیتهای روزمره در شهرهای خودشان هم دخالتگری داشتهاند. با آگاهی از پیشنهاد زاپاتیستها مبنی بر سفر به اروپا برای تبادلنظر، در برخی از کشورها، مثلا آلمان، طرح ایجاد شبکههای هماهنگی و بعدها ارگان هماهنگی در اشکال گوناگون مطرح شد و شکل گرفت. در برخی کشورهای اروپایی این گروهها در شبکه "اروپای زاپاتیست" با هم در ارتباط نیز بودند. اما آغاز بحث در باره این سفر باعث شد جمع بسیار وسیعتری به این شبکهها بپیوندد، البته بسیاری از افرادی که در خود توان چنین فعالیتی نمیدیدند، به تدریج کنار کشیدند.
اروپایی که مسخ کشتار ویروس کوید شده بود و نمیتوانست هیچ فعالیت بیرونیای را تصور کند، به ناگاه به جنب و جوش در آمد و با تقسیم کار در زمینههای گوناگون موفق شد حدود دویست نفر از بومیان مکزیک را پذیرا باشد. تغییرات ناگهانی در برنامه سفر که به علل گوناگون پیش میآمد گاهی توان افراد را تا به مرز از دست دادن کنترل پیش میبُرد. گاهی در لحظات دشوار ناگهان سر و کله رفیقی پیدا میشد که دست یاری دراز میکرد؛ گاهی کسانی که انتظار داشتی یاران همیشگی باشند، پایشان را کنار میکشیدند و پشتت را خالی میکردند؛ گاهی مطمئن نبودی که چه کسی به فکر تهیه آذوقه برای میهمانان است، ولی به شکل غیرمنتظرهای دری باز میشد و چند نفر با ظروف غذا وارد میشدند؛ گاهی در سالن جلسه در انتظار بقیه مینشستی ولی کمتر کسی پیدایش میشد و گاهی هم تعداد شرکت کنندگان آنقدر زیاد میشد که کنترل جلسه سخت به نظر میرسید.
با این حال آشنا شدن از نزدیک و تجربه همکاری با کسانی که آنان را گاهی در حرکتها و تظاهرات مختلف میدیدی اما هیچ ارتباط ارگانیکی با آنان نداشتی، دریچههای جدیدی به روی افراد میگشود. برای بسیاری از فعالین اروپایی نخستین بار بود که باید با حوصله به نظر دیگران گوش میسپردند و تجربه میکردند که میشود با هم گام برداشت بدون آنکه در همه موارد با یکدیگر همنظر بود. اگرچه در تمام طول سازماندهی سفر هر از گاهی، گاهی کمتر و گاهی بیشتر، شاهد حس رقابت بین فعالین سیاسی و بین گروههای سیاسی برای آنکه در مقابل دوربین بیشتر از آن یکی به چشم بیایند نیز بودهایم.
با این وجود ، بسیار پیش میآمد طی فعالیتها مشاهده شود که افرادی با گرایشات گوناگون، بدون هیچ شک و شبهای نیروهایشان را به هم پیوند میزدند تا کارها به نحو بهتری پیش برود.
مشاهدات ما:
در تمام مدت سازماندهی و هماهنگ کردن امور سفر، کمبود یک تشکل سراسری قابل مشاهده بود. با آنکه چه در سطح کشوری و چه در سطح اروپا یک "شبکه" همکاری وجود داشت، با این وجود هیچ تعهدی برای اعضا در موارد ضروری وجود نداشت. به همین سبب برگزاری جلسات فرسایشی وقت و انرژی بسیاری را به هدر میداد، در واقع پراکنده بودن این جلسات، خود بیانگر فقدان این تشکل بود.
یکی از مشکلاتی که همواره در سازماندهی با آن روبهرو بودیم، رقابت بین افراد و گاهی گروهها بود. گروههایی که قبل از آن نیز با هم اختلاف داشتند ولی در برخی آکسیونها در کنار هم فعالیت می کردند و حالا میباید پروژهی مشترکی را به پیش ببرند که ترجیح میدادند دستاورد آن به نام گروه خودشان تمام بشود.
سابقه این رقابت شاید به دورانی بر گردد که احزاب و سازمانهای سیاسی هر یک "میبایستی" نشان میدادند کدامینشان "نماینده واقعی طبقه (یا خلق)" هستند. اما زاپاتیستها از همان نخستین روزهایی که قصدشان را از سفر به اروپا مطرح کرده بودند، خبر داده بودند که میخواهند با تمام آنها که از چپ و پایین هستند دیدار کنند، یعنی حتی با گروههایی که تشکلهای اروپایی سازمانده سفر زاپاتیستها با آنان همکاری ندارند. این نوع نگاه کردن به مبارزه، که بارها در تاریخ ۲۷ ساله کار علنی زاپاتیستها خود را نشان داده است هنوز نتوانسته فاصله دیدگاههای چپ سنتی را با مبارزات نوین از میان بردارد. باید اذعان داشت که با تمام تلخی ماجرا، این نوع رقابتها بسیار طبیعی هستند و شاید تنها با نوعی "انقلاب فرهنگی" در میان فعالین سیاسی از میان برود.
