در سوگ یک رفیق، در غم یک دوست

 

چند روز پیش، این خبر تلخ به من هم رسید که یکی دیگر، و این بار افشین صبری، درگذشته است.

فراخوان کمک برای پیاده کردن فایلهای صوتی
«گفت و گوهاى درونى بين دو سازمان چريك هاى فدائى خلق ايران و مجاهدين خلق ايران»

«جمع تنظیم و انتشار آرشیو سازمان پیکار در راه آزادی طبقهء کارگر» ده سال است که فعالیت انتشاراتی خود را آغاز کرده و مرتباً اسنادی از تاریخ گذشتهء این بخش از جنبش انقلابی را (دوره های مجاهد، مجاهد م. ل.، و پیکار) با امانتداری و دقت تمام به صورت تایپی یا اسکن شده در اختیار عموم قرار داده است:

منتشر شد:
 
 
آتش و كلام
تاريخچه اى از ارتش زاپاتيستى ازاديبخش ملى
نوشتهء گلوريا مونيوز راميرز
ترجمهء بهرام قديمى
انتشارات ربلدييا ، انتشارات انديشه و پيكار

سخنى كوتاه در پيشباز اين كتاب:
 
حيثيت انسانى ستمديدگان جهان

و خروش آن در كوه هاى چياپاس
ما خود را «مبارزان بى مرز» مى دانيم. انترناسيوناليست هستيم. با آنكه برايمان بديهى ست كه تغيير بنيادين در هر جامعهء طبقاتى از ويژگى هاى خاص خود مى گذرد و هيچ تجربه اى قابل الگوبردارى نبوده و نيست، اما به نقاط مشترك نيز توجه داريم. در واقع، جنبه هاى عام و جنبه هاى ويژه دو روى يك سكه اند و از هم جدايى ناپذير. همهء پرولترها، دوزخيان روى زمين، كارگران و زحمتكشان و عموم ستمديدگان از هر جنس و رنگ و نژاد، و از هر دين و زبان در يك صف قرار دارند.

فراخوان کمک برای مشارکت

در ترجمهء مقالات ششمین کنگرهء بین المللی مارکس

 

کنگرهء بین المللی مارکس که از سال 1995 به ابتکار فصلنامهء آکتوئل مارکس هر سه سال یک بار اجلاس خود را در دانشگاه پاریس تشکیل داده است، امسال از 22 تا 25 سپتامبر ششمین کنگرهء خود را برگزار کرد. حدود 350 مقاله از سراسر جهان برای این کنگره ارسال شده بود. موضوع محوری این اجلاس عبارت بود از: بحران ها، شورش ها، اتوپی ها.

 

ارديبهشت ۱۳۸۹. تهران به سختى نفس ميكشد. حتا هواى بامدادى نيز كمترين تازگى و طراوتى ندارد. ريه ها پندارى در انبانى از قير تمناى اكسيژن ميكنند. اين فقط آبزيان خليج مكزيك نيستند كه قربانى سودجوئى سيريناپذير بريتيش پتروليوم (BP) شده اند. از هيروشيما تا چرنوويل، از قطب شمال تا حلبچه و... هر كجاى ديگر كه سرمايه دارى چنگ و دندان خود را براى حل بحران اضافه توليد و ساير منجلاب هايش به اندام انسان و طبيعت كشيده، صلح و محيط زيست و حيات انسانى را به مخاطره افكنده است. خرسها و پنگوئن هاى قطبى مانند مردم شهر من تهران مرعوب آلوده گى و گرمايش طاقت فرسائى شدهاند كه تنها مسبب آن سرمايه داريست. سرمايه دارى كمر به قتل انسان و طبيعت بسته است و در نهايت بربريت بدويترين حق حيات (تنفس) را نيز به رگبار دود و سود بيشتر بسته است. اين ديگر پيش بينى فلان رمال يا جنگير نيست. اگر تا يكى دو دهه ى ديگر سوسياليسم بر جهان حاكم نشود، دور نيست كه توحش سرمايه دارى تنها زيستگاه انسان را به ورطه ى نابودى كامل بكشد.


