Peykar info
  • صفحه اول
  • فهرست مطالب
    • فلسطین
    • جنبش زاپاتیستی
    • افغانستان
    • جنبش‌های اجتماعی
    • از آرشیو برخی نیروهای دیگر
    • از پوران بازرگان و در باره او
    • یادبود تراب حق‌شناس
    • Articles in other languages
    • سایت‌های دیگر
  • مقالات
  • صفحه آزاد
  • کتاب‌ها
  • از ادبيات و هنر
  • آرشيو اسناد سازمان پیکار
  • آرشیو نشریه پيکار
  • تماس با ما
  • در باره اين سايت

فلسطین

فیلترها
لیست مطالب در مجموعه فلسطین
عنوان تاریخ ایجاد نویسنده
روزنوشت های یک زخم فلسطینی 15 مرداد 1393 نوشته شده توسط محمود درویش
درس‌هایی از «غزه» برای ما 02 مرداد 1393 نوشته شده توسط حسام مناهجی
جلادها نیز می میرند 01 مرداد 1393 نوشته شده توسط شاهین شهروا
تمام دلایل‌‌ام برای ترک اسرائیل 01 مرداد 1393 نوشته شده توسط سَیِد قشوع
من فریاد می کشم پس هستم! ما فریاد... 28 تیر 1393 نوشته شده توسط تراب حق شناس
اسرائيل خواهان صلح نيست 24 تیر 1393 نوشته شده توسط گيدئون لِوی
فقدانی که با بمب‌های اسرائیلی پر می‌شود! 23 تیر 1393 نوشته شده توسط پراکسیس
غزه زیر بمباران است و دنیا ساکت! 20 تیر 1393 نوشته شده توسط Super User
ماشین تخریب یک روز هم متوقف نمی‌شود. 13 بهمن 1392 نوشته شده توسط ایلان پاَپه
چهار ساعت در شتیلا 08 آذر 1392 نوشته شده توسط ژان ژنه

صفحه7 از22

  • 2
  • 3
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 11

  • شما اینجا هستید:  
  • خانه
  • فهرست مطالب
  • فلسطین

 

یادداشت‌هایی از غزه

آرد.jpg  از زیاد مدوخ در غزه- ۲۹ مه ۲۰۲۵

 غزه، سرزمين مقاومت و شكوهِ مقاومت

جايی كه هر گل سرخ، پايداری را فرياد می‌زند

سروده‌ی زیاد مدوخ:

ستم‌ديده‌ام، اما برپا

تحت اشغالم، اما رها 

گرسنه‌ام، اما پُرحُجب‌و‌حیا 

ما ضعيف و زبون نيستيم 

این تهاجم است که استخوان‌های‌مان را درهم می‌شکند

بند و محاصره است که دل‌های‌مان را مدام می‌جَوَد

اما باز در عمق وجودمان

رويای آزادی کماکان پَر می‌کشد 

خون، بانگ فغان‌مان را غرق نمی‌کند

از آن بیش، آبياری‌اش می‌کند

غزه از درد، خون می‌گِريد

من اما از آنانم كه گل‌های سرخ می‌كارند

در باغ‌های موطن

از آنان كه درد را با اميد تاخت می‌زنند 

و با کلامیْ لبخند را بازمی‌گردانند

در قلب ويرانه‌ها 

زندگی خاموش نمی‌شود 

که دوباره زبانه می‌کشد.

 .. ولی انقلابهای پرولتری ... مدام از خود انتقاد می کنند، پی در پی حرکت خود را متوقف می سازند و به آنچه که انجام یافته به نظر می رسد باز می گردند تا بار دیگر آن را از سر بگیرند، خصلت نیم بند و جوانب ضعف و فقر تلاشهای اولیه خود را بی رحمانه به باد استهزا می گیرند، دشمن خود را گویی فقط برای آن بر زمین می کوبند که از زمین نیروی تازه بگیرد و بار دیگر غول آسا علیه آنها قد برافرازد... مارکس، هجدهم برومر

Back to Top