افرادی بودند که فقط زمان محدودی را برای فعالیتشان در نظر گرفته بودند و برخی دیگر زمان بیشتری را به کار اختصاص میدادند (آگاهیم که برخی به دلایل شغلی امکان داشتن وقت بیشتری برایشان نبود، اما عدهی دیگری هم بودند که نه میخواستند از زمان کارشان مایه بگذارند و نه حاضر بودند "مرخصی" سالانهشان را "فدا"ی فعالیت سیاسی کنند). در روزهای سازماندهی سفر و طی خود سفر طبیعی بود که کسانی که اوقات بیشتری را برای اینکار اختصاص میدادند، احتمالا اطلاعات بیشتری هم در باره چند و چون کار داشته باشند. بعدها به خاطر آنکه این رفقا اطلاعات بیشتری از اوضاع داشتند، مورد انتقاد قرار گرفتند. زمینه این انتقادات با سازماندهی موازی تعریف میشد. این که رفیقی بیشتر از رفقای دیگر از برخی موضوعات باخبر است، بهعنوان پنهان کردن اخبار و تصمیمات از دیگران مطرح میشد. به نظر میرسد که بسیاری از افراد چپ رادیکال هنوز تصوری از این که در یک حرکت بزرگ چگونه میتوان با کمک "سخنگو" (و نه جایگزین) در تصمیمگیریها شرکت کرد ندارند و در مورد کاربست دمکراسی مستقیم در اینگونه فعالیتها به بحث بیشتری نیاز داشته باشند.
در بسیاری از موارد، بهخصوص در کشورهای آلمان و اتریش که بزرگترین کشورهای "منطقه یک" بودند، برنامهها بهعلل مختلف تغییر میکرد. تمام آنچه برای تابستان برنامه ریزی شده بود، میبایستی تغییر میکرد: گاهی بهدلیل شیوع بیماری کوید؛ گاهی به آن علت که در روزهای تابستان امکان برگزاری جلسات در هوای آزاد وجود داشت، ولی در پاییز چنین امکانی نبود؛ گاهی هم بهعلت تغییر تعداد رفقای زاپاتیستی که به این کشورها آمده بودند و...
برخی از افراد گمان میکردند که آن چند نفری که بهعنوان نماینده جمع با زاپاتیستها حرف میزدند باید برنامهها را همانگونه که در روز اول تصمیم گرفته شده بود پیش ببرند، حال آنکه این نمایندگان گاهی در مقابل عمل انجام شده قرار میگرفتند و یا به دلایل دیگری قادر به اقناع زاپاتیستها در این مورد نبودند؛ گاهی هم به این علت که ظاهرا برای همه این امر روشن نبود که این "سفر"، سفر زاپاتیستها به اروپا است و آنان برای نخستین بار چنین عملی انجام میدهند و به همین علت باید نیازهای آنها را نیز در برنامهها مدنظر داشت.
در مجموع این تجربه همانطور که برای زاپاتیستها نخستین تجربه بود، برای گروهها و جمعهای اروپایی نیز نخستین تجربه بود. به همین علت طبیعی بود که برنامهریزیهای اولیه هر از گاهی مورد بازنگری و تغییر قرار بگیرد.
یک دستاورد دیگر این سفر، امکان تهیه یک نقشهنگاری (Cartography) از حرکتهای کوچک و بزرگ در اروپا بود. تا جایی که ما اطلاع داریم، تا به حال هیچ گروهی از جنبشها و فعالیتهای سیاسی چپ در اروپا چنین تصویری تهیه نکرده است. امری که میتواند دیدی نسبتا واقعی نسبت به وضعیت جنبش چپ و آینده احتمالی آن در اختیار فعالین قرار بدهد.
در حافظهی بسیاری از فعالین چپ اروپا یک خاطره ثبت شده است:
تا کنون هیچ جنبشی نسبت به فعالین و فعالیتهای سیاسی در کشورهای دیگر چنین علاقهای از خود نشان نداده است.
همانگونه که گفتیم، این برداشت جمع کوچک ما از این "سفر" است. باید در انتظار جمعبندی خود رفقای ارتش زاپاتیستی آزادیبخش ملی ماند...
ژانویه ۲۰۲۲