زمانى كه من عضو «انجمن اسلامى دانشجويان» بودم*
(و ملاحظاتى در بارهء جايگاه طبقاتى و تاريخى آن)


انجمن اسلامى دانشجويان حلقه اى كوچك، هرچند چشمگير و فعال، از حركتى بود كه بر بستر تحولات سياسى و اجتماعى، از مشروطه به بعد شروع شده بود با اين هدف كه دين و علم را با يكديگر آشتى دهد، يعنى چطور مى شود هم مسلمان معتقد بود و هم از پيشرفت علمى و صنعتى و اجتماعى و سياسى عقب نماند؟
باز هم دربارهء كتاب «تاريخ مردمى ايالات متحده»
مصاحبهء دانيل مرمه با هوارد زين
تنظيم و ترجمهء تراب حق شناس
هوارد زين مورخ، استاد دانشگاه، نويسنده و نمايشنامه نويس آمريكايى و مبارز ضد تبعيض نژادى، ضد جنگ ويتنام و ضد جنگ در عراق در ۲۷ ژانويه ۲۰۱۰ درگذشت. «تاريخ مردمى ايالات متحده» اثر برجستهء اوست كه تاريخ را نه از ديد فاتحان و استثمارگران، بلكه از ديد مردم عادى و زحمتكش كه اكثريت جامعه را تشكيل مى دهند نگاشته است: 
Howard Zinn, Une histoire populaire des Etat-Unis, de ۱۴۹۲ à nos jours
تاريخ مردمى ايالات متحده از ۱۴۹۲ تا امروز، ترجمهء فرانسوى، انتشارات آگون، مارسى  ۲۰۰۲
اين مصاحبه براى بار دوم در تاريخ ۱۱ فوريه ۲۰۱۰ از راديو فرانس انتر پخش شده است.

كالا سازى در عصر اطلاعات
حق مالكيت بر دانايى، دولت و اينترنت

نوشتهء دكتر كريستوفر مى Christopher May
در اكتوئل ماركس شمارهء ۳۴ (سپتامبر ۲۰۰۳)
ترجمهء بهروز فراهانى

"اغلب فراموش مى شود كه قانون در واقع، سياست منجمد شده است". اريكسون ۱۹۹۸

فشردگى زمان و مكان كه شاخص جهانى شدن است غالباً همچون پيشقراول دگرگونى اقتصاد سياسى جهانى و كاهش اهميت دولت به مثابهء يك بازيگر سياسى مؤثر در نظر گرفته مى شود. تكنولوژى هاى اطلاعات و ارتباطات (ICT’s) همچون كاتاليزورهاى كليدى اين دگرگونى ها شناخته مى شوند.
«ميهنى درهم شكسته، ميهنى شكاف برداشته،
پدرم در حال مرگ، مادرم درحال مرگ،
ميهنى كه مى لرزد، ميهنى چنين مهربان،
ميهنى چنين سرسخت و استوار،
ميهنى چنين تلخ، ميهنى چنين خونبار...»
(ترانهء نوازنده اى نابينا در كوچه اى در پورتوپرنس، ژانويه ۲۰۱۰)

همبستگى و احساس همدردى با تعيين مرزهاى جغرافيايى! ياد زلزلهء بم هنوز هم قلبمان را به درد ميآورد، به خصوص اگر يك خانواده چهار نفره مدفون گشته زير آوارها را ميشناختيم. حال اگر با اين افراد آشنائى نداشتيم، اگر بم نيز مانند بخشى از بلوچستان، آذربايجان، كردستان يا ديگر مناطق ايران قديم براى خود مستقل شده بود يا به كشورى ديگر تعلق داشت باز هم  شاهد غليان دردآور احساساتمان ميتوانستيم باشيم؟

زیر مجموعه ها